گروه اجتماعی: محمدرضا اسلامی پژوهشگر مهندسی سازه در مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی نوشت: :چند روز پیش دکتر حسن غفوری فرد درگذشت. او تنها مقام رسمی ایرانی بود که پس از زلزله و سونامی توهوکو ژاپن، و بعد از ماجرای نیروگاه فوکوشیما به مناطق زلزله زده آمد و تلاش کرد تا درباره علت آسیبها و وسعت خرابیها در ژاپن بیاموزد.
به گزارش بولتن نیوز، درباره دکتر غفوری فرد ذکر چند نکته ضرورت دارد:
۱- یک وجه تشابه میان مهندس معین فر و دکتر غفوری فرد وجود داشت
مهندس معین فر از نهضت آزادی بود و دکتر غفوری فرد از حزب موتلفه، اما این هر دو هر دو در یک ویژگی مشترک بودند؛ هر دو جزء نخستین کسانی بود که با بورسیه تحصیلی ژاپن برای تحصیل در حوزه مرتبط با «مهندسی زلزله» به آن شرقی ترین نقطه آسیا اعزام شده بودند. عملا هم معین فر و هم غفوری فرد جزو اولین کسانی بودند که مسئله «آموختن از ژاپن» برایشان رخ داده بود. دو شخصیت و دیدگاه مختلف، اما هر دو تن برای آموختنِ امر واحد، به آن منتهای مشرق زمین رفته بودند.
غفوری فرد در سال ۱۳۴۴ و پس از دریافت لیسانس فیزیک و با بورس دولت ژاپن (ممبوکاگاکوشو) عازم آن کشور شد و در مؤسسه زلزلهشناسی توکیو فوق لیسانس زلزله شناسی و مهندسی زلزله دریافت کرد. علی اکبر معین فر هم در سال ۱۳۳۸ به دنبال آشنایی و همکاری با گروه مهندسی ژاپنی که برای بررسی زلزله مازندران به ایران آمده بودند، از سوی تاچی نایتو، استاد برجسته زلزله و طراح برج توکیو، برای دورهای تحقیقاتی در رشته مهندسی زلزله به دانشگاه واسدا دعوت شد و دوره مهندسی زلزله را در سال ۱۳۴۰ در واسدا به پایان رساند.
هر دو به ایران بازگشتند ولی غفوری فرد برای تحصیل در رشته فیزیک به دانشگاه کانزاس در ایالات متحده رفت و از این امکان برخوردار شد که مدرک دکترای فیزیک ذرات هستهای را در سال ۱۳۵۶ دریافت کند.
«زلزله» و مهندسی زلزله و اساسا «ژاپن» یک وجه مشترک میان این دو تن بود. اما در نگاهی عمیق تر، یک وجه تشابه دیگر هم می توان برای این دو در نظر گرفت. هر دو دارای ریشه هایی بسیار مذهبی و بسیار ملتزم به امرِ تدیّن فردی بودند. با آنکه (در یک نگاه ظاهربینانه) معین فر کراواتی و غفوری فرد اصولگرا به نظر می رسید، اما این دو فرزند ایران دارای خاستگاهِ خانوادگیِ مذهبی بودند. چرا به این مقایسه می پردازم؟ در ادامه عرض می کنم.
۲- وجه تفاوت میان غفوری فرد و معین فر
به رغم آن تشابه ها که برشمرده شد، اما یک تفاوت اساسی میان هر دو آنها وجود داشت و آن نحوه تفسیر آزادی و نحوه نگرش به امر اداره جامعه بود. این نقطه افتراق باعث می شود تا دو فرزند ایران (هر دو تحصیلکرده و هر دو درسخوان، با بُنیه و پایه قوی مهندسی) یکی عضو نهضت آزادی و دیگری عضو موتلفه بشود.
معین فر تا پایان عمر و تا واپسین روزهای حیات بر آن نگاهش به مفهوم آزادی وفادار ماند و غفوری فرد نیز تا واپسین روزهای زندگی در سپهر اصولگرایی باقی ماند.
