گروه فرهنگی- ابوالفضل اقبالی پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و خانواده مطرح کرد؛ در نوشتار قبلی توضیحی درباره ماهیتِ غائله اخیر با محوریت شعار «زن، زندگی، آزادی» عرض کردم. در این یادداشت سعی میکنم تبیینی از فرآیندهای اجتماعیِ منتج به این پدیده ارائه دهم. بدیهی است که تبیینهای دیگری نیز درباره علل و زمینههای این اتفاقات اخیر وجود دارند و منظر من صرفا بخشی از واقعیت موجود را توضیح میدهد.
به گزارش بولتن نیوز ، یکم: براساس آمارها و شواهد، بدنه اصلی کنشگران فعال در آشوبهای خیابانی اخیر، در بازه سنی 20 تا 25 سال هستند. به عبارتی اینها نسلِ بعد از سیاستهای کنترلی جمعیت هستند. یعنی در زمانهای متولد شدهاند که ما ترمز باروری و رشد جمعیت در کشور را کشیدهایم و از نرخ باروری 6 در دهه 60 به نرخ جانشینی در دهه 80 رسیدهایم. به موازات این تغییرات جمعیتی و تحت تاثیر کاهش بعد خانوار، شاهد تحولات گفتمانی در نظام خانواده از «پدرسالاری» به «فرزندسالاری» هستیم.
اگر در دهه 60 هنوز پدر محور خانواده در راس هرم قدرت قرار داشت، با گسترش پدیدهی تکفرزندی یا نهایتا دو فرزندی، این فرزندان هستند که کم کم به محور خانواده تبدیل شده و در جایگاه رئیس و سالار قرار میگیرند. لذا نسلی که امروز در خیابانها حضور دارند، در محیطی تربیت و جامعهپذیر شدهاند که منویات آنها تعیینکننده مناسبات خانواده بوده و به اصطلاح «نازپرورده» بزرگ شدهاند. بارزترین ویژگی توصیفکننده این نسل از زبان والدینشان، «بیمسئولیتی» است.
دوم: از سوی دیگر، زیستجهان این نسل دارای مختصات کاملا متفاوتی با نسلهای قبل از خودشان است. درک این نسل از جهان اجتماعیِ حقیقی، توسط فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ساخته شده و آنها نظام ارزشها و چارچوبهای رفتاری خود را از رسانه دریافت کردهاند. لازم به توضیح نیست که روایت غالب در رسانه و فضای مجازی – که این نسل آن را مصرف میکند- با محوریت «آزادیهای اجتماعی» و مفاهیمِ و ارزشهای سازگار با آن قِوام یافته است.
سوم: به لحاظ تکوینِ انسانی، شور جنسی از اختصاصات دروان نوجوانی و ابتدای جوانی است. انسان در این بازه سنی در اوج غریزه و تاثیرپذیری از سائق جنسی است. غریزه جنسی نیز از قدرتمندترین نیروهای تعیینکننده مناسبات انسانی و اجتماعی به شمار میرود و عدم پاسخ صحیح و بههنگام به آن موجب «عصیان» و عبور از تمام نظامات اخلاقی و هنجاریِ محدودکننده خود خواهد شد. پاسخی که «سکشوالیتهی ایرانی» فاقد آن بوده و برای این نسل جز «حرمان» گزینهای نداشته است.
آنچه که در پی این روندها ضرورتا اتفاق خواهد افتاد، تولد نسلیست که کمترین مرزهای هویتی مشترک را با اسلاف خود دارد. لحظهگسست از خانواده و ورود به عرصه جامعه برای او همراه با مشقتهای فراوانِ ناشی از پذیرش نُرمها و چارچوبهای محدودکنندهی آزادیهای فردی و اجتماعیست. لذا طبیعیست که او یک «شهروندِ معترض» باشد. اعتراض به نظمِ هنجارینی که هیچگاه برای او و همنسلهایش، مشروع و موجه جلوه نشد. نه در مدرسه و نه در رسانه.
از سوی دیگر، او از «تکرار» گریزان است و به تنوع میاندیشد. به همین دلیل است که در ساحتِ زیست جنسی بهشدت «تعهدگریز» و «کثرتگرا»ست. برای او «رل»های متنوع و نیوفِیس واجد عقلانیتِ بالاتری از ازدواج هستند. زیستجهان مجازی او نیز همین عقلانیت را روایت و تقویت میکند. طبیعیست که این نسل اگر اعتراضی هم داشته باشد(که دارد) ناظر به نفیِ حریمها و قواعد اخلاقیِ محدودکنندهی تمنّیات جنسی اوست. او در این سن نه دغدغهی نان دارد و نه رویای ملّی!
میتوان تحلیلی با محوریتِ «مصرف فرهنگی» این نسل نیز ارائه داد. به هر حال، با شناخت این روندها است که فهم ماهیتِ شعار «زن، زندگی، آزادی» که در نوشتار پیشین بحث کردیم روشن میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com