گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 28 سوره قلم پرداخته شده و در آن آمده است:
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ
سوره قلم (68) آیه 28
ترجمه
منصفترینِ آنها گفت: آیا به شما نگفتم که مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید؟!
معانی لغات
«أَوْسَط»
ماده «وسط»، در اصل دلالت بر وضعیت «میانه»، و قرار گرفتن چیزی در بین دو چیز دیگر دارد و چون در بسیاری از موارد به حالت بین افراط و تفریط گفته میشود و لذا به معنای مساوات و عدل و انصاف به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص869؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص100) و این کاربرد بقدری در این ماده شایع است که برخی گفتهاند اصل این ماده، دلالت بر «عدل» و «انصاف» دارد (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص10) چنانکه «انصاف» هم از کلمه «نصف» گرفته شده و کسی که در معامله انصاف میورزد گویی به «نصف» قانع شده است (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص432)
تعابیر «أوسط» و «وُسطی» در قرآن کریم، گاه صرفاً به معنای همین وضعیت میانه و متوسط و بینابین به کار رفته است (مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُون، مائده/89؛ الصَّلاةِ الْوُسْطى، بقره/238) و گاه در آیه حاضر - همانند تعبیر «وَسَط» در آیه «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً» (بقره/143) - در معنایی با بار مثبت به کار رفته است؛ برخی «أوسطهم» در این آیه را به معنای «أعدلهم: عادلترینشان» دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص10؛ مجمع البحرين، ج4، ص278) یعنی کسی که مساوات و عدل و انصاف را بیش از بقیه رعایت میکند (مفردات ألفاظ القرآن، ص869)؛ و برخی آن را به معنای «متمایلترینشان به سوی حق» (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) معرفی کردهاند. (المصباح المنير، ج2، ص659).
از این ماده به صورت فعل (به معنای «در میانه و وسط قرار گرفتن»؛ لسان العرب، ج7، ص431) هم در قرآن کریم به کار رفته است «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» (عادیات/5) این ماده و مشتقاتش تنها همین 5 بار در قرآن کریم به کار رفتهاند.
«تُسَبِّحُونَ»
«تسبیح» از ماده «سبح» است که در معنای تنزیه خداوند به کار میرود.
حدیث
1) در روایتی از امام باقر ع آمده است: اینکه گفت «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» میگوید: مبادا استغفار نکنید.
تفسير القمي، ج2، ص382
2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:بهترین امور، میانهترین آنهاست.
عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص240
3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:همّ و غم روزی را که هنوز نیامده بر روزی که آمده است تحمیل مکن؛ چرا که اگر آن روز از عمرت باشد، خداوند سبحان روزیت را در آن روز به تو میرساند؛ و اگر هم از عمرت نباشد، چه فایدهای دارد که به چیزی اهتمام بورزی که برای تو نیست. [یا: در محدوده عمر تو نیست].
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص397 ؛ نهجالبلاغه، حکمت267
4) از رسول خدا ص روایت شده است:توحید نیمی از دین است؛ و نزول روزی را از جانب خداوند با صدقه طلب کنید.
صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص52؛ التوحيد (للصدوق)، ص68
5) از رسول خدا ص روایت شده است:... همانا بین خداوند و بندهاش چیزی نیست که به او خوبیای را برساند یا بدی را از او دفع کند مگر طاعت او؛و همانا طاعت خداوند، برآورده شدن هر خوبیای است که [انسانها] میخواهند؛ و نجات از هر بدیای است که [انسانها] از آن پرهیز میکنند؛و همانا خداوند کسی را که اطاعتش کند مصون میدارد؛ و کسی را که عصیانش کند مصون نمیدارد؛ و کسی که از خدا فرار کند پناهگاهی نمییابد و همانا امر خداوند آن گونه که سزاوار است، نازل میگردد هرچند خلائق را خوش نیاید؛و هر آنچه آمدنی است، نزدیک است؛آنچه خدا بخواهد، میشود؛ و آنچه نخواهد، نمیشود....
الزهد، ص14
تدبر
1️⃣ مقصود از «اوسطهم» چیست؟
الف. شخصی از ابنعباس پرسید: منظور کسی است که به لحاظ سنی میانهترین آنهاست؟ وی گفت: خیر، بلکه او کمسنترینِ آنها و کاملعقلترین آنها بود؛ اوسطِ هر قومی بهترین آنهاست، و دلیل آن هم در قرآن این است که ای امت محمد ص! شما کوچکترین و برترین امتهایید که خداوند فرمود: «و این گونه شما را امتی وسط قرار دادیم» (بقره/143) (تفسیر قمی، ج2، ص382)
ب. عدالتپیشهترینشان در مقام سخن گفتن (ابن عباس، حسن و مجاهد؛ به نقل مجمعالبیان، ج10، ص507)
ج. بافضیلتترین و برترینشان (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج18، ص273)
د. کسی به لحاظ سنی بینابین بقیه بود (به نقل مجمعالبیان، ج10، ص507)
ه. عادلترین و منصفترینشان (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص10؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص869)
و. متمایلترینشان به سوی حق (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) (المصباح المنير، ج2، ص659).