۳-امروز
امروز که چند روزی از درگذشت دکتر غفوری فرد می گذرد، به یک موضوع فکر می کنم و آن اینکه یک نسل از ایرانیان تحصیلکرده و کسانی که عاشق این سرزمین بودند در حال رفتن است. این اخبارِ رفتنها همه هشداری است که عملا از آخرینهای آن نسل، دیگر چیزی در میان ما باقی نمانده است. نسلی که در امر درسخواندن کوشیده بود، شیفته این سرزمین بود و به رغم تفاوت در دیدگاههای حاکمیتی، در حوزه فردی ملتزم بر تدینِ جدی بود. تقریبا دیگر از اینها کسی باقی نمانده است.
۴- یک خاطره از مرحوم غفوری فرد
در نزدیکی شهر سندای و در میان ویرانه های سونامی از ایشان پرسیدم: بعد از سالها وزارت، نمایندگی مجلس، معاونت رئیس جمهوری، استانداری خراسان و ... کدام «شغل» و کدام کار بیش از همه برای شما جالب بود؟ گفت: سالهاست که فهمیده ام هیچ یک از کارهای سیاسی/اجرایی به اندازه کار علمی در دانشگاه، جذاب و ماندگار نیستند. همه آن پست و سِمتها، موقتی هستند ولی یک مقاله علمی قوی یا تربیت یک دانشجوی موفق تا ابد ماندگار است.
گفتگویمان به سمت انتخابات ریاست جمهوری رفت و بحثهای سیاسی.
گفت: من بنا به نوع شغلم و تعدد جایگاههایی که در آن قرار گرفتم (از وزارت نیرو تا ورزش، مجلس و...) با سیاسیون مختلفی همکلام شدم و با سیاستمداران کشورهای مختلفی دیدار داشته ام، ولی در تمام طول عمر سیاسی ام هیچ سیاستمداری را به باهوشی، ذکاوت و حضور ذهن هاشمی رفسنجانی ندیده ام. با قطعیت می گویم که در تمام سنوات عمر کاری ام، هاشمی باهوش ترین فردی بود که دیده ام.
خدایش رحمت کند. امروز هم او رفته، هم معین فر و هم رفسنجانی و دیگران. یک نسل در حال جایگزینی است. و چه بیمناک شاهد آنیم که جایگزین آن نامها، امروز علی علیزاده و یاسرجبرائیلی ها در یک سو و مسیح علینژاد و نازنین بنیادی ها در دیگر سو هستند. چه نامهایی که رفتند و چه نامهایی که آمده اند؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اما بنظر می آید یا ناخواسته از سر بی موضوعی سعی کردید به این موضوع بپردازید یا عمدا تلاش کرده اید بنحوی نهضت آزادی را که بقول خود بازرگان در مقاله پدر معنوی منافقین بودند را تطهیر کنید و در پایان هم اشاره ای کردید به گفته مرحوم غفوری فرد که هاشمی را باهوش ترین و زیرک ترین فردی بوده که دیده خوب این نظر ایشان بوده اما این زیرکی و هوش ایشان در بسیاری جاها بر علیه منافع ملت ما بود بحثهای ایشان در خصوص برجامهای دو و سه و نداشتن قدرت موشکی و استناد به اینکه کشورهایی مثل آلمان و ژاپن چون ارتش نداشتند به رشد و شکوفایی صنعتی رسیدند که اگر ایران به تز و برنامه ایشان رای داده و بود و بدان عمل می شد امروز دیگر ایرانی نبود یا دهها مطلب دیگر و حتی تز توسعه اقتصادی ایشان در دولت کارگزاران که بزرگترین تورم را در کشور ایجاد و کرد و.... خب بفرمایید این چه هوش و زکاوتی بود بنظرم قبل از دست به قلم بردن کمی تحقیق کنید و هر چه را که به ذهنتان می آید را اگر هم نوشتید سعی کنید مستند و بر اساس مصلحتها و واقعیتهای جامعه باشد بعد نشرش بدهید
جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور - ایّده الله تعالی
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است.
در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذبالله - تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
والسلام علی من اتبع الهدی. توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی
آیافقط همین دونفر-مرحوم غفوری فرد و معین فر--- تنهاتحصیلکرده های ایران بودن..؟؟!!
اینهمه نخبه ودانشمند هسته ای ..موشکی...پهپادی...نانوتکنولوژی ....پزشکی ..ووو.....ازسیاره ی مریخ اومدن..؟؟؟!!!
بولتن کجای کاری؟
باخودت چندچندی ؟؟؟!!!!
واقعاجای تاسف داره..!!!