به گزارش بولتن نیوز،ایلان ماسک، مدیر عامل اسپیس ایکس، آشکارا از این مفهوم حمایت کرده و در چند سال گذشته، تیترهای خبری در این مورد پس از اظهار نظرهای او ساخته و پرداخته شده. حتی ستارهشناس و شومن مشهور سریال مستند علمی COSMOS – نیل دگراس تایسون- احتمال چنین چیزی را ۵۰-۵۰ میداند اما از طرف دیگر، برخی آن را یک تکاپوی ذهنی غیر علمی و غیرقابل اثبات میدانند.
با این حال، آنچه امروز میخواهم بگویم این است که اتفاقا این سناریو وحشتناک نیست و شاید اگر واقعا در یک شبیهسازی کامپیوتری زندگی میکنیم، بهترین سناریوی ممکنه را داریم!
وجود در واقعیت دیجیتالی ممکن است مترادف با این است که واقعا در دنیای در آستانه نابودی نیستیم، پس خبری از انقراض ما و به بن بست رسیدن فناوریها هم نیست.
قرنهاست که از زمان تمثیل غار افلاطون تا مفهوم شیطان فریبکار دکارت، توجه ما به نظریه شبیهسازی جلب شد.
با این همه این فرضیه نخستین بار به صورت دقیق در سال ۲۰۰۳ توسط فیلسوف سوئدی –نیک بوستروم– تبیین شد.
کل کار او فوق العاده پیچیده است و شامل محاسبات سخت و نمادهایی است که دانشجویان بااستعداد فلسفه را هم به چالش میکشد. اما به طور خلاصه میتوان گفت که طبق نظر او یکی از موارد زیر باید صادق باشد:
گزینه A: ما به نقطهای میرسیم که میتوانیم شبیهسازی را غیرقابل تشخیص از دنیای طبیعی کنیم. بنابراین خود ما یک دنیای شبیهسازی شده میسازیم.
گزینه B: ما تکنولوژی ساخت آن را به دست میآوریم، اما به دلایلی، هیچ کس هرگز از آن استفاده نمیکند.
گزینه C: ما هرگز به آن نقطه نمیرسیم. (یعنی انسانها پیش از آن منقرض میشوند. )
از نظر فنی، بوستروم معتقد است مردم به شبیهسازی علاقه وافری نشان خواهند داد تا از این طریق اصل و نسب خود را درک کنند. اما با توجه به دلبستگی بیدریغ ما به The Sims و Skyrim، میتوانم بگویم علاقه ما به شبیهسازی، ریشههای دیگری هم دارد.
بیایید ابتدا در مورد روز موعودی که بوستروم به آن اشاره میکند صحبت کنیم. این نقطهای است که در آن ما میتوانیم در نهایت یک شبیهسازی شبیه به همه جنبههای جهان خود ایجاد کنیم. فناوری راههایی برای ایجاد چنین واقعیت کاذبی دارد، پیشرفتهای دیجیتالی به ظاهر غیر قابل توقف شدهاند.
ماسک غالباً هنگام بحث در مورد نظریه وجودی به این اطمینان اشاره میکند. در کنفرانسی در سال ۲۰۱۶،او توضیح داد که
«۴۰ سال پیش ما پونگ داشتیم – دو مستطیل و یک نقطه. حالا بعد ۴۰ ، ما شبیهسازیهای گیم بسیار واقعگرایانه و سه بعدی داریم که میلیونها نفر به طور همزمان در آن بازی میکنند و وضعیت هر سال بهتر میشود.»
محققان ژاپنی به تازگی یک نسخه دیجیتالی از جهان را برای همه ایجاد کردهاند و آن را Uchuu نامیدهاند که در زبان ژاپنی به معنای “فضای بیرونی” است. البته هیچ انسانی در آن وجود ندارد، اما واقعیترین شبیهسازی جهان تا به امروز محسوب میشود و به منظور کمک به دانشمندان در مورد چگونگی تکامل کیهان ساخته شده.
محققان حتی سعی کردهاند محاسبه کنند که چقدر طول میکشد تا به لحظهای برسیم که با سهولت یک زندگی شبیهسازی ایجاد کنیم. به عنوان مثال رضوان ویرک، دانشمند رایانه موسسه فناوری ماساچوست، کتابی در این زمینه نوشته.
تبریک میگوییم تا اینجای مقاله را تاب آوردهاید. نفسی تازه کنید. چون ادامه مقاله عجیبتر میشود!
یک صبح سه شنبه دوست داشتنی است، شما در توییتر ول میگردید و ناگهان اخباری را مشاهده میکنید که میگویند شبیهسازی زندگی از امروز به بعد امکانپذیر شده. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که یک دکمه قرمز رنگ LAUNCH SIMULATION را فشار دهیم که به صورت آنلاین ارسال میشود.
