کد خبر: ۴۶۸۲۱۶
تاریخ انتشار:

آسیب های اجتماعی که در غیبت مددکار رشد می یابد

در کشورهای پیشرفته هنگامی که با مشکل نارضایتی عمومی مواجه می شوند، فورا با نخبگان اجتماعی جلسه ای تشکیل می شود اما سئوال اینجاست که چرا سیاستمداران و اقتصاددانان در این جلسه نیستند و چرا نخبگان اجتماعی ؟
گروه اجتماعی: امروزه کشورهایی که در سطح بالایی از رفاه قرار دارند ، مهم ترین محور فعالیت خود را در حوزه اجتماعی و مددکاران اجتماعی را در کانون توجه خود قرار داده اند تا از این طریق اعتماد عمومی مردم را جلب کنند و به ویژه از آسیب های اجتماعی بکاهند.



به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایرنا،
همزمان با گسترش صنعت و پیش رفتن به سوی توسعه ، آسیب های اجتماعی نیز روی دیگر خود را نشان می دهند ، آسیب هایی که دیگر مثل گذشته ساده نیستند و پر پیچ و خم شده اند و هرکسی قادر به حل کردن آنها نیست.
امروز وضعیت آسیب های اجتماعی در کشور به گونه ای شده که مدیران عالی رتبه کشوری مستقیما وارد این مقوله شده اند و سازمان های اجتماعی مانند بهزیستی با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در این زمینه اولویت کار خود را مقابله با این آسیب ها و کنترل آن گذاشته اند.
برنامه ها در حال اجرایی شدن هستند و نخستین گام ها برداشته شده اما به نظر می رسد هنوز از مهم ترین مولفه پیشگیری و حتی درمان آسیب ها یعنی مددکاران اجتماعی غفلت شده و آنچنان که باید از توانایی این قشر استفاده نمی شود.
مددکاران اجتماعی در شرایط فعلی با چالش های فراوانی روبرو هستند و از سوی دیگر مردم نقش مددکار را فقط در حمایت های مالی محصور می دانند.
از این رو ایرنا با برگزاری یک میزگرد با حضور سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، لیلا ارشد مددکار اجتماعی و رئیس خانه خورشید و سیدجلال ساداتیان مددکار اجتماعی چالش های مددکاران اجتماعی و ارتباط آن با وضعیت آسیب های اجتماعی در ایران را بررسی کرده است.

**چگونگی شکل گیری مددکاری اجتماعی
سیدجلال ساداتیان مددکار اجتماعی در این میزگرد ابتدا در مقدمه ای ، چگونگی شکل گیری مددکاری اجتماعی در جهان را تشریح می کند و می گوید: انسان ها از ابتدا نیز گرایشات اجتماعی را داشتند و در جوامع اولیه ، هنگام به وجود آمدن مشکل، بیشتر خانواده محور بودند و خانواده مشکل را جبران می کرد.
وی می افزاید: با گسترده تر شدن جوامع و شکل گیری جامه سنتی، علاوه بر خانواده ایل ، قبیله و طایفه نیز به کمک حل مشکل افراد می آید.
وی خاطرنشان می کند: در جوامع نسبتا مدرن نیز برای حل مشکلات، نهادها، جایگزین –البته نه بطور مطلق- خانواده و ایل و طایفه می شوند که خاستگاه آنها دولت ها هستند.
وی ادامه می دهد: این نهادها ابتدا از منظر مدیریت جامعه ، مشکلات افراد را برطرف می کنند اما کم کم وجوه انسانی نیز مورد توجه قرار می گیرد و مددکاری اجتماعی از اینجا شکل می گیرد.
ساداتیان می گوید: مددکاری اجتماعی در نهاد انسان هست، یعنی اگر کسی زمین می خورد همه می دوند که او را بلند کنند اما به عنوان یک حرفه با مباحثی مانند مدیریت ، برنامه ریزی و اجرا در ارتباط است و سه روش کار شامل کار با فرد، کار با گروه و کار با جامعه را دربرمی گیرد.

**مددکار می تواند جلوی آسیب ها را بگیرد
این مددکار اجتماعی اضافه می کند: مددکار از طریق مدیریت هم می تواند از آسیب های اجتماعی و مشکلات افراد ، پیشگیری کند و هم جلوی ورودی آسیب ها را بگیرد و هم می تواند آسیب ها را به سمت درمان ببرد.
ساداتیان تصریح می کند: بخشی از نقص ها و مشکلات افراد ،جسمی ، بخش دیگر روحی ، روانی و ذهنی و بخشی از آن نیز مالی و اقتصادی است که هر کدام از اینها مدیریت های خاص خود را می طلبد.
وی تاکید می کند: مددکاری به مدیریت، برنامه ریزی و اجرا توجه دارد و مددکاران ،علم و دانش ، مهارت های لازم و جنبه های دقیق و ظریف روحی و روانی این کار را دارند.
وی ، مددکاری را به مثابه هنری تعریف می کند که می تواند همه این ظرائف را تلفیق و اجرا کند.

**آموزش مددکاری اجتماعی در ایران به شدت ضعیف است
سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران نیز در این میزگرد با اشاره به
60 سال سابقه علمی مددکار اجتماعی در ایران می گوید: با وجود گذشت این مدت زیاد هنوز با چالش های زیادی مواجه هستیم.
وی می افزاید: این چالش ها برگرفته از ظرفیت ها و توانایی هایی است که این حرفه دارد و نوع نگاهی که امروز دنیا به این حوزه دارد.
وی ، بخش آموزش را در جایگاه نخست چالش های مددکاران قرار می دهد و معتقد است که به شدت آموزش مددکاری اجتماعی ایران، آموزش ضعیف است.
وی تصریح می کند: باوجود اینکه اسفندماه سال گذشته سرفصل جدیدی برای رشته مددکاری در وزارت علوم تصویب شد اما حتی 10 درصد نیاز امروزحوزه اجتماعی مددکاری اجتماعی نیز در دانشگاه تدریس نمی شود.

**بی تخصص ها جای مددکاران را گرفته اند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: برغم اینکه ظرفیت های بالقوه خیلی زیادی داریم اما در عمل نتوانستیم مددکاری اجتماعی حرفه ای را متمایز کنیم به همین دلیل امروز 90 درصد کسانی که کار مددکاری اجتماعی را انجام می دهند، تخصص مددکاری اجتماعی را ندارند.
چلک می افزاید: این مساله نشان می دهد ما برای اینکه ثابت کنیم تخصصی هستیم حتما باید قوی شویم ، قدرت مددکاران نیز در دانش و مهارت و تجربه است.

**دانش بومی مددکاری اجتماعی وجود ندارد
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ، فقر تولید دانش مددکاری را یکی دیگر از چالش های مددکاران اجتماعی در ایران می داند و می گوید: امروز دانش بومی در مددکاری اجتماعی ایران چندان جایگاهی ندارد.
چلک تصریح می کند: حتی سهمی در تولید دانش جهانی در حوزه مددکاری اجتماعی با 60 سال سابقه به صورت مستند نداریم.