ز. چون بحث بر سر ملک و دارایی باغ بوده، منظور کسی است که به لحاظ ملک و دارایی نسبت به بقیه صاحبان باغ حالت متوسطی و بینابینی داشته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص101)
2️⃣ مقصود از «تسبیح گفتن» و اینکه آیا به شما نگفتم که «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» چیست؟
الف. تاکید بر همان «استثنا کردن» (گفتن ان شاء الله: اگر خدا بخواهد) است؛ زیرا در «انشاءالله» گفتن، توکل بر خدا و بزرگداشت او و اقرار به این نکته نهفته است که هیچکس نمیتواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ و به همین جهت آن را تسبیح خوانده است. (مجاهد، به نقل مجمعالبیان، ج10، ص506)
ب. یعنی آیا خدا را بزرگ نمیشمرید و نمیخواهید از امر او اطاعت کنید؟ (به نقل مجمعالبیان، ج10، ص506)
ج. یعنی آیا نعمتهای خدا را در نظر نمیگیرید که شکرش را بجا آورید به اینکه حق فقرا را از اموالتان ادا کنید (به نقل مجمعالبیان، ج10، ص506)
د. یعنی آیا خداوند متعال را از ظلم منزه نمیشمرید و اعتراف نمیکنید که او ظلم نمیکند و به ظلم شما هم رضایت نخواهد داد؛ و شاهدش هم این است که در آیه بعد گفتند «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» یعنی خدا منزه است از اینکه به ما ظلم کند بلکه این خود ما بودیم که به خود ظلم کردیم. (به نقل مجمعالبیان، ج10، ص506)
ه. به معنای استغفار کردن است، ظاهرا یعنی آنها را دعوت کرده بود که از این کارشان دست بردارند و استغفار کنند تا عذاب خدا شامل حالشان نشود.
3️⃣ با توجه به آیات قبل، صاحبان باغ مرتکب دو اشتباه شدند: یکی اینکه قصد داشتند فقرا را از مازاد محصولات باغ محروم کنند؛ و دیگر اینکه توجه نکردند که مشیت خداوند فوق همه ارادههاست و انشاءالله نگفتند.
از این آیه واضح میشود که یکی از این افراد قبل از اینکه آنان چنان تصمیمی بگیرند آنها را از این تصمیم برحذر داشته بوده است و این برحذر داشتن را با تعبیر «آیا تسبیح نمیگویید» بیان کرده بوده. اما چه ارتباطی بین تسبیح گفتن و دو اشتباه مذکور هست؟
الف. ارتباط تسبیح خداوند، و ان شاءالله گفتن
الف.1. در ان شاءالله گفتن، اقرار به این نهفته که هیچکس نمیتواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ (مجاهد، به نقل مجمعالبیان، ج10، ص506) و این به معنای منزه شمردن (=تسبیح) خداوند است از اینکه کسی بتواند بر او غلبه کند.
ب. ارتباط تسبیح خداوند، و محروم نکردن فقرا
ب.1. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی میداند، تردیدی در رزاقیت خداوند ندارد؛ لذا به خاطر رسیدن به مال بیشتر، فقرا را محروم نمیکند.
ب.2. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی بداند، روزی خود و همگان را به دست خدا میداند، لذا صدقه دادن و کمک به نیازمندان را اقدامی در راستای تامین و کسب روزی میشمرد، نه اقدامی به ضرر خود، که از آن شانه خالی کند.
ب.3. کسی که خدا را باور دارد، میداند همه چیز، از جمله روزیش به دست خداست؛ لذا به دست آوردن روزی را در گروی رعایت دستورات خدا میداند، نه در گروی انباشت کردن داراییها و محروم کردن فقرا.
4️⃣ صاحبان باغ برای رسیدن به سود بیشتر تصمیم گرفتند به محرومان کمک نکنند و خدا آنها را از همان اصل سرمایه هم محروم کرد.
باانصافترین فرد در میان آنان به آنها هشدار داد که چنین نکنید، بلکه خدا را منزه بدانید!
یعنی روزی ما دست خداست؛ و اگر برای به دست آوردن ویا افزودنِ آن، صرفا بر محاسبات مادی تکیه میکنیم، خدا را محدود به امور مادی دانستهایم‼️
ثمره اخلاقی
کسی که خدا را واقعا باور داشته باشد، میداند که روزیش و همه امور وابسته به مشیت او اوست؛ چنین کسی وقتی خود را موظف میداند که از مازاد درآمدش به محرومان کمک کند، پس حتما برای کسب درآمد هم دست به هر کاری نمیزند.
تاملی با خویش
اگر در زندگیمان دائما احساس کمبود میکنیم و تامین معاش، تمامی فکر و ذکر ما، و تمامی برنامههای زندگی ما را تحتالشعاع قرار داده، بدانیم که در بیراهه قرار گرفتهایم! پس با مداومت بر ذکر «سبحان الله» بکوشیم از این غفلت به درآییم.
یادمان باشد، عالَم با تمامی اسباب و علل مادی و معنویش، و از جمله، روزی ما، تنها به دست اوست؛ و چیزی او را محدود نمیکند؛ و او روزی ما را ضمانت کرده است.
به قول سعدی شیرازی:
«دو چیز محال عقل است:
خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم.»
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com