گروه بین الملل- روحالله رضوی:سه هفته است که ایران با سیلی خانمان برانداز دست و پنجه نرم میکند. همه کنار هم ایستادهاند؛ از دولت و سپاه و ارتش گرفته تا بسیج و نیروهای مردمی، تا تخریب و آسیب ناشی از سیل را کاهش دهند. در این میان جای خالی منظری بینالمللی به شرایط داخلی کشور احساس میشود. دوران و شرایط بروز بحرانهای داخلی در کشوری، شاید یکی از بهترین فرصتهای ارزیابی دیپلماسی عمومی بینالمللی از سویی و عمق استراتژیک کشور از سوی دیگر باشد.
به گزارش بولتن نیوز، شاید مهترین خبر ساطع شده به بیرون از سیل ایران، اظهار نظر اخیر دکتر ظریف در مورد تحریم هلال احمر ایران توسط ایالات متحده آمریکا است که اجازه انتقال کمکهای بینالمللی به حساب هلال احمر ایران را نمیدهد. خبری که هرچند نیمچه بازتابی در بیرون داشت اما باز نمایانگر مظلومیت ایران در فضای بین الملل است که خود این خبر جا داشت با واکنشهای بینالمللی همراه شود که نشد. بجز این خبر میتوان اذعان داشت که تقریبا دنیا کاری به کار سیل ایران نداشت و ندارد. بجز یکی دو خبر کوتاه و محدود از اعلام همدردی در این گوشه و آن گوشه، خیلی از جاهایی که باید اعلام همدردی میکردند نکردند. خیلی از کسانیکه باید موضع میگرفتند نگرفتند. خیلی از کارهای کوچک و بزرگی که میشد برای همدلی با مردم ایران در فضای بین الملل رقم بخورد رقم نخورد. واقعه سیل ایران و حجم و گستردگی آن، بسیار فراتر از دو سه خبر کوتاه از اعلام جمع آوری کمک در لبنان و عراق بود؛ خبرهایی که اتفاقا همانها نیز بازتابهای اجتماعی در کشورهای خود بدنبال نداشت و به یک خط خبری محدود شد.
مهمترین نتیجه چنین سردی و تنهایی بینالمللی در مواقع بحران، این است که اگر بنا باشد، همدلی و همراهی مردم ایران را با گوشهای مصیبت و دردزده از دنیای پیرامونی شاهد باشیم، مردم ایران خواهند پرسید: «چه کسی به فکر ما بود که ما بفکر دیگران باشیم؟» شکی نیست که در منطق اسلام کار و اقدام خیر میبایست لوجه الله صورت گیرد اما نمیتوان بازتاب اجتماعی چنین شرایطی را نادیده انگاشت.
سوال اساسی اینجاست که منشا چنین شرایطی کدام است که حتی از سوی جهاتی که نزدیکترین ارتباطات را با ایران خلال سالهای گذشته داشتهاند کمترین همدردیای ولو برای رفع تکلیف مشاهده نمیشود؟ میتوان با ذکر نام مشخص مصادیق واضحی برای این مدعا ذکر کرد که بدلیل جلوگیری از رفتن به حاشیه، از ذکر مصادیق خودداری میشود. شاید بهتر باشد برای تقریب به ذهن کشوری مانند ترکیه مثال زده شود که اگر با بلایی طبیعی مانند سیل روبرو میشد، چه واکنشها و بازتابهایی را در عرصه بینالمللی بدنبال خود میکشاند. اما دلیل چنین شرایطی کدام است و چه عواملی باعث شده است که واکنشهای رسمی و اجتماعی در قبال بحرانهای داخلی کشور ایران چنین محدود گردند؟ در پاسخ میتوان به سه محور کلی ذیل اشاره کرده:
اولا: عدم پوشش درست و به موقع خبر سیل توسط رسانههای بین المللی ایران. تا زمانیکه خبر درستی از آنچه در ایران رخداده به بیرون نرسد نمیتوان اساسا توقع همراهی و همدلی داشت. شبکههای خبری بین المللی ایران در هفته¬ی نخست بازتابی بموقع از ماجرای سیل نداشتند که شاید به دلیل حفظ وجهه کارآمدی نظام حاکم در کشور بوده است حال آنکه چنین نگاهی در زمان رقابت شبکههای مجازی با شبکهها و کانالهای رسمی منسوخ شده است. این باعث شد تا خیلیها که اتفاقا پیگیر اخبار ایران بودند، تصور کنند که اتفاق خاصی در کشور ایران رخ نداده و اگر هم بوده ساختارهای حاکمیت بشکل کاملا کارآمد از پس حل بحران برآمدهاند. تصور بر این است که این شبکههای خبری اساسا برای پرداختن به مسائل خارج از ایران شکل گرفتهاند حال آنکه نباید از یاد برد که بزرگترین مزیت نسبی شبکههای بینالمللی ایران، ایرانی بودنشان است و کشوری هم در دنیا نیست که با بلایای طبیعی مواجه نشده باشد و در جریان این بلایا نیازمند همراهی دیگران نباشد. بازتاب جامع اخبار ناظر به سیل و زلزله و وقایع تروریستی داخل ایران است که میتواند به همدلی علاقهمندی جمهوری اسلامی ایران در فراسوی مرزها منجر شود، همدلیای که تبعات مثبتی در فضای داخلی کشور نیز بدنبال خواهد داشت.