**ارتباط بین رشته ای در مددکاری وجود ندارد
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: ضعف دیگر مددکاری ، این است که آن را بین رشته ای می دانیم اما نتوانسته ایم ارتباط منطقی آن را با سایر رشته های مرتبط به درستی تعریف کنیم.
چلک می افزاید: ارتباط مددکاری اجتماعی با مشاوره تدریس می شود، اما یک جزوه ، یک کتاب مشخص که سهم مددکاران در این ارتباط چگونه است ، سهم مشاوران در تعامل با مددکاران چگونه است، مشخص نیست.
وی خاطرنشان می کند: حتی اگر در دانشگاه روانشناسی، جامعه شناسی و حقوق می خوانیم باز هم هیچ درسی نداریم که اینها را تکمیل کنیم که چگونه از ظرفیت های یکدیگر استفاده کنیم.
وی ادامه می دهد: اگر امروز می بینیم مددکاری موفق بوده براساس قابلیت های فردی بوده. توانمندی های آموزشی ما در این بخش نبوده است.

**حوزه اجتماعی در سیاستگذاری ها مغفول مانده است
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: چالش دیگر ما در حوزه سیاستگذاری ها است. این سیاستگذاری فقط در حوزه اجتماعی به مددکاری برنمی گردد بلکه بطورکلی حوزه اجتماعی در سیاستگذاری مغفول مانده که مددکاری اجتماعی بخشی از آن است.
چلک درعین حال می افزاید: در چند سال اخیر وضعیت بهتر شده است بطورمثال در بخش اجتماعی برنامه ششم توسعه ، تقریبا می توان گفت 90 درصد از ادبیات و تفکر مددکاری اجتماعی استفاده شده است.
وی با اشاره به برگزاری جلسه مددکاری در گناباد با حضور 400 متخصص از تاثیر برگزاری این جلسه در برنامه های کشوری خبر می دهد و می گوید: در برنامه ششم توسعه ، پنج تا 6 بار کلمه مددکاری اجتماعی می آید. قبل از آن فقط در برنامه چهارم توسعه ، شاید دو ماده آورده بودیم.

**نقش مددکاران پررنگ تر شد اما فاصله پابرجاست
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اکنون در آیین دادرسی کیفری جدید، تشکیل پرونده شخصیت با مددکاران اجتماعی است؛ در قانون مجازات اسلامی جدید نیز استفاده از ظرفیت مددکاران اجتماعی بیشتر شد.
چلک اضافه می کند: مددکاران اجتماعی در حوزه های حاشیه نشینی ، خانواده، کودک و آسیب حضور پررنگی دارند.
وی خاطرنشان می کند: بنابراین اکنون نقش مددکاران اجتماعی کمی پررنگ تر شده اما آنچه که تصویب می شود با آنچه که اجرا می شود فاصله معناداری بین آنها وجود دارد.

**سیاستگذارانی که دانش اجتماعی ندارند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران معتقد است که همچنان در حوزه سیاستگذاری، فرصت برای کار بیشتری در مقوله اجتماعی داریم.
چلک تصریح می کند: اصلا کلمه سیاستگذاری اجتماعی را اولین بار در انگلیس «تیتموس» بر اساس انباشت اطلاعات مددکاران اجتماعی مطرح کرد اما همین امروز که ویژگی مثبت سیاستگذاری را گفتم بسیاری از سیاستگذاران ما ، دانش اجتماعی ندارند تا چه برسد به دانش تخصصی مددکاری اجتماعی.
وی با اشاره به بعد مدیریت اجتماعی، اضافه می کند: بسیاری از مدیران اجتماعی ما غیراجتماعی هستند؛ مدیرانی که دانسته یا نادانسته انتخاب می شوند. اگر قبلا می گفتم غفلت می کنیم امروز هیچکس مخالف تخصص گرایی نیست.

**تاثیر منفی تصمیم گیری های مدیران ناآشنا با مسائل اجتماعی
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: ممکن است مدیری از یک متخصص اجتماعی، دلسوزتر باشد اما اگر دانش این حوزه را نداشته باشد با تصمیم گیری نادرست ، اثر منفی خود را روی جامعه می گذارد.
چلک تصریح می کند: همیشه از این موضوع در حوزه اجتماعی رنج می بردیم، می بریم و فکر می کنم خواهیم برد و همچنان این موضوع ادامه خواهد داشت.

**جای خالی نخبگان اجتماعی در سیاستگذاری
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خاطرنشان می کند: نخبگان اجتماعی در دولت جایگاهی ندارند. بحث سیاسی نمی کنیم. من هم یک مدیر دولتی هستم. دوره های قبل و قبل تر هم همین بوده و جایگاهی برای نخبگان اجتماعی در حوزه سیاستگذاری قائل نیستیم.
چلک تصریح می کند: برای همین مهندسان ، پزشکان و اقتصاددانان ، سیاستگذاران اجتماعی کشور می شوند و طبیعی است که آثار آن را داریم می بینیم.
وی اضافه می کند: خروجی این سیاستگذاری های ناکارآمد به سمت سازمان های اجتماعی می آید. اگر آمار جرم و آسیب ما زیاد می شود ، کودک خیابانی و زن روسپی زیاد می شود همه اینها تحت تاثیر سیاستگذاری های ناکارآمدی است که جای دیگر گرفته می شود.

**تبعات اجتماعی طرح های کشوری دیده نمی شود
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: مسکن مهر می زنیم تبعات اجتماعی آن لحاظ نمی کنیم.
چلک می افزاید: اپراتور تلفن همراه را کاری می کنیم که من بتوانم چهره افراد را پشت مانیتور گوشی ببینم اما تبعات اجتماعی آن را کاری نمی کنیم.

**صبر می کنیم اول مشکل ایجاد شود بعد آن را حل کنیم
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: مددکاری اجتماعی کشور، 'مشکل محور' است، همیشه صبر کردیم اتفاقی بیفتد و بعد مددکاری اجتماعی ورود کند.
چلک می افزاید: به همین دلیل چون جامعه هر روز مسائل اجتماعی اش بیشتر می شود ، اثر خدمات ارزنده مددکاران اجتماعی روی شاخص های سلامت اجتماعی، شاخص های رفاه و پیشگیری از جرم نشان داده نمی شود. به همین دلیل هر سال افرادی که به دلیل مشکلات با آنها سر و کار داریم ، بیشتر می شود برغم اینکه ما خیلی کار می کنیم چون مددکاری را مددکاری مشکل محور کردیم .
وی تاکید می کند: مددکاری مشکل محور ، مددکاری اثربخش نیست. باید به سمت مددکاری نیازمحور و پیشگیری سطح یک برویم و قبل از اینکه مردم به مددکار مراجعه کند، ما باید مداخلات خود را انجام دهیم.

