به گزارش بولتن نیوز، حجت الاسلام علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا در خصوص واکنشها به طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران، اظهار داشت: برخلاف مجلس قبل که بسیار منفعل بود و در زمان کوتاهی برجام را تصویب کرد، این مجلس و به خصوص رئیس مجلس بسیار مصمم است تا از حقوق ملت در برابر غرب دفاع کند و زیانهای گذشته را جبران کند.
حجت الاسلام والمسلمین سعیدی گفت: قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملی مردم ایران اقدامی شایسته در جهت مقابله با اقدامات شرورانه امریکا است که در مقابل آن هم جنجالهایی بوده است و البته این جنجالها مهم نیست و همیشه بوده اند کسانی که امید به بیگانه دارند.
وی گفت: متاسفانه دولت مردان بعد از گذشت هفت سال هنوز هم دل در گروی غربیها دارند و منتظر برجام دو و سه و چهار هستند.
رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا افزود: ما باید بعد از چهل سال متوجه شده باشیم که اختلافاتمان با امریکا بنیادی است. اختلافات ما با امریکا بر سر قرآن و اسلام است. دولتمردان متوجه نیستند که مشکل ما با امریکا در عمق استراتژی است چرا که یمن و سوریه و محور مقاومت عمق استراتژی ما هستند و اینها مذاکره کردنی نیست.
حجت الاسلام سعیدی ادامه داد: آنها به دنبال استعمار و ظلم ستیزی بوده و هستند. عجیب بود که دولت مردان، بعد از امریکا به دنبال ۱+۴ بودند درحالیکه به ظاهر متوجه نیستند که غربیها دنباله رو سیاست امریکا هستند و این تلاشها و سخنرانیهای آنها در حمایت از برجام نمایشی بیش نبود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
شهید ابوالفضل:
https://www.golzar.info/28205/
می گفت: اوایل جنگ در گیلانغرب هواپيماي دشمن را زدند، با جمع زیادی به سمت محل سقوط حرکت کردیم، در راه هر کسی مدعی بود ما زدیم، وقتی به محل سقوط هواپیما رسیدیم، خلبان در حالی که چتر نجات خود را جمع می کرد، با بد و بیراه گفت: نامردها نمی توانند دشمن را بزنند، خودی را می زنند! به یکباره همه ملوّن شده و گفتند کار ما نبوده!
الغرض:
اتفاقاً در باب چند موضوع و بخصوص (ترور) و حواشی آن، به حسب وظیفه، احساس کردم انتقال یک خبر مهم، پیرامون چنین موضوعی برای یک نهاد مهم ارزشمند خواهد بود، از همین رو مورخه شنبه 1395/02/11 همراه مطالبی در یک (فلش) به دفتر نمایندگی ( همین آقای سعیدی) واقع در خیابان حبیب، درب امام علی علیه السلام مراجعه کردم، به متصدیان مربوطه در درب ورودی گفتم نیاز به چند دقیقه گفتگو با دفتر آقای(سعیدی) دارم، در درب ورود با آقای سلطان آبادی ارتباط برقرار کردم، ایشان حواله داد به آقای خوش ترکیب در دبیرخانه، قرار شد شخصی بیاید و فلش مربوطه را تحویل بگیرد، منتظر شدم، همچنان انتظار انتظار و انتظار، یکساعت گذشت، خبری نشد! با اصرار با دبیرخانه ارتباط گرفتم، آنسوی خط گفت: اِ.............. شما هنوز آنجا هستید!؟ فراموش کرده بودند که درب ورود به انتظار نشسته ام، یکساعتی که درب ورودی منتظر بودم، حداقل ده بار از مدیریت های مختلف با (درب ورود، یا درب آهن یا درب جبهه) تماس گرفته و پرسیدند: خودروی ناهار نیامده!؟ عجبا آمدن خودرو ناهار برایشان خیلی مهمتر از انجام وظیفه اداری بود، حرامتان باد بودجه ای که می گیرید، راستی چه خاصیتی بر این دفاتر مترتب هست؟ بودجه خوار هستند نه دنبال کار/بعد شما انتظار دارید آبسرد تبدیل به خون گرم کف جاده و آبروریزی نشود، چه بسا حفره های ریز و درشت امنیتی، از منفعل بودن امثال همین دفاتر شکل می گیرد، به مصداق سخن شهید ابوالفضل، تا امکان بهرهبرداری تبلیغی هست، این جماعت در صف اول خود را جا می زنند و هر کار مثبت را مصادره به مطلوب می کنند، اما تا متوجه نکبت و عمق خسارت می شوند، پا پس می کشند و اعلام برائت می کنند/
آری آنروز عطایش را به لقائش بخشیده و چند بار خود را سرزنش کردم که چرا به خیابانی با نام مستعار حبیب! مراجعه کرده ام؟ خیابان حبیب که نه! خیابانی عجیب! خیابانی که شکم مهم و شما غریب؟ شک نکنید به گوش آنها برسد، فی الفور می کنند تکذیب، تو مرد صحبت دل نیستی، خیابان حبیب، یکساعت انتظار! تو کیستی؟ خیابان حبیب، از مردم آزاری تو را چه نصیب؟
خیابان حبیب، گر قسمت ما خون دل بُوَد، خیابان حبیب، آنچه دیدم، عصاره اش این بود: تو و همپالکی ها، پُر کردن جیب؟ خیابان حبیب، بعبارتی: هدر دادن بودجه دریافتی، موز را قوتی گر بود، کمر خویش راست می نمود،