گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 3 خرداد به آیه 5 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَواليكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ فيما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً
سوره احزاب (33) آیه 5
ترجمه
آنها را به [نام] پدرانشان بخوانید که این از نظر خدا عادلانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمیشناسید، پس برادران شما در دین هستند و موالیان شما؛ و بر شما باکی نیست در جایی که در نسبت دادن به خطا رفتید، لیکن در جایی که دلهای شما عمد داشته است [جای مواخذه دارد] ؛ و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم بوده است.
1) از امام کاظم ع روایتی نقل شده است که حضرت درباره خمس توضیحاتی میدهند از جمله اینکه به سادات خمس داده میشود نه صدقه؛ تا به اینجا میرسند که میفرمایند: و کسی که مادرش از بنیهاشم باشد هرچند پدرش از سائر قریش هم باشد، باز صدقات [= زکات] بر او جایز است و هیچ سهمی در خمس ندارد؛ چرا که خداوند متعال میفرماید: «آنها را به پدرانشان بخوانید [= منسوب کنید]»
الكافي، ج1، ص540؛ عوالي اللئالي، ج3، ص129
2) از رسول خدا ص روایت شده است که فرمودند: صدقه بر من و اهل بیت من جایز نیست؛ خداوند لعنت کند کسی را که [خود را] به غیر پدرش ممنسوب کند؛ و خداوند لعنت کند کسی که [خود را] به غیر از موالیاش منسوب کند؛ فرزند برای شوهر رسمی است؛ و کسی که ادعای فرزندِ شخص دیگری را میکند [درواقع، ادعا میکند که با زن او رابطه داشته و بچه، از آنِ اوست] سنگسار میشود...
[درباره مقصود از «منسوب کردن خود به غیر موالی» در این روایتی که در بسیاری از کتب اهل سنت هم آمده، برداشت اولیه این است که منظور، غلامی است که صاحب خود را شخص دیگری غیر از صاحب اصلی معرفی کند؛ اما برخی گفتهاند مقصود دقیقتر، کسی است که به ولایت کسانی که واقعا بر وی ولایت دارند (یعنی اهل بیت ع) تن ندهد، و خود را تحت ولایت و حکومت غیر آنها قرار دهد (روضة المتقين، ج12، ص150)]
3) سوالاتی به صورت مکتوب خدمت امام رضا ع ارسال شد. امام ع پاسخ دادند؛ یکی از پاسخها این بود: و اما علت اینکه تصرف در مال فرزند برای پدر حلال است اما برای فرزند چنین حقی نیست، آن است که فرزند «هدیه [الهی]» به والد است که خداوند متعال میفرماید: «به هر کس بخواهد دختر هدیه میکند و به هرکس بخواهد پسر میبخشد» به علاوه که او را به مؤونه وی میگیرند [موظف به ادای مؤونه وی است]، کوچک باشد یا بزرگ؛ و به او منسوب است و به [نام] او خوانده میشود که خداوند متعال میفرماید: «آنها را به [نام] پدرانشان بخوانید که این نزد خدا عادلانهتر است» و به خاطر این سخن پیامبر ص که «تو و داراییات از آنِ پدرت هستی»؛ ولی مادر این گونه نیست، از مال فرزند جز به اذن خود فرزند یا اذن پدر برندارد زیرا پدر را به نفقه فرزند میگیرند [موظف به ادای نفقه فرزند است] اما زن را به نفقه فرزندش نمیگیرند.
علل الشرائع، ج2، ص524؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص96
4) از امام صادق ع روایت شده است: شش چیز از این امت برداشته شد [= در شش مورد، این امت مواخذه نمیشود] اشتباه، فراموشی، آنچه بدان مجبورشان کرده باشند، آنچه که نمیدانند، آنچه که توانش را ندارند، وآنچه که بدان مضطر شده باشند.
النوادر(للأشعري)، ص74
تدبر
1️⃣ باید مراقب حرف دهانتان باشید و هر حرفی را نزنید؛ ولی اگر غیرعامدانه حرفی از دهانتان در رفت، زیاد عیبی ندارد؛ توبه کنید که خدا بخشنده است. خدا به آنچه در دلتان میگذرد و عمداً میگویید بیشتر اهمیت میدهد. (ایستاده در باد، ص112)
ثمره اجتماعی
در آیه قبل، صریحا برخی از رسوم را به چالش کشید و گفت اینها فقط حرفی بر دهان آنهاست. در این آیه، پس از اینکه ابتدا باب بهانهجوییها را سد کرد میگوید اگر این حرفها غیرعامدانه از دهانتان خارج شد، خدا سخت نمیگیرد. گویی از شدت و حدت آیه قبل در مقام اجرا میکاهد.