**مددکاری مرکز محور جواب نمی دهد
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اشکال دیگر ما در ساختار اجرایی این است که مددکاری ما عمدتا مرکز محور است یعنی مرکز راه اندازی می کنیم که مردم مراجعه کنند.
چلک می افزاید: اگرچه اخیرا کارهای اجتماع محور مانند اورژانس اجتماعی ، خطوط تلفنی، سی بی یو یا همان برنامه های اجتماع محور محلی و کارهایی از این دست آغاز شده و در حال تغییر مسیر هستیم اما خیلی دیر این فعالیت ها را شروع کردیم.
وی تصریح می کند: کاری که قبل از انقلاب در دروازه غار انجام می دادند سال های سال تعطیل شد. آن موقع داشتند مددکاری اجتماع محور را اعمال می کردند. مددکاران می رفتند جایی که مردم بودند. با مردم زندگی می کردند و با آنها کار می کردند و نیاز و خواسته آنها را رصد می کردند.
چلک تاکید می کند: بنابراین نیاز داریم تا آینده نگری و آینده پژوهی را در حوزه مددکاری اجتماعی تقویت کنیم.

**مددکاران ، سازمان نظام ندارند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اکنون پزشکان برای خودشان نظام پزشکی دارند، مددکاران اجتماعی نیز یک مدافع صنفی می خواهند. ما مدافع صنفی نداریم. انجمن مددکاری اجتماعی نیز براساس ارتباطات میان فردی ایجاد شد.
چلک خاطرنشان می کند: پزشکان ، روانپزشکان، پرستاران و مهندسان، نظام دارند . اگر ما شعار می دهیم که کار را باید به مردم واگذار کنیم چرا به این سمت نمی رویم .
وی ادامه می دهد: مددکاری که 60 سال سابقه دارد ، چرا نظام ندارد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در ادامه به اصل 44 قانون اساسی مبنی بر خصوصی سازی اشاره می کند و می گوید: ناظر اصل 44، اتاق بازرگانی ایران، است یعنی یک بخش خصوصی می آید ناظر اصل 44 می شود و قانون مجلس این را تائید می کند . آیا ما به این ضرورت نرسیدیم که در حوزه اجتماعی هم جایی را می خواهیم که این نقش را ایفا کند.
چلک می افزاید: بطور قطع، تنها گروهی که می تواند بیش از همه در مسائل اجتماعی ایفای نقش کند ، مددکاران هستند و این گفته ، نگاه انحصاری و حرفه ای نیست.
وی تاکید می کند: اگر پزشک و روانشناس و دامپزشک می تواند نظام داشته باشد ، مددکاری اجتماعی نیز نیازمند نظامی است که بتواند مدافع حقوق صنفی باشد و بخشی از کار دولت را در صدور مجوزها نظارت ، آموزش و پژوهش را بتواند انجام دهد.

**انتظارات از یک مددکار اجتماعی چیست؟
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: طبق تعاریف بین المللی سال 2015 از مددکاری اجتماعی ، اصلا مددکاری اجتماعی آن مددکاری اجتماعی نیست که ما داریم ، امروز می گویند که مددکار اجتماعی باید سهمش را در توسعه اجتماعی کشور ، تغییرات و نظم اجتماعی، انسجام اجتماعی، توانمندسازی اجتماعی و تسهیل گری اجتماعی ، ایفا کند.
چلک می افزاید: همچنین مددکار باید سهم خود در ایفای نقش درعدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی ، سلامت اجتماعی ، سرمایه اجتماعی، نشاط و رفاه اجتماعی و بهزیستی اجتماعی ، تعریف و مشخص کند. اینها موضوعاتی است که از مددکار اجتماعی می خواهند. بنابراین دیگر مددکاری فردمحور وجود ندارد.
وی تصریح می کند: متاسفانه مددکاری اجتماعی ایران، مددکاری فردمحور است درحالیکه امروز در دنیا از مددکار اجتماعی خواسته می شود دنبال جامعه ای باشد که مردم، به زیستن اجتماعی را تجربه کنند و میزان شاخص های اجتماعی در آن بالا برود و این وضعیت مستلزم این است که سهم مددکار در این حوزه ها تعریف شود.
وی ادامه می دهد: کتابی نداریم که جایگاه مددکار اجتماعی و انسجام اجتماعی را تعریف کرده باشد. سهم مددکاری اجتماعی در توسعه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی کجاست.
چلک اضافه می کند: البته در هشت سال اخیر با مشورت اساتید مربوطه در انجمن روی همه مفاهیم کار شده و اکنون کتاب مولفه های نوین مددکاری اجتماعی (نوشته خودم) زیر چاپ است اما واقعیت این است که مددکاری اجتماعی یک بازنگری اساسی بر مبنای این تعریف می خواهد.
وی می گوید: این بازنگری باید در تمام ابعاد سیاستگذاری ، آموزش ، برنامه های اجرایی و ساختار مدیریت مددکاری اجتماعی اتفاق بیفتد.
وی می افزاید: اگر این اتفاق نیفتد ما همچنان نمی توانیم ظرفیت های بالفعل و بالقوه مددکاری اجتماعی در راستای به زیستی اجتماعی را به کار گیریم.

**مددکار اجتماعی باید قوی شود
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: بکارگیری ظرفیت های مددکاری اجتماعی، مستلزم این است که مددکاران قوی شوند.
چلک می افزاید: قدرت مددکار در دانش و تجربه، همکاری و همگرایی اش و در تفاهم به رسیدن به یک هدف مشترک است.
وی تصریح می کند: مطمئنا اگر مددکاران اجتماعی ، اثربخش نباشند ، جامعه آنان را پس خواهد زد.
وی ادامه می دهد: سطح مددکار اجتماعی هر سال در ساختار اداری در حال توسعه است اما برای کار عمقی حتما باید بازنگری کنیم و آموزش یکی از کلیدی ترین محورهایی است که می تواند در این بخش به ما کمک کند.

**محدودیت و موانع دست و پاگیر مددکاران
لیلا ارشد مددکار اجتماعی و رئیس خانه خورشید در واکنش به گفته های چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی که معتقد است مددکاران باید قدرت خود را افزایش دهند ، در این میزگرد می گوید: خیلی تقصیر را متوجه مددکاران نمی بینم.
وی می افزاید : وقتی که 90 درصد پست های مددکاری را غیرمددکاران دارند، چگونه باید قوی شد.
وی تصریح می کند: 'بازدید از منزل' یکی از ابزار من است و خیلی هم در تشخیص مشکلات و آسیب ها ، موثر است اما درواقع باید این کار را غیرقانونی انجام دهم ، هر بار که من می روم خطر اینکه بیایند من را دستگیر کنند و بگویند تو چکاره هستی و اصلا تو با چه مجوزی ورود کردی به خانه، وجود دارند.
وی تصریح می کند: اکنون مددکار اجتماعی اورژانس اجتماعی (سازمان بهزیستی) اجازه ورود به خانه را ندارد، پس چطور انتظار دارید حرفه ای که این همه محدودیت دارد، بتواند کاری انجام دهد.

