اگر بخواهيم اين شبها را بازهم با قلم واژهها ترسيم كنيم، شبهايي كه احساس ميكرديم ايران سربلند ما توانسته است بسياري از كشورهاي نامآور را كه بودجههاي هنگفت در اختيار دارند پشت سر بگذارد و حالا فرصتي فراهم آمده است كه نخبگاني از شهرهاي كوچك و بزرگ بتوانند توانمنديهاي نهفته ميان جوانان اين مرز و بوم را به نمايش بگذارند.
المپيك هرچند يك آوردگاه ورزشي است، اما مهمتر از مسائل ورزشي، يك رويداد اجتماعي است و اصلاً فلسفه بنيانگذاري اين بازيها همين ايجاد پيوندهاي اجتماعي است. هدف اين است كه مرزها كمرنگتر شود، انسان بودن پررنگتر بشود و رقابتها بهانهاي بشود براي رفاقت و افراد بتوانند فارغ از هرگونه گرايش سياسي يا تعلق به يك طبقه اجتماعي يا اقتصادي خاص توانمنديهاي خود را نشان بدهند.
در اين روزها به مناسبتهاي مختلف، ابعاد ورزشي اين رويداد مهم مورد توجه قرار ميگيرد كه البته بجا و درست است. به عنوان مثال، فرصتي پيش ميآيد كه كارشناسان ورزشي وضعيت ورزشكاران كشورمان را با استاندارد دنيا مقايسه كنند يا اينكه توانمنديها و نقاط و ضعف آنها را بررسي كنند؛ اما تاكنون كمتر به ابعاد اجتماعي اين رويداد مهم توجه شده است.
سرمايه نامرئي
در دنياي امروز بيش از آنكه سرمايههاي مادي ارزشمند باشند، سرمايههاي معنوي ارزش پيدا كرده است. عواملي كه بيش از هر چيز اعضاي يك كشور و يك ملت را به هم پيوند ميدهد و هر قدر اين پيوندها، احساسات مشترك، منافع مشترك و ارتباطات بيشتر باشد، همين امر به عاملي براي توسعه تبديل ميشود. تجربه كشوري مانند ژاپن كه به دليل سرمايههاي مادي در حد بسيار پاييني قرار دارد، مثالي است كه بارها و بارها در تائيد همين مطلب از سوي كارشناسان و صاحبنظران توسعه بيان شده است.
امروزه در كشورهاي مختلف سرمايهگذاريهاي زيادي انجام ميشود براي آنكه مردم يك كشور احساسات مشترك و پيوندهاي مشترك پيدا كنند. بهعنوان مثال يكي از مهمترين كاركردهاي رسانههاي جمعي همين ايجاد اشتراك است. از آن سوي، بعد از شكلگيري اين پيوندها تلاش ميشود در قالبهاي مختلف اين توانمنديهاي ايجاد شده سازماندهي شوند تا توان حاصل آمده بتواند در مسير پويايي اجتماعي قرار بگيرد.
بسياري از كشورها متاسفانه بنا به دلايل مختلف فاقد هرگونه عامل پيونددهنده هستند. اين امر به صورت خاص در كشورهاي مهاجرپذير كه پذيراي فرهنگهاي مختلف هستند مشاهده ميشود، اما اين كشورها براي رفع اين نقيصه با استفاده از ابزارهاي مختلف از جمله همين ابزار رسانه تلاش ميكنند اين پيوندهاي مشترك را ايجاد كنند و آن را عمق ببخشند.
ويژگيهاي كشور ما به شكلي است كه خوشبختانه تا حد زيادي اين عامل اشتراك وجود دارد، هر چند اقوام مختلف در كشور ما وجود دارند، اما در نهايت هويت غالب، هويت ايراني است و همين هويت مشترك يكي از مهمترين سرمايههايي است كه در اختيار داريم، اما متاسفانه توجهمان به اين سرمايه نامرئي در حد بسيار اندك است.
بگذاريد براي تبيين بهتر اين مساله به اصل موضوع يعني المپيك برگرديم. آنچه در عمل در روزهاي گذشته شاهد آن بوديم، حركتهاي خودجوش و بدون برنامهريزي براي حمايت از ورزشكاران كشورمان بود. شبهايي كه مردم در شهرهاي مختلف جلوي منزل ورزشكاران گردهم ميآمدند يا شادي مشتركي كه از پس پيروزيها حاصل ميآمد، حسهاي مشتركي كه شكل گرفت و غرور ملي كه با هر بار پيروزي رنگ بيشتري به خود ميگرفت. اما بهراستي تا چه حد ميتوانيم اين سرمايه را در كشور خود نهادينه كنيم، از منافع كوتاهمدت آن عبور كنيم و آثار مثبت بلندمدت را با استفاده از اين پيروزيها رقم بزنيم.
