جوان آنلاین:
چرا
آمدن يك عنصر سياسي براي حضور در انتخابات آن هم به صورت كاملاً مخفيانه و
به دور از دوربينهاي خبري، ديگران را به وجد ميآورد، چه اتفاقي افتاده
است؟ كجاي اين حضور از جنبه پشتوانه بودن رأي يك عنصر سياسي براي نظام
معنادار است كه اينچنين سر از پا نشناختهايم. آيا حضور خاتمي در انتخابات
آنقدر مهم است كه امروز رسانهها بگردند با ذرهبين شايد پيدا كنند فلان
كسي كه چند روزي در جايگاه مشاورت خاتمي بوده و در فلان روستاي دور افتاده
احساس تكليف كرده و پاي صندوق رأي حاضر شده و مثلاً رأي سفيد يا رأي به
كليت نظام جمهوري اسلامي داده است؟ آيا حضور خاتمي و احياناً موسوي
خوئينيها و برخي مشاوران او كه قبل از انتخابات مكرر با تشكيل جلسات
محفلي، به مردم گرا ميدادند كه شركت در انتخابات باعث افزايش مشاركت شده و
حركت دراين مسير باعث مقبوليت نظام سياسي مي شود و اين رويكرد با مطالبات و
خواستههاي اصلاحطلبان سازگاري ندارد، اكنون آنقدر مهم شده است كه حلقه
انحرافي با دادن آدرس غلط به مردم مدعي شود كه خاتمي مسير بازگشت به قدرت
را انتخاب كرده است و نظام هم بدش نميآيد كه در انتخابات آينده (رياست
جمهوري)، وي رقيب ما (انحرافيون) باشد يا فلان سايت جريان اصولگرا حضور ۲۲
تن از مشاوران و نزديكان خاتمي را در انتخابات مجلس يكي از جديترين رخداد
انتخابات مجلس نهم فرض كند! چرا نميخواهيم باور كنيم كه تاريخ مصرف همه
آن كساني كه با مردم قهر كردند، امروز گذشته است، خواه اين جماعت خاتمي و
اطرافيان او باشد، خواه هر جريان ديگري كه مدعي هستند خاستگاه رأي آنها در
تودههاست. مردم با فهم عميق سياسي خود نشان دادند پاسخ خود را ميتوانند
روشنتر از گذشته با حضور در پاي صندوق رأي به رخ تحريمكنندگان انتخابات و
مدعيان دروغين ابراز كنند، چرا همواره به دنبال آن هستيم واقعيات رفتاري
ملت ايران را وارونه تحليل كنيم و ملتي كه آشكارا از يك جريان سياسي ناهمسو
با نظام عبور كرده است را با هزار ترفند، دانسته يا ندانسته، به آغوش اين
جماعت بازگردانيم. مثل خاتمي و جريان منتسب به او، مثل همان اتوبوس شركت
واحد است. ظاهراً در يكي از اتوبوسهاي شركت واحد تهران كه مملو از مسافر
بوده مرد ميانسالي ايستاده و جواني نشسته بود. هنوز اتوبوس حركت نكرده بود
كه مرد ايستاده شروع به صحبت كرد. نقل تجربيات گذشته و سخن گفتن از هر دري
براي جوان در چند دقيقه اول تا حدودي جذابيت ايجاد كرد ولي پس از چندي جوان
از صندلي بلند شد و مرد بلافاصله دست روي شانه او گذاشت و گفت:«نه پسرم!
بفرما بنشين. من ايستاده راحتترم» و به صحبت خود ادامه داد. جوان بعد از
مدتي دوباره بلند شد و باز مرد با تشكر او را دعوت به نشستن كرد و اين
ماجرا چندين بار تكرار شد. سرانجام جوان بلند شد و با عصبانيت گفت: اين چه
رفتاري است؟ من اصلاً به حرفهاي شما كاري ندارم! چند ايستگاه قبل
ميخواستم پياده شوم ولي شما مانع شديد...!