**دانشجویانی که رشته مددکاری را شانسی انتخاب می کنند
این مددکار اجتماعی می گوید: یکی از محدودیت های امروز مددکاران ، تشخیص ندادن صلاحیت ها است.
ارشد به نقل خاطرات گذشته خود از چگونگی انتخاب دانشجویان مددکاران اجتماعی می پردازد و می افزاید: در دوره من، سه مصاحبه اولیه داشتم و این مصاحبه ها با حضور خود رئیس دانشکده و چهار نفر از اساتید دانشگاه برگزار می شد. یعنی دانشجوی جوان را اینقدر تحت فشار قرار می دادند و سئوال می کردند تا ببینند آیا او ظرفیت های تحصیل مددکاری را دارد.
وی تصریح می کند: سالهاست که داوطلبان کنکور ، یکصد رشته انتخاب می کنند و روی هفتادمین –یا هر عدد دیگری- انتخاب رشته روی رشته مددکاری اجتماعی گیر می کند و وارد این رشته می شوند.
وی این سئوال را مطرح می کند که حالا چقدر روی توانایی های این دانشجو آگاهی وجود دارد.

**نداشته های مددکاری اجتماعی
این مددکار اجتماعی اضافه می کند: صنف و نظام نداریم ، در واقع آن سیستم نظارتی لازم را نداریم.
ارشد می افزاید: آموزش مددکاری اجتماعی در سطح دکترا وجود دارد اما واقعیت این است که چقدر توانستیم از این توانایی ها استفاده کنیم.
وی تصریح می کند: پیشگیری سطح یک از مشکلات و آسیب های اجتماعی را تقریبا نداریم. چون پیشگیری سطح یک باید از دبستان و پیش دبستان و دبیرستان و دانشگاه اتفاق بیفتد.
این مددکار اجتماعی می گوید: بچه های ما ابزاری برای مقابله با آسیب ها و مسائل پیچیده اجتماعی امروز ندارند. زمانی که نوجوان بودیم، نسل ما فکر می کرد که هر چیزی را باید تجربه کرد و هیچ ابایی از تجربه کردن نداشتیم می گفتیم ما باید بتوانیم هر آنچیزی که هست تجربه کنیم تا انتخاب کنیم.
ارشد می افزاید: اما امروز این را به بچه های خود و هیچکس دیگر نمی توانم بگویم که همه چیز را تجربه کنند ؛ چون همه چیز، شیشه (ماده محرک) و خیلی مسائل پیچیده دیگر دارد که یک بار مصرف یا یک بار حضور در این جمع ها، زندگی فرد را برای سال ها دگرگون می کند.

**بچه ها چگونه با مسائل اجتماعی مقابله کنند؟
این مددکار اجتماعی این سئوال را مطرح می کند که کجا برای پیشگیری سطح دوم در آموزش و پرورش خودمان مددکاری اجتماعی داریم.
ارشد تصریح می کند: پیشگیری سطح اول را که نداریم یعنی آن آموزشی که ابزاری برای مقابله با آسیب های اجتماعی ، دست بچه ها بدهیم .
وی می افزاید: مسائلی مانند مهندسی مکانیک با ابزار به کودکان آموزش داده می شود اما این کودکان برای مقابله با مسائل اجتماعی، ابزار ندارند یعنی نمی دانند چطور با مسائل اجتماعی با چه ابزاری مقابله کنند.
وی ادامه می دهد: در پیشگیری سطح دوم آسیب ها نیز بطورمثال اگر بخواهیم تک تک بچه های بیش فعال و دارای مشکلات خانوادگی یا مسائلی مانند کودک آزاری جسمی ، جنسی ، عاطفی و روانی را بررسی کنیم، کسی در مدارس نیست که این مسائل را بررسی کند و ببیند چطور می تواند شرایط را ترمیم کند.

**مشکلات نبود مددکار در مدارس در مقابله با آسیب های اجتماعی
این مددکار اجتماعی می گوید: سال های سال برای آموزش مسائل اجتماعی به کودکان در مدارس، معلم پرورشی وجود داشت که نه رشته اش اجتماعی بود و نه با مسائل اجتماعی مرتبط بود.
ارشد می افزاید: همه ما این سابقه را داریم که بچه های ما به آنها اعتماد نمی کردند برای اینکه آنان دانش و تکنیک این کار را نداشتند و هر اتفاقی که دانش آموزش به او می گفت می رفت به مدیر و ناظم می گفت و فردا آن بچه از فشاری که ناآگاهانه ، مسئولان مدرسه به او وارد می کردند دچار یاس می شد.
وی می افزاید: جایی برای بررسی مشکلات دانش آموزان نداریم . بی قراران امروز ، بیش فعالان دیروزند. اما آیا بیش فعالی یا آسیب این بچه در مدرسه تشخیص داده می شود؟
وی ادامه می دهد: اگر بچه ای با مشکل اچ . آی. وی (ایدز) به مدرسه فرستادیم او را از مدرسه بیرون کردند.
این مددکار اجتماعی می گوید: اگر به مدرسه ای گفتیم که دانش آموز شما سیگار می کشد و کمکش کنید ، می گویند این دانش آموز اصلا باید اخراج شود و وجودش در مدرسه خطرناک است.
وی گلایه می کند که در پیشگیری سطح اول و سطح دوم آسیب ها از ما مددکاران استفاده نمی شود.

**مددکاران خط مقدم جبهه مسائل اجتماعی هستند
تیم مددکار اجتماعی می گوید: مددکاران در جبهه مسائل اجتماعی ، خط اول هستند. اما چه زمانی از تجربیات مددکاران استفاده شده است.
ارشد می افزاید: مددکاران، پژوهشگران توانمندی هستند و کار تحقیق محلی را می توانند انجام دهند اما از این تجربیات بهره ای گرفته نشد.

**چرا مددکار حضور ندارد؟
این مددکار اجتماعی می گوید: حالا ما چرا اینجا در جا می زنیم، وقتی سن اعتیاد و سن فحشا در کشور پایین می آید؛ وقتی که اعتیاد زنان افزایش پیدا می کند ، وقتی که نوجوانان درگیر مسائل اجتماعی می شوند، وقتی خشونت گسترش پیدا می کند، چرا ما مددکاران نیستیم، نباید نگاه فقط اینطور باشد که مددکاران مقصر هستند.
ارشد می افزاید: مددکار در بسیاری از اوقات در نظام سازمانی دیده نشده ، یعنی مددکار اجتماعی در اورژانس اجتماعی هست اما اجازه ورود به خانه را ندارد ؛ این چه فایده ای دارد؛ وقتی دستش بسته است چطور می تواند در تشخیص تخصصی و هنر خود استفاده کند.
وی ادامه می دهد: مددکاران این را یاد گرفته اند که چطور می توانند با خانواده هایی که درگیر مشکلات هستند یک رابطه حرفه ای ، تخصصی و مناسب داشته باشد.
این مددکار اجتماعی می گوید: مددکاران به تغییر فکر می کنند. فکر می کنیم اگر تغییری برای خانواده ، برای زن اتفاق بیفتد و فرد توانایی های خود را ببیند ، زندگی بهتری خواهد داشت.
وی افزاید: بنابراین تشخیص توانایی های آدم ها خیلی مهم است. ولی وقتی این اتفاق نمی افتد باید برگردیم ببینیم این ساختار کجایش لنگ می زند.