پيش از پاسخگويي به اين سوالها، پرسشهاي ابتداييتري نيز مطرح هستند. آيا در روزهاي برگزاري مسابقهها با برنامهريزيهاي بهتري نميتوانستيم به استقبال اين رقابتها برويم؟ آيا امكان اينكه حضور و گردهمايي افراد در جلوي منزل ورزشكاران باهدفتر، منظمتر و با برنامهتر صورت بگيرد و خانوادهها حضور و مشاركت بيشتري داشتند را از پيش ميشد برنامهريزي كرد يا خير؟
اينها پرسشهايي است كه از زاويه نگاه هر كدام از ما پاسخهاي متفاوتي براي آن پيدا ميشود، اما بيترديد نقطه مشترك ميان همه ما اين است كه ميشد و در آينده ميتوان از اين فرصتها در عرصه اجتماعي بهره گرفت؛ هم بهرههاي كوتاهمدت با رويكردهاي ايجاد شعف اجتماعي و هم بهرههاي بلندمدت با رويكرد ايجاد تغييرات مثبت اجتماعي.
دو رخداد بزرگ
وقتي از بعد اجتماعي نگاه ميكنيم، ورزش و بويژه دو رويداد مهم المپيك و جامجهاني فوتبال آثارشان از ابعاد ورزش حرفهاي فراتر رفته است و با بدنه جوامع پيوند خوردهاند. امروزه كشورهاي زيادي با همين هدف افزايش تاثيرگذاري اجتماعي در جوامع متبوعشان در تلاشند ميزباني اين دو رويداد مهم را به عهده بگيرند، از آن سوي ورزشكاران تلاش زيادي ميكنند به صورت تيمي يا فردي در اين رقابتها حضور به هم برسانند و طبيعي است اين تلاش زياد آثار كوتاهمدت و بلندمدت اجتماعي با خود به همراه خواهد داشت.
از زاويه نگاه كوتاهمدت اين دو رخداد چه همراه با برد باشد و چه همراه با شكست، داراي اثرگذاري مقطعي است. پيروزيهايي كه باعث ايجاد همبستگي ملي ميشود و مردم يك شهر يا يك كشور را تا پاسي از شب در رخت شادي فرو ميبرد و شكستهايي كه شايد آتش نهفته ونداليسم را روشن ميكند كه نميتوان جلوي آن را گرفت.
نكته: ترديدي نيست در دنياي مدرن امروز، ورزش به عاملي براي نزديك كردن افراد تبديل شده است؛ پديدهاي كه همبستگي ملي را در بعد جهاني شكل ميدهد و اين فرصتي است كه كمتر رويدادي ميتواند به ارمغان بياورد
از بعد اجتماعي مهم اين است كه بتوانيم هر دو بعد را مديريت كنيم؛ يعني پيروزيهايي كه بتواند همبستگي ملي را تحكيم كند و شكستهايي كه منجر به گسترش ونداليسم نشود. اين امر در ارتباط با كشورهايي مانند ما از اهميت زيادتري برخوردار است. در اين ارتباط چند نكته قابل توجه است؛ نخست اينكه بايد توجه داشته باشيم هنوز ساختار جمعيتي كشور ما ساختاري جوان است كه خواهان شور و نشاط بوده و شايسته است بهترين پاسخها براي اين توانمندي و پتانسيل فراهم شود. دوم اينكه فراموش نكنيم هنوز بسترهاي مشاركت اجتماعي در بسياري ابعاد در كشور ما فراهم نيست. يعني افراد نميتوانند مسير مناسبي براي ظهور و بروز توانمنديهاي خود پيدا كنند و به همين دليل رويدادهايي مانند المپيك اهميت مضاعف پيدا ميكند، چون افراد احساس ميكنند قالبي براي شور و نشاط اجتماعيشان پيدا كردهاند، هر چند اين قالب فاقد نهادهاي قدرتمند براي تداوم اثرگذاري است و نكته سوم اينكه باتوجه به گستره و برد اين دو رويداد در سطح دنيا، بسياري از افراد اين دو رخداد بزرگ ورزشي را راهكاري براي حضور و البته درخشش در ابعاد بينالمللي ميدانند و به هيچ وجه نميتوانند نسبت به آن بيتفاوت باشند.