رفتار خاتمي و جريان منتسب
به وي، صرفنظر از طيف مردم سالاري، حزب همبستگي و خانه كارگر كه عرصه رقابت
در انتخابات را بهترين فرصت براي حضور در صحنه مديريت و قدرت ميدانند، در
طول چند سال گذشته به ويژه پس از فتنه ۸۸ نشان داده است بين حركت اين
گروهها و مطالبات بحق جامعه تفاوت فاحشي وجود دارد. آنها با اصرار و بدون
توجه به خواستههاي مردم تفكرات غيرمنطقي خود را به جامعه، به خصوص نسل
جوان، تحميل ميكردند و انتظار داشتند با سپري شدن زمان، مردم نيز بدون
بررسي رفتار آنها آني را انجام دهند كه اين گروهها و افراد خواهان آن
بودند. انتخابات مجلس نهم معيار خوبي براي وزنكشي سياسي اين جماعت بود،
چرا كه آنها يكپارچه انتخابات را تحريم و مردم يكپارچه در انتخابات شركت
كردند.
چه اصراري است كه در مقابل رفتار اصلاحطلباني كه همچون خاتمي،
موسوي خوئينيها، شكوريراد و دهها عنصر سوخته سياسي ديگر ماله برداشته،
جرم بزرگ آنها را مالهكشي كنيم. كدام گروه يا جريان سياسي، خاتمي و طيف او
را از گردونه قدرت حذف كرده است كه امروز خود را مكلف به اعاده حق آنها
ميداند.
آيا جز مردم كه براساس يك شناخت و بصيرت عميق تصميم گرفتند با
رأي معنادار خويش جريان اصلاحات را حذف كنند، جرياني سياسي در قالب
مأموريت تعريف شده، اين اقدام را انجام داد؟
بنابراين از نگاه نويسنده
اين يادداشت، نه آمدن خاتمي به صورت مخفيانه پاي صندوق رأي بايد ما را ذوق
زده كرده باشد و نه نيامدن ديگر اصلاحطلبان بايد ما را غمگين كرده باشد و
انگشت حسرت را بر دهان ما بگذارد. اگر خاتمي و برخي مشاورانش در انتخابات
شركت كردند، با هر نگاه سياسي چه تكليفگرايانه باشد يا منفعت طلبانه و
براي پاك كردن اذهان مردم از رفتارهاي ساختارشكنانهاي كه تاكنون بروز
يافته است و زمينهسازي براي بازگشت به قدرت در آينده، نبايد ما را بار
ديگر گرفتار تحليلهاي اشتباه كند. خاتمي ميتواند به عنوان يك شهروند
معمولي از همه حقوق اوليه شهروندي خويش كه يكي از آنها شركت در انتخابات
است، استفاده كند و اين حضور هيچگاه به منزله حقانيت او و مجوزش براي حضور
در رأس هرم قدرت سياسي كشور نخواهد بود كه حضور در آن جايگاهها و حتي
مديريت صحنه سياسي كشور در سطوح مياني شئوني دارد كه حداقل رفتار گذشته
خاتمي و افراد شاخص منتسب به جريان او نشان داده است آنها فاقد چنين صلاحيت
و وجاهتي هستند. وفاداران و دلسوزان نظام هر چند تفاوت بين نگاه ميرحسين
موسوي كه عدم شركت در انتخابات مجلس را افتخاري براي خود ميداند يا كروبي
كه همچون انتخابات رياست جمهوري ۸۴ در خواب زمستاني فرو رفته و گفته بود
اصلاً نميدانسته روز رأيگيري مجلس نهم چه روزي بوده است كه مشتاق حضور
باشد، با حضور مخفيانه خاتمي و برخي از يارانش پاي صندوق رأي تفاوت قائل
است ولي اين تفاوت آن چنان برجسته نيست كه آمدن او پاي صندوق رأي وفاداران
به انقلاب اسلامي و دوستداران هميشه در صحنه نظام اسلامي را مسخ كند و فرش
قرمز براي خاتمي پهن كنند.