**باید صبور بود و حق را گرفت
چلک ، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ضمن تائید سخنان ارشد اما صبوری و همبستگی بین مددکاران را لازم می داند و می گوید: روزی که طرح اورژانس اجتماعی را نوشتم، بزرگ ترین مشکل را این می دانستم که اگر از خودمان نخوریم از بیرون نمی خوریم چراکه وقتیکه بخواهیم کاری انجام دهیم اول مددکار اجتماعی مقاومت می کند و دقیقا دو تن از مددکاران، مصاحبه ای علیه من انجام داده بودند.
وی می افزاید: کار بزرگ می خواهیم انجام دهیم پس باید صبور باشیم. همین اورژانس اجتماعی یک تفکر بود اما امروز تحقق یافته است.
وی خاطرنشان می کند: امروز این تفکر را پذیرفتیم که برای هر موضوعی نباید مردم به کلانتری بروند. امروز اورژانس اجتماعی ، آیین نامه برای خودش دارد.
وی ادامه می دهد: قرار است در لایحه کودکان و نوجوانان ، مددکار اجتماعی به ضابط اجتماعی تبدیل شود و حتی اگر تشخیص داد خطری ممکن است کودک را تهدید کند، بدون حکم قضایی می تواند به خانه ورود پیدا کند.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: حق را باید گرفت و فرصت را باید ایجاد کنیم ، اگر صبر کنیم کسی سازمان نظام و جایگاه مان را به ما نخواهد داد ، اتفاقا اول باید خودمان قوی شویم .
چلک این سئوال ها را مطرح می کند که چند مددکار صاحب نظر داریم، کدام دانشگاه ما تخصصی کار کرده است، کدام استاد ما آنقدر تخصصی کار کرده که گفته اش ، مرجع باشد.
وی می افزاید: هر مددکاری که موفق بوده، بی شک به خاطر ظرفیت های فردی خودش بوده است . لازمه موفقیت ، قوی شدن است.

**مددکار، پلیس نیست
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: مددکاران برای ورود به خانه مشکلی ندارند، گاهی خودمان می رویم وگاهی پلیس همکاری دارد.
چلک می افزاید: بیش از 90 درصد مداخلات اورژانس اجتماعی اصلا نیازی به حضور پلیس ندارد. در آیین نامه نیز پیش بینی شده که پلیس نیاید. ما پلیس نیستیم . اگر قرار باشد مددکار اجتماعی پلیس باشد فرق ما با بقیه چیست.
وی اضافه می کند: در آیین نامه دقیقا آمده است که اگر مددکار اجتماعی تشخیص داد و یک جایی بگوید آقای قاضی شما حکم بده ، پلیس برود بگیرد و بیاید.

**123 به جای 110
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: دنبال این هستیم که مردم به جای شماره 110 پلیس به شماره 123 اورژانس اجتماعی زنگ بزنند.
چلک می افزاید: به نظر من راه اندازی مرکز اجتماعی مانند خانه خورشید (مرکز مددکاری زنان و کودکان آسیب دیده) می تواند یک موضوع خاص باشد. مگر اجازه می دادند که مراکز اینگونه داشته باشیم. یک نفر آمده و این مرکز را راه اندازی کرده است. کارهایی از این دست باید بیشتر انجام شود. برای اثبات خودمان ، باید کارهای اینچنینی انجام دهیم.
وی ادامه می دهد: بیش از 95 درصد آنچه که در برنامه ششم توسعه در بخش اجتماعی مصوب شد خروجی کنفرانس مددکاری اجتماعی گناباد بود.باید کار خوب انجام دهیم تا خریدار داشته باشد.

**پست مددکار را به شخص دیگری می دهند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: فرصت ها را از مددکاران گرفته اند؛ پست مددکاران را به کس دیگری می دهند. مدیر ما را کس دیگری می گذارند . به همین دلیل باید قوی باشیم.
چلک می افزاید: ماما و پرستار و اورولوژیست ثابت کرده اند که کارشان تخصصی است؛ ما هم باید در این بخش قوی تر کار کنیم.
وی ادامه می دهد: امروز در مقطع کارشناسی به بالا ، رشته های تخصصی مددکاری (مانند مددکاری قضائی) نداریم و هر کس علاقه داشت این مسیر را طی می کند.

**مسائل نوظهور اجتماعی جلوتر از مددکاران هستند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید:سرعت و دقت حرکت مددکاران باید بیشتر شود چراکه مسائل اجتماعی امروز با گذشته فرق کرده است.
چلک تصریح می کند: امروز با مسائل نوظهوری مواجه هستیم که از ما جلوتر هستند. طبیعتا مددکار اجتماعی که قرار است در این کشور کار کند باید جلوتر از مسائل اجتماعی اش باشد.
وی خاطرنشان می کند: روابط اجتماعی ما تغییر کرده ، نوع سرمایه اجتماعی ما متفاوت شده است.
وی با اشاره به اصلیت مازندرانی خود می گوید: زمانی که برنج ، خرمن می کردند اولین گونی را به خانه نیازمند می دادند که مالش پاک شود اما امروز حتی برای اعضای خانواده حاضر نیستند از دارایی خود بزنند.
وی می افزاید: در این تفاوت، اتفاقا جایگاه متخصصان اجتماعی باید پررنگ شود چون جامعه نیازمند متخصصان اجتماعی مانند مددکاران و جامعه شناسان و روانشناسان است و باید عقب ماندگی خود را در این زمینه جبران کنیم.

**با مسائل اجتماعی در پایین ترین سطح خود برخورد می کنیم
ساداتیان مددکار اجتماعی نیز در اینجا به نقش مدیریت در مددکاری اجتماعی اشاره می کند و می گوید: بحث های اجتماعی یک حالت تعامل را دارد و اصلا نمی شود در انزوا و در یک نقطه خاص جدای از مسائل ، آنها را مورد بررسی قرار داد بلکه تعامل باید در برنامه ریزی، سیاست گذاری و مدیریت وجود داشته باشد.
وی در توضیح وجود تعامل در سطح مدیریتی می افزاید: بطورمثال در ابتدا مدیران، کارگرانی را به کار می گیرند و بعد می بینند محیط کار آنان مشکلاتی مانند نموری و تاریکی دارد و سطح تولیدات آنان پایین است اما با اعمال تغییرات کوچک در محیط، سطح بازدهی تولید افزایش می یابد و به این نتیجه می رسند که خدماتی به کارگران مانند خدمات مهدکودک و بیمه ارائه دهند.
وی ادامه می دهد: حالا در جامعه بزرگ ، مدیران و رهبران قرار دارند و اگر این بینش تعاملی را نداشته باشند، جامعه لنگ می زند چنانکه اکنون این ضعف بینش را می بینیم. یعنی با مسائل اجتماعی در پایین تر سطح خودش برخورد می کنیم.
این مددکار اجتماعی می گوید: برخی ها فکر می کنند همه چیز را می دانند و می توانند همه کار را اداره کنند و به نگرش، بینش و تخصص اجتماعی ، کمترین بها را داده اند که ضعف بزرگی است.
وی با اشاره به تشکیل نهاد اجتماعی بهزیستی با کمک شهید بهشتی در شورای انقلاب برای تولی گری آسیب های اجتماعی، می گوید: آن اولین هایی که شهید می شوند و می روند ، در سازمان بهزیستی و نهادهای اجتماعی دیگر ، یک روز یک ارتوپد راس آن قرار می گیرد و یک روز پزشک عمومی و آن جنبه اجتماعی قضیه به نازل ترین شکل ممکن به آن توجه می شود.
وی می افزاید: روزی مددکاران قدرت داشتند و هنگام دوران دفاع مقدس ، ستاد کمک به جبهه و پشت جبهه را در استان هایی مانند خوزستان، ایلام و کرمانشاه شکل می دهند و غیر از کمک های فیزیکی ، کاری می کنند که مهاجران به مناطق دیگر کشور سرازیر نشوند.
ساداتیان ادامه می دهد: مددکاران در کرمانشاه ، مهاجران را در همان منطقه اسکان می دهند مانند مناطق دیگر مهاجرت اتفاق نیفتاد و حالا تبعات مهاجرت های ناشی از جنگ را مطالعه کنید و ببینید چه فجایعی اتفاق افتاد. اما مددکاران تا آنجایی که می شد جلوی آوارگی مهاجران جنگ زده را گرفتند.
وی تصریح کرد: مددکاران در این دوران توانستند جلوی بسیاری از اتفاقات را بگیرند و پیشگیری کنند اما وقتی این شیرازه (با شهادت فیاض بخش و دیگر مددکاران اجتماعی) می پاشد و کسانی که آمدند که جلوی اقدامات مددکاران را گرفتند و آنها را پراکنده کردند.