اینها نشان میدهد «ماهیت دین یک حقیقتی است مستمر، که باید آرام آرام در مراحل گوناگون در جامعه مستقر شود. خیلی اوقات جامعه توان هضم یک تفکر عمیق را ندارد و باید ملاحظه شرایط را کرد». (ایستاده در باد، ص112)
آداب و رسوم نادرست را باید کنار گذاشت، اما در مراحل کنار زدن آنها، باید بین جایی که عامدانه به تکرار آن برمیگردند و جایی که تعمدی در کار نبوده، تفاوت گذاشت.
2️⃣ اینکه فرزندخوانده را به پدر واقعیاش منسوب کنیم، نه به پدرخوانده، اقتضای عدالت است. یعنی چه؟
الف. یعنی روابط و پیوندهای خانوادگی را نباید صرفا در افق قرارداد و توافق قلمداد کرد. رابطه پدر- فرزندی یک وضعیتی واقعی دارد که اگر آن وضعیت در جای خود قرار بگیرد، عدالت حاصل شده (عدالت قرار دادن هر چیز در جای خود است)؛ و صرف اینکه دو نفر دلشان بخواهد و راضی باشند که خود را پدر و فرزند قلمداد کنند، برای اینکه رابطه آنها را به عنوان پدر- فرزندی به رسمیت بشناسیم کافی نیست. این دستور (که فرزندخوانده را به پدر واقعیاش منسوب کنید) مبتنی بر خلقت و نحوه وجود واقعی انسانهاست و آثار حقیقی دارند و نباید آنها را صرفا بر اساس دلخواهها تغییر داد. (اقتباس از ایستاده در باد، ص113-114)
ب. یعنی درک خود از عدل و قسط را ارتقا دهیم و آن را منحصر در روابط اقتصادی و سیاسی نبینیم؛ حتی اینکه چه کسی را به نام چه کسی بخوانیم هم مسالهای است که بر اساس معیار واقعی قسط و عدل میتوان دربارهاش سخن گفت.
3️⃣ منظور از «اقسط» چیست؟ چرا از صیغه افعل تفضیل استفاده کرد. مگر عدالتتر هم داریم؟ اگر عدالت است که هست و اگر نیست، نیست. پس عدالتتر یعنی چه؟
الف. صیغه افعل، همواره در معنای تفضیل نیست. بلکه اینجا این صیغه برای تاکید بر عدالت (خیلی عادلانه بودن) به کار رفته است. (کنزالدقائق، ج10، ص318)
ب. تفضیل در اینجا چهبسا به معنای قرب وبعد از عدالت است؛ یعنی چنین کنید که این کار به تحقق عدالت نزدیکتر است. در واقع، عدالت یک وضعیت کلان است که دارای ابعاد متنوعی است و با انجام کارهای گوناگون کمکم به آن نزدیک میشویم؛ یعنی میخواهد بگوید فکر نکنید این یک کار بتنهایی عدالت محقق میکند؛ بلکه این یک عنصری است در مسیر عدالت، که شما را به عدالت نزدیکتر میکند.
ج. عدالت واقعا یک مطلب ایستا و همه یا هیچ نیست؛ بلکه یک وضعیت پویا و دارای مراتب است؛ لذا واقعا میتوان از عدالت، و عدالتتر سخن گفت.
4️⃣ اسلام وقتی دستوری میدهد باب بهانهجوییها را هم میبندد:در بسیاری از موارد، وقتی کسی را به فرزندی قبول میکنند که پدر و مادر واقعیاش معلوم نیست. لذا بعد از اینکه دستور داد که پسرخواندهها را به پدران واقعیشان منسوب کنید، فرمود که اگر پدرانشان را هم نمیشناسید، آنها را برادر دینی خود بخوانید، نه بیش از این.
5️⃣ مسلمانان در جامعه اسلامی برادران دینی همدیگرند، حتی با کسانی که – اصطلاحا - «بچه سرراهی» هستند و پدرانشان معلوم نیست!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com