يكى از امدادهاى غيبى خداوند در جنگها، ايجاد رعب در دل دشمنان است. از امتیازات پیامبر اسلام ص این است که خداوند در دل دشمنان او رعب میافکند و بر اساس روایات، امام زمان هم همین گونه خواهد بود.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام
دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث
تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای
ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می
کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 23 خرداد به آیه 26 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ أَنْزَلَ الَّذينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصيهِمْ وَ قَذَفَ في قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَريقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَريقاً
سوره احزاب (33) آیه 26
ترجمهو کسانی از اهل کتاب را که از آنان پشتیبانی کردند از دژهای خود پایین کِشید و در دلهایشان رعب افکند، [تا] گروهی را بکُشید و گروهی را به اسارت گیرید.
«ظاهَرُوهُمْ»
برخی گفتهاند ماده «ظهر» در اصل بر «آشکار شدن» در مقابل «در باطن قرار داشتن» [ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ؛ أنعام/151] دلالت میکند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص183) اما به نظر میرسد حق با کسانی باشد که بر این باورند که در این ماده دو معنای «قوت» و «بروز» (= ظهور و آشکار شدن) لحاظ شده است، بویژه که ظاهرا اصل این ماده از کلمه «ظَهر» به معنای قسمت پشت انسان و حیوان (در مقابل «بطن»: شکم) گرفته شده که دو معنای قوت و آشکار بودن را در خود جمع کرده است [الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ، انشراح/3؛ و جمع آن: ظهور، مثلا: ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما، انعام/146] (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص471)
(این دو نکته در مورد «ظَهر: پشتِ» حیوان واضحتر است که هم تحمل بار سنگین دارد و هم آَشکار است، در مقابل «بطن: شکم»شان که غالبا در زیر قرار میگیرد و مخفی است؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص184)
در هر صورت در استعمالات مختلف این واژه، گاه معنای آشکار شدن بیشتر غلبه دارد، مثل «ظُهر» که از این جهت ظهر نامیده میشود که آَشکارترین و روشنترین وقت روز است (حينَ تُظْهِرُونَ: هنگامی که به وقت ظهر میرسید، روم/18)؛
و گاه معنای «قوت» غلبه دارد، مانند «ظهیر» به معنای پشتیبان (سبأ/22، تحریم/4)؛
و گاه یک کلمه مستقلا در هر یک از این دو معنا، به کار رفته: مثلا کلمه «ظاهر» هم در معنای «آشکار» (وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ؛ أنعام/120) استفاده شده، و هم به معنای کسی که با قوت «غلبه کرده» و پیروز شده است. (فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ: پیروز شدند؛ صف/14)؛
ویا فعل «ظَهَرَ» که هم به معنای «آشکار شدن» است (ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ؛ أنعام/151) و هم به معنای «غلبه یافتن» (إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُم، کهف/20)؛
و یا فعل «أظهَرَ»، که هم در معنای «آشکار کردن» به کار رفته (يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ، غافر/26)، و هم در معنای «غلبه دادن». (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه، توبه/33)
همچنین به خاطر اینکه به «پشت» انسان، «ظَهر» میگویند، به هر چیزی که بیاعتنایی کند و اصطلاحا انسان پشت سر بیندازد «ظِهرىّ» (وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا؛ هود/92) میگویند (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص471)؛
و «مظاهره» (ظاهَرَ، یُظاهِرُ) نیز به معنای به حمایت و پشتیبانی کردن (الَّذينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتاب، احزاب/26)،
و «تَظاهُر» (تَظاهَرَ، یَتَظاهَرُ) هم به معنای پشتیبانی و حمایت طرفینی (وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْه، تحریم/4) میباشد.
ضمنا کلمه «ظهار» و فعل «تظاهرون» (احزاب/4) اشاره به یک سنت جاهلی دارد که قبلا در جلسه423 درباره آن توضیح داده شد.
این ماده و مشتقات آن جمعا 59 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
«صَياصيهِمْ»
«صیاصی» جمعِ «صیصه» میباشد که اصل این ماده به معنای هر چیزی است که با آن امکان دفاع و حفظ شخص مهیا میشود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص313) لذا هم به دژ و قلعههایی که به عنوان حصن (پناهگاه) از آنها در برابر دشمنان استفاده میشود، و هم به شاخ گاو ویا سیخک پای خروس (که با آن میجنگد) «صیصة» گفته میشود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص501)
این واقعه در ذی القعده رخ داد و به خاطر نقض عهد یهودیان بنیقریظه با پیامبر ص بود.
داستان از این قرار است که هنگامی که بعد از بازگشت احزاب، پیامبر ص به مدینه برگشتند، حضرت زهرا س شروع کردند به شستن سر ایشان که جبرئیل آمد و گفت: آیا سلاح را بر زمین گذاشتی در حالی که هنوز وقتش نیست و کار تمام نشده است.