**نهادهای برنامه ریزی باید به بینش اجتماعی برسند
این مددکار اجتماعی می گوید: هر کدام از مدیران سازمان های اجتماعی ، نگاه خاص خودشان را داشتند. نگاه دیگر آن نگاه اجتماعی حاکمیتی که باید نهادسازی کند، نبود.
وی می افزاید: یکی از چالش های جدی ما ضعف بینش است. حالا بطور پراکنده با بینشی که مطرح می شود، می گویند که ما خودمان باید دست به زانو بگیریم و بلند شویم اما مگر چقدر توان داریم؟
وی ادامه می دهد: البته قبول داریم که توانمان کم نیست . بطورمثال فردی مانند خانم ارشد، خانه خورشید در دروازه غار راه اندازی می کند و در حد خودش کار خارق العاده ای است اما خانم ارشد در کلان کشوری چقدر توانسته کار کند؟ کار فردی او فوق العاده است اما اگر زاویه دید از بالا باشد چقدر در کلان کشور تاثیر گذار بوده است.
وی اضافه می کند: بنابراین هم بینش نظام و هم بینش دولتی را نیاز داریم اما از آن طرف شخص رهبر معظم انقلاب و شخص رئیس جمهور را نیز نیاز داریم .
وی ادامه می دهد: مجلس و نهادهای برنامه ریزی را نیاز داریم که به یک بینش اجتماعی برسند. این بینش اجتماعی چون نبوده این فاجعه ای که الان درگیرش هستیم را با آن مواجه شدیم.
این مددکار اجتماعی تصریح می کند: این همه ورودی کلان اعم از فساد، آسیب های اجتماعی و خیلی از قضایا مانند سیل داخل کشور می شود و اما برخی افراد فقط برای خودشان اظهار نظر می کنند . تریبون دارند و حرف هایی می زنند، بدون آنکه توجه کنند این حرف ها چه اثراتی دارد یا مدیریت های جامعه کاملا سیاسی تغییر می کند.
ساداتیان می گوید: اینها می آیند برای خودشان هرکاری دلشان بخواهد می کنند. توجه نمی کنند که این ورودی ها چقدر کلان است . حالا می خواهیم با این ورودی ها، یک خروجی دهیم ، می خواهیم جبران کنیم ، اینجا تاکید می کنم نمی گویم باید تلاش ها را متوقف کنیم ، اما در مقابل آن ورودی ها باید برنامه ریزی ، مدیریت و کلان نگری قضیه را داشته باشیم که بتوانیم آن را پیشگیری کنیم.
وی اضافه می کند: تا آنجایی که می توانیم جلوی این ورودی ها گرفته شود بعد سراغ درمان برویم. برای درمان، راه های مختلف وجود دارد بطورمثال باید بنیان های جامعه ، نهادها و مراکز علمی را تقویت و شاخص های اجتماعی را تک تک تعریف کنیم و تولید علم داشته باشیم و مرکز محور نباشیم.
وی تاکید می کند: عمده ضعف ما در کلان قضیه است ؛ کلان نگر ما در جامعه بسیار ضعیف است.

**لزوم رجوع به مدیران اجتماعی در برنامه ریزی ها
این مددکار اجتماعی می گوید: همه داستان فقط سیاسی نیست و لازم است در سازمان های اجتماعی، غیر از تخصص های اجتماعی ، مدیر نگذارند.
ساداتیان تاکید می کند: باید در برنامه ریزی های اجتماعی به مدیران اجتماعی رجوع شود.
وی ادامه می دهد: برای اجرا ، کنترل ، آموزش دادن و برای جهت دادن بخش های اجرایی، نظام می خواهیم .
وی اضافه می کند: اما تعامل ، توجه از بالا قضیه اصلی است که در ذیل این تعاملات باید ظرفیت های پایین مانند بخش های خصوصی را نیز شکل دهیم ، باید به تشکل های مردم نهاد فعلی بها و آموزش دهیم تا بتوانیم بخش عمده ای از درمان را با سرعت بیشتری به پیش ببریم.
این مددکار اجتماعی می گوید: ظرفیت های خود مددکاران نیز باید فعال تر شود تا بتوانیم این کارها را انجام دهیم اما واقعا تا توجه از بالا و بودجه های قابل توجه و حمایت های سیاسی نباشد، نمی توان پیشرفتی داشت.
وی ادامه می دهد: بعد از این موضوعات، می توانیم وارد جزئیات دیگر چالش های مددکاری اعم از آموزش و نظام مددکاری شویم . البته دنبال نظام مددکاری اجتماعی بودیم و در مجلس شورای اسلامی نیز صحبت هایی در این زمینه کرده ایم.
وی اضافه می کند: این چالش ها زمانی می تواند سیستم به هم پیوسته ای را ایجاد کند که از بالا هم خنثی نشود و توجهات اعمال شود. صرف این نباشد که فقط یک کابینه راست یا چپ تشکیل شود . بعد سازمان های اجتماعی را یک عنصر سیاسی برای خود انتخاب کنند که آن هم راستایی خاص خودشان را داشته باشد. باید به برنامه ریزی های اجتماعی نیز توجه شود.