طرح يك ايده
ترديدي نيست در دنياي مدرن امروز، ورزش به عاملي براي نزديك كردن افراد تبديل شده است؛ پديدهاي كه همبستگي ملي را در بعد جهاني شكل ميدهد و اين فرصتي است كه كمتر رويدادي ميتواند به ارمغان بياورد؛ بنابراين جادارد علاوه بر ابعاد فني، ابعاد اجتماعي اين رخدادها مد نظر قرار گيرد.
با اين شرايط ظرفيتسازيهايي كه بتواند هر چه بيشتر توان اين اجتماع انساني را افزون كند، امري الزامي محسوب ميشود. بهعنوان مثال، يكي از ايدههايي كه در همين ارتباط در سطح ابتدايي ميتوان مطرح كرد، شكلگيري باشگاه حاميان دارندگان مدالهاي المپيك است يا اينكه با كمك به شكلگيري سازمانهاي مردم نهاد ميتوان برنامههاي مقطعي براي زمان برگزاري اين مراسم پيشبيني كرد.
شكلگيري اين باشگاهها ميتواند هم حالت مقطعي داشته باشد و هم داراي برنامهريزي بلندمدت و بيترديد قالبهاي بلندمدت آن، آثار مثبتتري ميتواند در پي داشته باشد.
منافعي فراتر از يك شب
فراموش نكنيم برخلاف باور ما المپيك يا جامجهاني اتفاق يكشبه نيست. فردي كه در اين عرصهها موفق شود، موفقيتش نه حاصل يك تلاش يكشبه بوده است و نه آثار اين موفقيت در كوتاه مدت از بين ميرود. مهم است كه ببينيم از اين سرمايههاي ايجاد شده ميتوانيم استفاده كنيم.
يكي از كمترين آثار اجتماعي چنين رخدادهايي اين است كه قهرمانان اين ميدانها به افراد تاثيرگذار اجتماعي تبديل ميشوند، اين افراد حتي اگر وارد نظامهاي مديريتي و سياستگذاري هم نشوند ميان بدنه مردم به افرادي مرجع تبديل ميشوند كه افراد مختلف با رويكردهاي گوناگون به آنها مراجعه ميكنند و حتي تاريخ نشان داده است بسياري از آنان به پهلوانان ماندگاري تبديل ميشوند كه تاثيرگذاري اجتماعيشان از بسياري مقامات بيشتر است.
بنابراين بايد بتوانيم منافع حاصل از اين رخدادها را به فراتر از يك شادماني يكشبه تبديل كنيم و هر قدر در اين كار موفق باشيم، آثار اجتماعي بهتري در انتظارمان خواهد بود. به عنوان مثال تجربه دنيا نشان داده است ورزشكاراني كه موفق به كسب موفقيت در عرصههاي بينالمللي ميشوند در عرصههاي خيريه يا فعاليتهاي آموزشي و ترويجي ميتوانند بسيار موثر باشند و حتي به يك نقطه عطف تبديل بشوند.
اين فرصتي است كه هماكنون در بسياري ابعاد در اختيار ما قرار دارد. المپيك امسال اگر پربارترين المپيك در تاريخ ورزشي كشورمان بوده است، هنگامي ميتواند موفقتر شود كه بتواند آثار اجتماعي برجاي بگذارد. از جمله بتواند ورزش، آموزش و بهبود كيفيت زندگي براي مناطق بيشتري از كشور به ارمغان ببرد.
ورزشكاراني كه حتي موفق به حضور در المپيك شدهاند، با توجه به تجاربي كه پشت سر گذاشتهاند انسانهاي متفاوتي ميشوند و به نسبت موفقيتشان اين تفاوت چشمگيرتر ميشود. اين افراد بهرغم رشتههاي متفاوت ورزشي، مشكلات مشترك، دغدغههاي مشترك و مسائل مشترك زيادي دارند كه اتفاقا بيشتر از اينكه ابعاد ورزشي داشته باشد، ابعاد اجتماعي دارد و ظرفيتسازي براي اين ابعاد ميتواند رهآورد ما را از المپيك لندن بيشتر و بيشتر كند و اگر علاقهمنديم بهره خود را از اين فرصتها افزونتر كنيم بايد برنامهريزي داشته باشيم و بتوانيم منطبق با اين برنامه، هم از منافع كوتاهمدت آن و هم منافع بلندمدت آن منتفع شويم.
مريم چهاربالش / جامجم
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com