ثانیا: کشورها و مجموعهها و گروههای مرتبط با ایران همواره از منظر حاکمیتی و رسمی با ایران روبرو بودهاند. نگرش محافظهکارانهای که در رسانهها در مورد بازتاب ماوقع ایران وجود دارد، اینجا نیز اثر تخریبی خود را بر جای گذاشته و باعث میشود تا مرتبطین ما در سطح بینالمللی با ویترینی رسمی از جمهوری اسلامی ایران مواجه شوند؛ ویترینی که دینامیسم اجتماعی کشور ایران را برایشان به نمایش نمیگذارد. ویترینی که ایران را همواره قیادتاً و حکومتاً و شعباً بدون هیچ شک و شبههای حامی محور مقاومت مینمایاند. ویترینی که ایران را همواره قدرتمند و بدون نیاز به همراهی دیگران به نمایش میگذارد. ویترینی که ایران را همواره دست به جیب و نه احیانا نیازمند کمک دیگران نمایش میدهد. بیتعارف باید گفت که اگر امروز صدای بلندی حتی در اعلام همبستگی و همدلی خشک و خالی با مردم ایران از سوی خیلیها شنیده نمیشود، دلیل اصلی آن، گونهای از تعاملی است که خلال دهههای گذشته ساختارهای رسمی کشور با رابطین خود داشتهاند.
ثالثا: انتقاد سوم نیز به خود این کشورها و مجموعههای مرتبط با ایران باز میگردد که ولو اخبار درستی از شبکههای خبری منتشر نشد، شما که سفارتخانه و دفتر در تهران دارید. اگر چه رابطین حاکمیتی لشکری کشوری در دیدارها و ارتباطات و نشستها و برخاستهایشان خم به ابرو نیاوردند که نیمی از کشور ایران را سیل برده، شما که میتوانستید خبر از ماوقع ایران حاصل کنید. پس چرا نکردید؟ چرا موضع نگرفتید؟ چرا حرفی نزدید؟ در برخی از این موارد، روابط ایران با گروهها و کشورهای دیگر فراتر از ارتباطات رسمی رفته است و به سطحی از بدنه اجتماعی نیز کشیده شده است. در این شرایط، جای خالی طرح سوال فوق بسیار بیشتر و جدیتر احساس میشود. انگار که طرفهای مرتبط با ایران نیز، بسنده به همان روابط حاکمیتی و رسمی کردهاند و نیاز و ضرورتی نمیبینند در قبال دردها و مصائب و مشکلاتی که تمام مردم ایران را با خود درگیر کرده است، بازخوردی از خود نشان دهند.
انقلاب اسلامی ایران با آرمانهای مقدس جهانشمولش، همانقدری که در سطح رسمی و اجتماعی نیازمند توجه به فراتر از مرزهای خود هست، در درون نیز نیازمند جلب توجهات جهانی به مسائل و ماوقع داخل کشور است. روابط بینالمللی خصوصا از نوع اجتماعی و مردمیاش دوسویه هستند و اگر جایی رابطهای یک سویه حاکم شد، بدانیم که پایدار نخواهد ماند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com