**همیشه به حوزه اجتماعی از منظر سیاسی و امنیتی نگریستیم
چلک رئیس انجمن مددکار اجتماعی ایران نیز در این میزگرد در توضیح بیشتر توجهات بیشتر از بالا به حوزه اجتماعی ، می گوید:‌ زجری که در حوزه اجتماعی می کشیم این است که همیشه در ایران به حوزه اجتماعی از منظر سیاسی ، انتظامی و امنیتی نگاه کردیم.
وی می افزاید: بطورمثال همیشه حوزه اعتیاد دست نظامی ها بوده است ، همیشه اینطور بوده است؛ مگر با معتاد برخورد نکردیم. اوایل انقلاب چگونه با معتاد برخورد می کردیم. با حجاب چگونه برخورد کردیم. امروز ساپورت می پوشند ؛ نمی دانیم پوستش است یا لباس است درحالیکه ابتدا پوشیدن جوراب سفید را اجازه نمی دادیم . چرا . چون ردپای متخصصان اجتماعی در مدیریت اجتماعی ایران پیدا نیست.
وی اضافه می کند : بطورمثال چرا در سازمان بهزیستی یا دیگر نهادهای اجتماعی که می گوییم خانه مددکاران اجتماعی است ؛ مددکار اجتماعی در سطوح بالای مدیریتی ، جایگاهی ندارد.
رئیس انجمن مددکار اجتماعی ایران با اشاره به نامه سرگشاده این انجمن به لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی می گوید: ما یک نگاه امنیتی ، انتظامی و سیاسی به حوزه اجتماعی داریم به همین دلیل به یک مددکار اجتماعی اعتماد نمی کنیم.
چلک می افزاید: اکنون در جامعه، بحث اقتصاد مقاومتی جریان دارد اما مگر می توان اقتصاد مقاومتی را بدون افزایش تاب آوری اجتماعی و سرمایه اجتماعی، اجرایی کرد.
وی خاطرنشان می کند: مدیریت بحران آب نیز فقط با سرمایه اجتماعی محقق می شود. مگر گاندی چگونه هند را به استقلال رساند؟ گاندی با افزایش سرمایه اجتماعی توانست این کار را انجام دهد.
وی می افزاید: در کشورهای اسکاندیناوی کدام بخش پررنگ تر است ؟ اقتصادی ، سیاسی یا بخش رفاه و تامین اجتماعی؟ بطور قطع بخش رفاه و تامین اجتماعی پررنگ است، چون می داند اگر روی این بخش سرمایه گذاری کند، مدیریت بقیه حوزه ها نیز شدنی است.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اما ما همیشه با نگاه سیاسی و امنیتی به حوزه اجتماعی به معنای عام آن نگاه کردیم. مددکاری اجتماعی و جامعه شناس و متخصص رفاه اجتماعی ذیل این مساله قرار می گیرند.
چلک می افزاید: به همین دلیل آمدند کار فردی را توسعه دادند. ما را در یک اتاق کرده اند می گویند سرتان گرم باشد درحالیکه ما باید سیستم را رصد کنیم .
وی خاطرنشان می کند: لازمه اینکه مسائل اجتماعی را رصد کنیم ، این است که اطلاعات و ورودی داشته و اثربخش باشیم.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به بی توجهی به مسائل اجتماعی در برنامه های کلان کشوری و جلسه نگذاشتن با نخبگان اجتماعی، می گوید: ما را قبول ندارند . آنها فکر می کنند هر کسی می تواند مدیر اجتماعی باشد .
چلک می افزاید: مسائل اجتماعی را تا آن اندازه سهل و ساده می گیرند که هر کسی راجع به مسائل اجتماعی اظهار نظر می کند . درحالیکه آدم های قدکوتاه نمی توانند دیوار بلند و پر پیچ و خم حوزه اجتماعی را ببینند. ما نیازمند آدم هایی هستیم که قدشان بلند باشد؛ بینش آنها به مراتب باید از مدیران دیگر باشد تا بتوانند راهبری کنند .
وی با ذکر یک مثال این موضوع را واشکافی می کند و می گوید: رئیس جمهور فرانسه هنگام بروز شورش های مردمی ، متخصصان اجتماعی را جمع می کند و می گوید من به مردمم همه چیز از جمله دموکراسی دادم اما این همه شورش برای چیست ، او در این برهه، سراغ اقتصاددان نمی رود چون به این نکته رسیده که گره های دیگری وجود دارد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: نمی گویم اقتصاد مهم نیست ، اقتصاد و سیاست مهم هستند اما قطعا حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز مهم هستند.

**فکر می کنند آسیب های اجتماعی به راحتی برطرف می شود
ساداتیان مددکار اجتماعی در اینجا صحبت های چلک را قطع می کند و در تائید حرف های او در مورد نگاه سیاسی به مددکار و لزوم ایفای نقش او در برنامه ها ، می گوید: مردم هنگام بیماری به پزشک مراجعه می کنند و پزشک اگر بیماری را تشخیص نداد ، آزمایش تجویز می کند و تمام این روند ، ملموس است اما یک مددکار با روح و نیازهای درونی انسان ، سر و کار دارد و قبول کنید که مددکاران هم به اندازه آن پزشک، این نیازها را می فهمد.
وی می افزاید: اغلب کسانی که این نیاز برای آنها ملموس نیست فکر می کنند مشکلات اجتماعی به راحتی برطرف می شود درصورتیکه وقتی شما با روح و روان انسان سر و کار دارید –چه در قالب شخصی و فردی و چه در سطح جامعه- ، باید کسی با قدرت تحلیل وجود داشته باشد.
ساداتیان خاطرنشان می کند: بکارگیری متخصصان اجتماعی ، افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد به مجموعه نظام را در پی دارد. اتفاقا از زاویه دید سیاسی نیز باید به کسانی که تخصص اجتماعی دارند، بها داده شود.

**اجازه دهید تحلیل های اجتماعی منعکس شود
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در اینجا دوباره رشته کلام را به دست می گیرد و می گوید: اجازه دهید همانگونه که در حوزه اقتصاد، تحلیل گران اقتصادی و در حوزه سیاست ، تحلیل گران سیاسی اظهار نظر می کنند ، در حوزه اجتماعی نیز صاحب نظران اجتماعی، اظهار نظر کنند؛ صاحب نظران اجتماعی را خودی و غیرخودی نکنیم. مرز نگذاریم .
وی می افزاید: ممکن است تحلیل یک متخصص اجتماعی از زاویه دید متفاوت باشد اما این مساله باعث پویایی می شود.
وی خاطرنشان می کند: باید اجازه دهیم تحلیل های اجتماعی از زوایای مختلف، به موقع و به درستی منعکس شود.

**آب که از سر گذشت به فکر راه چاره می افتیم
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: در بسیاری از مواقع ، آب که از سر گذشت بعد تازه می خواهیم اقدامی انجام دهیم درحالیکه مسائل اجتماعی ویژگی خاصی دارد.
چلک می افزاید: بطورمثال تغییرات حوزه اقتصاد و سیاست معمولا مشخص است اما در حوزه اجتماعی ، گاهی اوقات آنقدر تغییرات سریع و مسائل نوظهور و نوپدید داریم که ممکن است حتی هیچ پشتوانه نظری هم راجع به آنها نداشته باشیم.
وی خاطرنشان می کند: به همین دلیل باید اجازه دهیم متخصصان اجتماعی در حوزه های مختلف ، اظهار نظر کنند ؛ همانگونه که من نمی توانم به عنوان یک مددکار اجتماعی یک اقتصاد دان باشم ، اقتصاددان هم نمی تواند یک مددکار اجتماعی باشد.
چلک اضافه می کند: هر دو می توانیم دغدغه های متقابل هم داشته باشیم اما در جای یکدیگر نمی توانیم قرار بگیریم.

