گروه اقتصادی: سعید فتحی سارانی تحلیل گر مسائل اقتصادی طی یادداشتی نوشت: در رابطه با اثرات تغییر چهار صفر، بسیاری از مخاطبین کانال سؤال پرسیدند.
به گزارش بولتن نیوز، در شرایط فعلی لزومی بر اجرای این سیاست نبود اما به نظر می رسد ایرادی که در فضای کارشناسی از این طرح گرفته می شود وارد نباشد. پس از نقد این ایراد، دلیل نبود لزوم اجرای این سیاست بیان می شود.
در چارچوب اقتصاد رفتاری تحلیل می شود که هر چند در یک فضای عقلایی، بانک مرکزی انتظار دارد حذف چهار صفر تأثیری بر تورم نداشته باشد ولی رفتار عاملین اقتصادی مطابق این انتظار نخواهد بود و چگونه مطمئن هستیم قیمتها دقیقا به یک ده هزارم قبل برسد؟
در پاسخ به این ایراد باید گفت که اولا چهار صفر حذف نشده است و درواقع یک صفر حذف شده است. در کنار تغییر واحد پول از ریال به تومان، پول جدیدی به نام پارسه نیز منتشر می شود که هر صد پارسه، یک تومان خواهد بود؛ شبیه رابطه سنت و دلار در آمریکا. کالایی که 3600 تومان هست به سه تومان و شصت پارسه تبدیل خواهد شد.
ثانیا مردم به صورت خودکار این سه صفر را حذف کرده بودند. ریال که در گفتار مردم نقشی ندارد و عملا دهه هاست که حذف شده است. دلیل کاهش ارزش پول، واحد هزار سالهاست حذف شده است. برای مثال مردم 3600 تومان را به جای سه و ششصد فعلی خواهند گفت سه تومان و شصت پارسه.
ثالثا در بازار حال حاضر ایران و قیمتهای فعلی کالاها، حتی افزایش هزار تومانی قیمتها نقش چندانی در تورم نخواهد داشت. چون پایه قیمتها بزرگ هست. همچنین در این فضای کاهش تقاضای مؤثر و کاهش قدرت خرید مردم، طرف عرضه قدرت افزایش قیمت را نخواهد داشت.
با این نکات، پس چرا این سیاست در فضای فعلی پیشنهاد نمی شود!!!
در اعمال سیاستهای اقتصادی می بایست به اثرات مباحث سیاسی و اجتماعی بر آن سیاست یا اثرات آن سیاست بر فضای سیاسی نیز توجه شود که موضوع شاخه اقتصاد سیاسی می باشد.
ایراد این سیاست این هست که اعتبار بانک مرکزی را کاهش می دهد.
کشور در یک فضای تورمی می باشد، قیمت ارز در چهار ماه گذشته بیش از 40 درصد رشد داشته است؛ قیمت کالاهای مختلف اعم از زمین، مسکن، مصالح ساختمانی، خودرو، مواد خوراکی و لوازم خانگی افزایش شدیدی در سه ماه گذشته داشته است. مشخص نیست که کشور از این فضای تورمی چه زمانی خارج شود.
بانک مرکزی مدعی هست که حذف صفرها از پول ملی اثری بر تورم نخواهد داشت ولی به هر دلیلی تورمی در کشور ایجاد شود؛ عموم عاملین اقتصادی قدرت تشخیص علت این تورم را ندارند و به سیاست تغییر پول ملی نیز مرتبط خواهند کرد.
اعتبار یعنی اینکه عاملین اقتصادی باور داشته باشند که وعده هاو پیش بینی های مسئولین بانک مرکزی تحقق یابد. این شاخص یکی از شاخص های کلیدی شناسایی میزان قدرت بانکهای مرکزی هست.
همچنین اعتبار با خود اعتماد به همراه می آورد و اعتماد هم سرمایه اجتماعی ایجاد می کند. سرمایه اجتماعی نشان دهنده میزان تعامل اجتماعی واحدهای اقتصادی هست.
زمان افزایش قیمت بنزین در سال گذشته یکی از مثالهای عدم توجه به همین مسئله بود. افزایش قیمت در بسیاری از بازارها از چند هفته قبل از افزایش قیمت بنزین شروع شده بود و بعد از اجرای این سیاست نیز ادامه داشت؛ بیان علت افزایش قیمت بخشی از کالاها در آن برهه زمانی هدف این متن نیست، بلکه اینکه انتخاب این سیاست در یک زمان نامناسب موجب شد که سیاستگذاران در آینده حتی در یک زمان مناسب سختتر بتوانند مشابه این اقدام را انجام دهند.
اعتبار بانک مرکزی از گذشته تاکنون ضربات زیادی خورده است، لزومی ندارد برای یک سیاست غیرضروری، ضربه جدیدی بخورد.
همچنین اعمال چنین سیاست هایی نیاز به یک وضعیت پایدار دارد.
حذف صفرها از پول ملی معمولا زمانی اتفاق می افتد که یا کشور در شرایط ابرتورمی با تورم های چندهزار درصدی مواجه است و یا توانسته است که سطح قیمتها را تقریبا تثبیت نماید.
بانک مرکزی گمان می کند با رجوع از تحلیل های پولگرایان به کینزین های جدید در یک سال گذشته، می تواند تورم دو رقمی را برطرف نماید در حالیکه برای مهار تورم نیاز به تحلیلها و نگاه های جدیدتری می باشد شبیه پست کینزین ها؛ که در این رابطه در آینده مطالبی خواهم نوشت.
در پایان باید ذکر شود غرق شدن در مبانی اقتصاد ارتدوکس و ناآگاهی مجریان از نگاه های هترودکس، یکی از مهمترین علتهای اتخاذ تصمیمات اشتباه در کشور می باشد.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com