کوروش زارعي، مديرمرکز هنرهاي نمايشي حوزه هنري که هم بازيگراست و هم نويسنده و کارگردان بخش عمدهاي از کارنامه اش مربوط به آثار ديني و قرآني است.
به گزارش بولتن نیوز، کوروش زارعي، مديرمرکز هنرهاي نمايشي حوزه هنري که هم بازيگراست و هم نويسنده و کارگردان بخش عمدهاي از کارنامه اش مربوط به آثار ديني و قرآني است. به مناسبت نمايشگاه بينالمللي قران كريم گفتوگويي را با او انجام داديم.
آيا امسال بازديدي از نمايشگاه بينالمللي قرآن کريم داشتيد؟
بنده امسال متأسفانه تا الان به دليل مشغله کاري هنوز نتوانستهام از نمايشگاه بازديد کنم و سالهاي گذشته علاوه بر بازديد و حضوري که داشتم چند قصه کوتاه نمايشي هم براي نمايشگاه قرآن کريم کار کردم که هر شب اين نمايشها قبل و بعد از افطار در نمايشگاه اجرا ميشد.
تا چه اندازه قصص و روايات قرآني تبديل به هنرهاي نمايشي شده است؟
اگر بگويم که هيچ خيلي بيراه نگفتهام، به اين دليل که آنقدر تفاسير و کتب قرآني ما زياد است که سالهاي طولاني و تا زماني که بشر زنده است ميتوان بر اساس روايات و احاديث در حوزههاي تئاتر، تلويزيون، سينما آثار زيادي را توليد کرد، اما متأسفانه هنرمندان ما خيلي کم به اين سمت رفتند، در صورتي که ميتوان از اين قصص قرآني داستانهاي جذاب ساخت، به طور مثال يوسف پيامبر(ع) يکي از آنهاست يا ملک سليمان که سالها ميشود ارتباط آن با پرندگان و حيوانات را به تصوير کشيد يا قصههاي حضرت موسي(ع) که بخشي از قرآن به قوم حضرت موسي(ع) ميپردازد يا پيامبران و داستانهاي زيادي که در قرآن وجود دارد و اگر هم از آن فراتر برويم شأن نزول داريم و بر اين اساس قصه و داستانهاي فراواني به وجود آمده است و آيه نازل شده که قابليت نمايشي دارد. من معتقدم ما هنرمندان بايد بيشتر به قصص و داستانهاي قرآني بپردازيم زيرا کلام وحي و قرآن کتاب ديروز، امروز و فرداست و پرداختن به اين قصص واقعگرایانهتر است، چرا سريال حضرت يوسف(ع) با استقبال فراواني روبهرو شد، به خاطر مستند و واقعي بودن آن و اينكه مردم قصههاي قرآني را بهتر باور ميکنند و با آن ارتباط ميگيرند و نتيجه خوبي هم خواهند گرفت.
آيا خاطرهاي از نمايشهاي ديني که مرتبط با نمايشگاه قرآن باشد، در ذهن داريد؟
ما 15 سال پيش در شهر قم نمايشي را به نام «خورشيد کاروان» کار کرديم که من در آنجا نقش شمر را بازي ميکردم، آنقدر اين نقش را بهزعم دوستان خوب بازي کرده بودم که باورپذير شده بود و در پايان نمايش نزديک به 2 هزار تماشاگر هم در سالن وجود داشت. در آخر نمايش كه کاروان نمايش قرار بود حرکت کند، من دستور حرکت را دادم، يک آقاي قدبلندي از تماشاگران در حال حملهور شدن به سمت صحنه بود که من ايشان را از صحنه دور کردم و به سربازان هم گفتم که اين آقا را ببريد، بعد بچههاي نمايش او را بردند و من هم ادامه نمايش را اجرا کردم. در پايان اجرا ايشان آمده بود و باور کرده بود که من شمر واقعي هستم.
به نظر شما دليل اينكه هنرمندان گرايش کمي به کارهاي قرآني دارند چيست؟
متأسفانه دوستان حرفهاي و همکار بنده فکر ميکنند اگر به سمت کارهاي مذهبي و قرآني بروند، به شخصيت روشنفکري که دارند لطمه وارد ميشود در صورتي که اصلاً اينطور نيست و آحاد مردم دنيا اين آثار را دوست دارند. دليل آن هم مستند و و اقعي بودن اين قصص است که تصور بر آن دارند که اگر وارد اين ماجرا شوند دست و پاي آنها به لحاظ تخيل و دخالت خود به عنوان هنرمند کم خواهد شد. لذا اينها تصور ميكنند که اگر وارد اين ماجرا شوند شايد نتوانند از پس اين ماجرا بر بيايند، چون کار، کار سختي است و حق نداريد که از تخيل خود استفاده کنيد و بايد به زيباترين و دراماتيکترين شکل ممکن اجرا کنيد تا بتوانيد با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
منبع: روزنامه جوان