بشریت در دوراهی قرار میگیرد: فشار دادن یا فشار ندادن دکمه؟
به نظر نمیرسد که کسی بتواند در مقابل وسوسه سفارش دادن این شبیهساز مقاومت کند. دست کم آن را از روی کنجکاوی فشار میدهید تا ثابت کنید هیچ اتفاقی نمیافتد!
به همین دلیل Bostrom پیشنهاد میکند که گزینه B بسیار نامحتمل است.
پس میماند گزینههای A و C:
گزینه A: بوستروم عقیده دارد که همان طور که ما نمیتوانیم در برابر بازیهای فیس بوک، آیفون و ایکس باکس مقاومت کنیم، برنامهنویسانی که زندگی ما را شبیهسازی کردهاند هم نتوانستهاند جلوی خودشان را بگیرند و دکمه شروع دنیای شبیهسازی شده ما را فشردهاند!
باز هم داستان را پیچیده کنیم. ما تعداد بیشماری گیم و بازی شبیهسازی شده داریم، پس بعید است که ابربرنامهنویسان هم فقط یک دنیای شبیهسازی شده درست کرده باشند. احتمالا تعداد بیشماری دنیای شبیهسازی درست کردهاند.
پس با این فرض احتمال اینکه ما دقیقا با وجود بیشمار دنیای شبیهسازی شده درست در دنیای واقعی باشیم، بسیار کمتر از احتمال ۵۰ – ۵۰ ای است که در ابتدای مقاله نقل قول کردم!
اما میرسیم به گزینه C. گزینه C میگفت ما هرگز به حدی نمیرسیم که بتوانیم شبیهساز واقعی درست کنیم.
این میتواند به خاطر کند شدن روند رشد فناوری باشد یا پایان دنیا به خاطر مثلا مشکل زیست محیطی، بیماریهای همهگیر یا جنگ فراگیر هستهای یا برخورد سیارک به زمین.
اگر شبیهسازی غیرممکن باشد، متاسفانه امیدی به جاودان بودن بشریت هم نیست.
چندین فیلسوف و دانشمند وجود دارند که استدلالهای مخالف با نظریه شبیهسازی ارائه دادهاند.
به عنوان مثال، تیمی از فیزیکدانان نظری از دانشگاه آکسفورد ادعا میکنند که تعداد کافی اتم در جهان برای ایجاد حافظه محاسباتی کافی برای ذخیره شبیهسازی واقع بینانه وجود ندارد.
این مسئله این سوال را مطرح میکند که آیا ما اصلاً میتوانیم هوشیاری یا خودآگاهی را برنامهریزی کنیم، زیرا انسانها هنوز در مورد آن اختلاف نظر دارند. مرحله محدودکننده ممکن است ابزارها نباشد، بلکه دانش باشد.
نوآوریهای زیادی در مورد این وسله فلسفی رخ میدهند. یک فرضیه خیره کننده در سال گذشته به چگونگی استدلال بوستروم بر فیزیکی بودن جهان متکی است و این گزاره را مطرح میکند که “واقعیت” فقط میتواند تظاهر افکار ما باشد.
(گزینه A میگوید اگر ماها بتوانیم دنیای شبیهسازی شده بسازیم، پس «دیگرانی» قبل از ما بودهاند که دنیای شبیهسازی شده ساختهاند و از آنجا که به محض توانایی به شبیهسازی، ما به صورت کنترلنشدنی دنیای شبیهسازی شده خواهیم ساخت، دیگران قبل ما هم تعداد بیشمار دنیای شبیهسازی شده ساختهاند. پس احتمال اینکه خودمان در دنیای شبیهسازیشده دیگران باشیم، خیلی زیاد است.
گزینه B میگوید که اگر ما توانایی ساخت شبیهسازی واقعنما پیدا کنیم ولی جلوی خودمان را بگیریم، تا حدی محتمل میشود که دیگران قبل ما هم توانستهاند جلوی خودشان را بگیرند. اما در ادامه مقاله بحث میکند که گزینه B خیلی غیرمحتمل است.
گزینه C میگوید اگر ما هرگز نتوانیم دنیای شبیهسازی شده بسازیم، به این معنی است که اصلا روند شبیهسازی فراگیر احتمال غیرممکن یا خیلی دشوار است. در این صورت زندگی ما در یک دنیای شبیهسازی شده رد میشود. اما اگر ما در دنیای واقعی باشیم، نباید خوشحال باشیم، چون این به معنی فانی بودن تمدن ماست.)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com