گروه بین الملل- امیر تفرشی: 'الکساندر هامیلتون' نخستین وزیر خزانهداری آمریکا، در سال ۱۷۹۱، برنامهای را با عنوان «گزارشی دربارهٔ تولید صنعتی» به کنگر ایالات متحده ارائه کرد. او در این گزارش، به تشریح دیدگاه خویش دربارهٔ نیاز این کشور به برنامه گستردهای برای توسعه صنایع پرداخت. لُب کلام او این بود که کشور عقبافتادهای مثل آمریکا «صنایع نوزاد» را باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد و تا زمانی که این صنایع نوپا بتوانند روی پای خودشان بایستند، به پرورش آنها همت گمارد.
به گزارش بولتن نیوز، او با این توصیه، کشور نوپایش را به اتخاذ مسیری سوق داد که آشکارا در خلاف جهتی حرکت میکرد که 'آدام اسمیت'، مشهورترین اقتصاددان جهان توصیه کرده بود.
هامیلتون در آن گزارش، تمهیداتی را برای نیل آمریکا به توسعه صنعتی پیشنهاد کرد، از جمله:
وضع تعرفههای حامی تولیدات داخلی و منع واردات
یارانههای تولیدی
منع صادرات مواد خام اصلی
آزادسازی واردات دروندادهای صنعتی و بازپرداخت حقوق و عوارض گمرکی آنها
تخصيص جوایز و صدور پروانه ساخت برای اختراعات
تنظیم استانداردهای محصولات
ایجاد زیربناهای لازم برای امور مالی و ترابری.
در پی گزارش هامیلتون، میانگین تعرفه گمرکی واردات کالاهای ساخته شدهٔ خارجی از حدود نیم درصد به نزدیک ۱۲.۵ درصد رسید و با شروع جنگ سال ۱۸۱۲ میان آمریکا و انگلستان، از ۱۲.۵٪ به ۲۵٪ افزایش یافت. جنگ، با ایجاد وقفه در واردات کالاهای ساخت بریتانیا و بقیه اروپا، فضایی برای ظهور صنایع جدید در آمریکا ایجاد کرد. صنعتکاران نوظهور طبیعتا میخواستند که پس از جنگ نیز حمایتها ادامه و در واقع افزایش یابد. در سال ۱۸۱۶، تعرفهها، با افزایش بیشتر، به میانگین ۳۵٪ رسیدند. تا سال ۱۸۲۰، میانگین تعرفهها باز هم افزایش یافت و به ۴۰٪ رسید و به این ترتیب، برنامههای هامیلتون را کاملا جا انداخت.
سیاستهای اقتصادی آمریکا تا پایان جنگ جهانی دوم بر اساس طرح هامیلتون پیش رفت و طرح صنایع نوزاد او، شرایط را برای توسعهٔ سریع فنی فراهم آورد. بر همین مبنا، «انجمن تاريخ نیویورک» او را «سازندهٔ آمریکای مدرن» خواند.
اما 'آبراهام لینکلن' پس از انتخاب شدن، تعرفههای واردات کالاهای صنعتی را به بالاترین سطح در تاریخ آمریکا تا آن زمان افزایش داد. تا جنگ جهانی اول، تعرفههای وارداتی کالاهای ساخته شده در سطح ۴۰٪ تا ۵۰٪ باقی ماندند، که بالاترین میزان در سطح جهان در مقایسه با هر کشوری بود.
آمریکا به رغم آنکه در سراسر سده نوزدهم و درست تا دههٔ ۱۹۲۰ حمایتگراترین کشور جهان بود، سریعترین رشد اقتصادی جهان را نیز دارا بود. فقط پس از جنگ دوم جهانی بود که آمریکا که برتری صنعتیاش دیگر بلامنازع بود، به آزادسازی تجارت خارجی دست زد و پرچمداری تجارت آزاد را بر عهده گرفت.
در میان ملتهای ثروتمند امروزی، هیچیک به اندازه بریتانیا یا آمریکا در اقتصاد #حمایتگرا نبودند، البته به استثنای اسپانیا در دورۀ کوتاه دهۀ ۱۹۳۰. فرانسه، آلمان و ژاپن - یعنی سه کشوری که معمولا مهد حمایتگرایی شناخته شدهاند - همواره تعرفههایی پایینتر از بریتانیا یا آمریکا داشتند.
به این ترتیب، محور اقتصادی دو کشور طرفدار تجارت خارجی آزاد، یعنی بریتانیا و ایالات متحده، نه فقط تجارت خارجی آزاد نبود، بلکه در میان کشورهای ثروتمند، این دو کشور دارای حمایتگرایانهترین اقتصادها بودند. البته تا زمانی که آن دو، یکی پس از دیگری، قدرت مسلط جهان شدند.
قابل ذکر است که تعرفههای گمرکی واردات یکی از ابزار متعددی است که کشوری میتواند برای ارتقای صنایع نوزادش به کار گیرد. هامیلتون خود در توصیههای اولیهاش برای ارتقای صنایع نوزاد، فهرستی در برگیرندۀ یازده نوع سازوکار ارائه کرده بود. شاید بریتانیا و آمریکا تعرفههای گمرکی را جسورانهتر از دیگران به کار گرفته باشند، اما سیاستهای سایر کشورها اغلب بر استفاده از سایر ابزار دخالتهای دولتی متمرکز بود - برای نمونه، ایجاد بنگاههای دولتی، یارانههای دولتی، یا حمایتهای دولت از بازاریابی برای صادرات.
تاریخ به ما میگوید که در مرحله آغازین توسعه، تقریبا همه کشورهای موفق آمیزهای از حمایتگرایی، یارانهها و ضوابط را برای توسعهٔ اقتصادشان به کار گرفتند.
یک درس تاریخی دیگر اینست که کشورهای ثروتمند با واداشتن کشورهای تنگدست به پذیرفتن سیاستهای بازار آزاد و تجارت خارجی آزاد، «نردبام توسعه را با لگد، دور افکندهاند». کشورهایی که در حال حاضر وضعیت خود را تثبیت کردهاند نمیخواهند دیگران، با اتخاذ سیاستهای ملیگرایانهای که خود آنها در گذشته با موفقیت به کار گرفتند، به عنوان رقبایشان ظاهر شوند.
برگرفته از کتاب «نیکوکاران نابکار»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com