پس پيامبر (ص) ندا داد که نماز عصر را در محله بنی قریظه خواهیم خواند و پرسید: آیا هیچ جنگجویی بر شما نگذشت؟ گفتند: بله، دحیه کلبی سوار بر استری ابلق که قطيفه ديباج بر روى آن بود از اینجا گذشت. فرمود: او دحیه کلبی نبود بلکه جبرئیل بود که خداوند او را به سوی بنی قریظه روانه کرد تا در آنها تزلزلی بیفکند و در دلهایشان رعب اندازد.
سپس حضرت على ع را در مقدم جبهه فرستاد و فرمود «علی برکة الله» حرکت کن که خداوند زمین و دیار آنها را به شما وعده داده است (آیه27) و همراه وی مهاجران و دو قبیله بنی نجار و بنی اشهل رهسپار شدند و در مسیر افراد به آنها میپیوستند.
چون بنیقریظه حضرت علی ع را دیدند به همدیگر گفتند: قاتل عمرو بن عبد ود دارد به سوی شما میآید. و حضرت علی ع فرمود الحمد لله که اسلام را پیروز کرد و شرک را قلع و قمع نمود.
پیامبر ص بیست و پنج روز آنها را در محاصره قرار داد تا اين محاصره آنها را به تنگ آورد.
كعب بن اسد (رئیس آنها) آنها را جمع کرد و گفت: اى جماعت یهود! بیایید با اين مرد بیعت کنیم زيرا که روشن شده كه او پيامبر فرستاده شده خداست.
گفتند: خیر.
گفت، پس اگر اين را نمىپذيريد، پس بيائيد كودكان و زنان خود را بكشيم سپس شمشیر به دست بيرون رويم. [تا چيز مهمّى پشت سر ما نباشد كه ما را مشغول نمايد و تا آخرین نفس بجنگیم.]
گفتند.خیر.
گفت امشب شب شنبه است و محمد و يارانش خود را از ما ايمن میشمرند [که در شنبه جنگ بر ما حرام است] بیایید بر آنها شبيخون بزنيم.
گفتند: خیر.
بالاخره توافق کردند که سعد بن معاذ (رئیس قبیله اوس، که همپیمان آنها در دوره جاهلیت بود) را حَکَم بین خود و پیامبر ص قرار دهند؛ و پیامبر ص هم پذیرفت که هر چه وی حکم کند همان باشد.
سعد در جریان درگیریها و تیراندازیهایی که بین مسلمانان و احزاب رخ داده بود، بشدت مجروح شده بود و دعا کرده بود که خدایا ! اگر من از جنگ با قریش زنده مادم مرا مهلتی بده که به جنگ با اینها بپردازم و اگر بر اثر این جراحات مردم، آن را شهادتم قرار بده؛ و مرا نمیران مگر اینکه چشم مرا در جریان بنیقریظه روشن کنی!
به هر حال، سعد حکم کرد که جنگجویانشان را بکُشند و زنان و بچهها را به اسیری بگیرند و اموالشان را تقسیم کنند و زمینهایشان از آن مهاجران، و نه انصار، باشد [چون مهاجران که از مکه آمده بودند بشدت نیازمند بودند و عموما ملکی در اختیار نداشتند]
پیامبر ص فرمود: به خدا سوگند که حکم خدا را در مورد آنها پیاده کردی! پس چنین کردند.
مناقب آل أبي طالب ع، ج1، ص199-200
و روایت شده است که وقتی کار آنها تمام شد، سعد بن معاذ از شدت جراحات به شهادت رسید و جبرئیل خدمت پیامبر ص آمد و گفت: این که امروز از دنیا رفت کدام بنده صالح خداوند بود که درهای آسمان برایش باز شده و عرش به خاطر او لرزید. پیامبر بیرون آمد و خبردار شد که سعد بن معاذ از دنیا رفته است.
مجمع البيان، ج8، ص552
کل این واقعه با اندکی تفاوت در مجمع البيان، ج8، ص551-553 ، و تفسير القمي، ج2، ص189- 192 آمده است.
1) روایت شده است که رسول خدا فرمودند: من به چهار چیز برتری داده شدم.
همه جای زمین برای امت من مسجد قرار داده شد و هریک از امتم بخواهد نماز بگذارد و آب نیابد، اگر زمین در برابرش باشد آن زمین را مسجد و مایه طهارت وی قرار دادند [یعنی هم به جای وضو از تیمم کند و هم نیاز نیست که حتما مسجد و معبدی باشد تا نماز بگذارد]
و مرا با رعب [در دل دشمنانم] تا مسیری یک ماهه یاری کردند. [ظاهرا یعنی وقتی لشکرم حرکت میکند، رعب آن به اندازه مسافتی که یک ماه باید حرکت کند زودتر در دل دشمن میافتد.]
