سازمان سينمايي دولت يازدهم در سال پاياني و پس از طي بيش از سه سال از به دست گرفتن مديريت سينمايي كشور يادش افتاد تا شعار اميد سر دهد و...
گروه سینما و تلویزیون: سازمان سينمايي دولت يازدهم در سال پاياني و پس از طي بيش از سه سال از به
دست گرفتن مديريت سينمايي كشور يادش افتاد تا شعار اميد سر دهد و در عين
حال شرايط ساختاري و محتوايي سينماي كشور همچنان از حال و روز خوبي
برخوردار نيست. اين شرايط گريبان معيشت بخش عمدهاي از سينماگران را هم
گرفته و بيكاري در ميان سينماگران بيداد ميكند. اين درحالي است كه در سال
بيش از 100 فيلم سينمايي با بودجههاي اغلب دولتي توليد ميشود و اگر
عدالتي در توزيع وجود داشته باشد ميتواند جوابگوي همه اهالي سينما باشد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جوان آنلاین، سال
92 با تشكيل دولت تدبير و اميد شعارهاي زيبايي در همراهي و همسويي با
اهالي هنر داده شد. شعارهايي كه آرام آرام رنگ باخت و هنرمندان دريافتند كه
تدبير و اميد شايد صرفاً شعاري براي كسب رأي بوده است. شعار اعتدال، تدبير
و اميد براي هنرمندان علامتي بود كه زود رنگ باخت و جايش را به نااميدي و
بيتدبيري داد. سينما اگرچه نياز مبرم به تدبير، اميد و اعتدال داشته و
دارد اما با وجود سينماي خسته و نااميد از جامعه و دولتمردان و سينماگراني
كه روز به روز بر تعداد نگرانيهاي آنها افزوده ميشود، حالا ديگر اميد و
تدبير گمشده سينما شده است.
دولت پير و خسته رئيسجمهور نتوانست اميد و
اعتدال را با تدبير وارد بدنه سينما كند. از اين پس در چند گزارش مرور
كوتاهي خواهيم داشت بر نارضايتيهنرمندان از دولت تدبير. روند رويارويي
دولت حسن روحاني را با سينماگران از ابتدايي كه براي رأي آوردن تلاش ميكرد
و شعار ميداد مرور خواهيم كرد. يكسال پيش جمعي از هنرمندان كه در
بخشهاي مختلف فرهنگي و هنري و ازجمله سينما فعاليت ميكنند، در اعتراض به
شرايطي كه وزير ارشاد مسبب آن بود اقدام به نگارش نامهاي خطاب به حسن
روحاني رئيسجمهور كشور كردند. چندي پيش يكي از رسانهها نامه جمعي از
اهالي سينما را كه رو به رئيسجمهور بود با تيتري مبني بر اين كه«صداي خرد
شدن استخوانهايمان ميآيد» منتشر كرد.
خرد شدن استخوانهاي سينماگران
در
بخشي از متن اين نامه آمده است: به اطلاع ميرسانيم كه مشكلات ماقبل قرون
وسطايي مثل بيكاري و بيمسكني و بيبيمهاي و توزيع ناعادلانه منابع عمومي
در حوزه فرهنگ و سينما متأسفانه از گذشتهها شروع شده و هم اكنون به اوج
خود رسيده و اكثر اهالي سينما را به زير خط فقر رسانده است به طوري كه صداي
خرد شدن استخوانهاي عموم اهالي سينما در لابهلاي چرخدندههاي زندگي
كنوني به وضوح شنيده ميشود!
جناب دكتر روحاني، به خوبي ميدانيد كه
هنرمندان چه نقش تعيينكنندهاي در جهت رشد فكري و فرهنگي هر جامعهاي
دارند ولي متأسفانه به دليل شرايط وحشتناك اقتصادي و انواع و اقسام
بيعدالتيها و بيتوجهيها اين قشر مظلوم و افتخارآفرين از حداقل امكانات
اوليه زندگي هم محروم است و جالب است كه در اين شرايط وحشتناك، هيچ مقام و
نهاد مسئولي در اين مرز و بوم هيچ اقدامي در جهت حل مشكلات سينماگران نجيب
كشور از خود نشان نميدهد تا جايي كه به تعبير حضرت رسول مكرم اسلام به
وضوح ديده ميشود كه فقر از در وارد شده و ايمان از پنجره خارج ميشود.
اين
نامه ميافزايد: نشانههاي اين بحران و بيايماني را در هجوم هنرمندان اين
سرزمين به كشورهاي بيگانه و شبكههاي ماهوارهاي هم ميبينيد و هم
ميشنويد. جناب دكتر روحاني، گروه سينماييها صميمانه از حضرتعالي خواهشمند
است كه به مشكلات آبروبر و ماقبل قرون وسطايي هنرمندان دردمند اين كشور به
صورت فوري و اورژانسي رسيدگي كنيد. اعتقاد عميقي داريم كه شما صداي
دردمندانه اكثريت قريب به اتفاق هنرمندان مظلوم اين سرزمين را خواهيد شنيد و
براي حل فوري و اورژانسي اينگونه مشكلات خانه خراب كن فكري خواهيد كرد.
حال
بايد از رئيسجمهور محترم پرسيد كه آيا ايشان بعد از يك دوره چهارساله، در
برنامه جديد، براي فرهنگ و هنر هم جايي هرچند كوچك درنظر گرفتهاند يا
همچنان قرار است درصورت انتخاب، به صداي خرد شدن استخوانهاي اهالي فرهنگ و
هنر بياعتنا باشند؟!