و غنایم جنگی برای امتم حلال شد؛ و من به سوی همه مردم فرستاده شدم.
الخصال، ج1، ص201
2) از امام صادق ع در تفسیر آیه «امر خدا آمد پس برایش عجله نکنید» (نحل/1) روایت شده است: این همان امر خداست که خداوند عز و جل دستور داده است که نسبت به آن شتاب نورزید تا اینکه خداوند او را به سه لشکر فرشتگان و مومنان و رعب تایید کند، و خروج او همانند خروج رسول الله ص است همان که خداوند متعال فرمود: همان گونه که خداوند تو را از خانهات به حق بیرون آورد.» (انفال/5)
الغيبة للنعماني، ص198
3) از امام باقر ع روایت شده است: چون قائم آلمحمد ص خروج کند خداوند او را با فرشتگان مسوّمین (نشانهداران) و مردَفین (دارای صفوف به هم پیوسته) و مُنزَلین (فروفرستاده شدگان) و کروبین (مقربان خاص) یاری میدهد در حالی که جبرئیل پیشاپیش اوست، و میکائیل در راست او، و اسرافیل در چپ او، و رعب [در دل دشمن]، مسیر یکماههای را در جلو و پشت و راست و چپ وی میپیماید، و فرشتگان مقرب همقدمش میباشند...
الغيبة للنعماني، ص234
تدبر1️⃣ در این آیه به سراغ یهودیانی رفت که در جریان جنگ احزاب پیمانشکنی کردند، که آن کفایتگری خداوند در مورد جنگ (که در آیه قبل اشاره شد) در اینجا چگونه به وقوع پیوست: خداوند آنها را از دژهای محکمشان به زیر کشید و در دلشان رعب انداخت، به نحوی که شما بدون اینکه بجنگید و کشته دهید آنها را کشتید و از آنها اسیر گرفتید.
این آیه باز تاکیدی است که اگر شما با خدا باشید چگونه خداوند کار شما را کفایت میکند.
2️⃣ تنها به دشمنِ رو در رو فكر نكنيد، بلكه متوجّه حاميان آنان نيز باشيد. (تفسير نور، ج9، ص352)
3️⃣ همزيستى مسالمتآميز با اهل كتاب، تا زمانى است كه آنان ياور و پشتیبان دشمنان نباشند. (تفسير نور، ج9، ص351)
4️⃣ يكى از امدادهاى غيبى خداوند در جنگها، ايجاد رعب در دل دشمنان است. (تفسير نور، ج9، ص352)
از امتیازات پیامبر اسلام ص این است که خداوند در دل دشمنان او رعب میافکند و بر اساس روایات، امام زمان هم همین گونه خواهد بود.
شاید بتوان گفت که این خصوصیت، نه یک خصوصیت شخصی، بلکه ناظر به اسلام است، آنگاه که مسلمانان به حق در مقام یاری اسلام برآیند.
نکته تخصصی سیاسی
اگر چنین است، آیا نباید در معادلات سیاسی خود، سرمابهگذاری خاصی داشته باشیم روی این مطلب که اسلام راستین همواره رعبی در دل دشمنان میاندازد؟!
5️⃣ در شأن نزول این آیه، هم گفتهاند که قبل از اینکه لشکر مسلمانان به راه بیفتد، جبرئیل به سوی بنیقریظه رفت و در دل آنان تزلزلی انداخت؛ و هم اشاره شده که پیامبر ص حضرت علی ع را ابتدا به سوی بنیقریظه گسیل داشت و وقتی حضرت نزدیک شدند آنان فریاد زدند: قاتل عمرو بن عبد ود آمد.
شاید بتوان نتیجه گرفت که:
الف. اقدام خالصانه یک بنده محبوب خدا، به هیچ وجه از اقدامات فرشتگان الهی کم ندارد، و خودش مصداق امداد الهی نسبت به جامعه اسلامی است،
چنانکه درباره خود جنگ احزاب هم در روایتی از پیامبر اکرم ص آمده است که «و كان للّه يومئذ جُندان، عليٌّ و الريح: در آن روز، خداوند دو لشکر داشت: حضرت علی ع و طوفان» (الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، ص323)
ب. این رعبی که خداوند در دل دشمنان اسلام میآندازد، اگرچه در اصل امدادی ماورایی از جانب خداوند است، اما اقدامات زمینی انسانها هم در جلب آن نقش دارد. یعنی مومنان باید به وظیفه خود عمل کنند، آنچنان که حضرت امیر ع از مبارزه با عمرو نترسید و با کشتن وی، که از بزرگترین سرداران جنگی زمان خود بود، رعبی در دل سایر دشمنان اسلام انداخت، و هم اینکه اگر آنان به وظیفه خود عمل کردند خداوند با امور ماورایی نیز آنان را یاری میکند.