**پاک کردن صورت مساله برای آسیبهای اجتماعی چاره ساز نیست
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تصریح می کند: فرمان حوزه اجتماعی ، دست فرمان دارانی است که مقررات این فرمان داری را نمی دانند و به همین دلیل هنگام وقوع آسیب های اجتماعی می گویند بطورمثال معتادان یا کودکان خیابان را جمع آوری کنند.
وی می افزاید: کاری که امتحان کردیم و می دانیم نتیجه آن چیست ، فقط برای اینکه صورت مساله را پاک کنیم دوباره آن را انجام می دهیم ، مگر می توان مسائل اجتماعی را اینگونه جمع کرد.
وی خاطرنشان می کند: مسائل اجتماعی ، ساز و کارهای خاص خود را برای مدیریت دارد که اگر به کار گرفته نشوند ، تهدیدکننده خواهند بود.

** تهدیدکننده امنیت اجتماعی را بشناسیم
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: آنچه که امنیت اجتماعی ما را تهدید می کند ، تحریم، جنگ ، اقتصاد و مسائل سیاسی نیست بلکه از بین رفتن هویت فرهنگی و اجتماعی ما است؛ آنگاه است که مانند درختی می شویم که ریشه نخواهیم داشت.
چلک می افزاید: ما مددکاران اجتماعی دغدغه این مسائل را داریم ، ایران و مردم را دوست داریم ، وقت و انرژی می گذاریم اما کار سیاسی نمی کنیم. و ابزار کسی نمی شویم .
(ساداتیان مددکار اجتماعی در این هنگام می گوید : اتفاقا اگر کار سیاسی می کنیم در راستای حاکمیت می کنیم.)
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ادامه می دهد: ما دوست نداریم که ابزار سیاسیون شویم و علاقمند نیستیم موضوعاتی که مددکار اجتماعی با آنها سر و کار دارد ابزار سیاسی شود. ما از این مسائل رنج می بریم. فقیر نباید ابزار رای گیری شود.
وی تصریح می کند: چه ظلمی بدتر از اینکه فقر آن آدم را یک ابزاری بکنم ما مددکاران با این کار مخالفیم. این را چطوری داد بزنیم. ما می گوییم این آدم به عنوان انسان و یک شهروند، حقوقی دارد.
وی می گوید: اتفاقا در تعریف جدید جهانی یکی از وظایف مددکاران اجتماعی ، موضوع حقوق شهروندی یا همان حقوق بشر است. ما این درد را داریم . می گوییم در دروازه غار ، این درد هست. در حاشیه نشینی ، در فضای مجازی ، در مدرسه، دانشگاه ، خیابان و محله اینها هست مگر می توان از اینها چشم پوشید. یکی باید این واقعیت ها را بگوید.

**مددکار باید اجازه تحلیل مسائل را داشته باشد
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: در بیمارستان ، دماسنج شدت تب را نشان می دهد. نباید این دماسنج را از بین برد، به همین شکل نیز نباید جلوی کسی را که تحلیل اجتماعی را انجام می دهد ، بگیریم.
چلک می افزاید: دانش پزشکی می گوید اگر دمای بدن از این حد بالاتر رود باید اقداماتی انجام داد . در حوزه مددکاری اجتماعی نیز همینطور است باید به تحلیل آنها توجه داشت چون مددکاران، تنها گروهی هستند که همین امروز می توانند بگویند زیرزمین حوزه اجتماعی ایران چه خبر است، چون مستقیم با مردم سر و کار دارند.
وی تصریح می کند: حتی مردمی که دردشان را به اعضای خانواده خود نمی گویند به مددکاران می گویند.

**مددکاران می توانند سیاستگذار باشند
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: مددکاران قطعا می توانند سیاستگذاران امنیت اجتماعی باشند.
چلک می افزاید: کشورهای پیشرفته از متخصصان اجتماعی برای مدیریت سیاسی خود نیز استفاده کرده اند. اما در ایران مدیران سیاسی در جای اجتماعی قرار می گیرند.
وی خاطرنشان می کند: وقتی مدیر اجتماعی ، سیاسی شد، نگاه می کند که بالایی چه می گوید ، واقعیت را نمی گوید. آنگونه می گوید که خوشش بیاید ، آنگونه عمل می کند که از او می خواهند چون می خواهد میزش را حفظ کند. با ادامه این روند ما از حوزه اجتماعی ، آسیبی می بینیم که دیگر نمی توانیم آن را جمع کنیم.

**مسائل اجتماعی را پیچیده نکنیم
ساداتیان در تائید سخنان چلک از دوران گذشته یادی می کند و می گوید: قبل از انقلاب قرار بود هیاتی از سوئیس به ایران بیایند و از ما نظر خواستند که آیا بیایند یا نیایند؟ ما نمی دانستیم چکار کنیم بنابراین سه سناریو نوشتیم و در آن توجیهات آمدن، نیامدن و اینکه اینکه خودمان نمی دانستیم بیایند یا نیایند، نوشتیم. حالا در مسائل اجتماعی نیز وضع اینگونه است؛ باید ببینیم که آن آقایان امنیتی و سیاسی چطور به قضیه نگاه می کنند .
وی خاطرنشان می کند: برای ثبات اجتماعی نباید داستان را تا این اندازه پیچیده کرد.

**ساخت اتوبان تهران – شمال و تبعات اجتماعی برای ساکنان حاشیه اتوبان
ارشد ، مددکار اجتماعی نیز در ادامه سخنان ساداتیان و در تائید او می گوید: بخش اجتماعی در تمام ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، شهرسازی ، جاده و ساخت و ساز ، مغفول است و نادیده گرفته می شود.
وی به بازگویی تجربه عملی خود در این زمینه می پردازد و می گوید: بین سال های 87 تا 89 ، مشاهده شد که تعداد زیادی از مراجعه کنندگان خانه خورشید (موسسه حمایتی از آسیب دیدگان) ، اهل مازندران هستند و برایم عجیب بود چون مازندران ، استانی سرسبز و نزدیک تهران است شرایط اقتصادی نسبتا خوبی دارد.
این مددکار اجتماعی می گوید: کمی پیگیری کردم و چند مورد بازدید منزل داشتم تا ببینم داستان چیست. شوهرها در خانه معتاد افتاده بودند و زن و دخترها خانه نبودند.
ارشد می افزاید : ساکنان این خانه ها گفتند که زمینی داشتیم که در آن مثلا بلال و دیگر محصولات می کاشتیم، با ساخت اتوبان تهران – شمال به ما گفتند زمین شما را 20 تا 25 میلیون می خریم چون می خواستند جاده ای بسازند که دعوای زیادی سر آن بود یا اینکه گفتند اینجا می خواهیم ویلا سازی کنیم و به ما گفتند با 20 میلیون تومان اگر به تهران بیایی وضعت توپ می شود.
مرد معتاد داستان خود را اینگونه ادامه داد که من زمین را فروختم و به تهران آمدم و 10 روز نشد که زنم رفت، بچه ام رفت، پول که از دستم درآوردند و به من گفتند با 20 میلیون که در تهران نمی توانی خانه بخری ، پول را به ما بده ما یک هفته ای دو برابر آن را به تو می دهیم.
ارشد می گوید: چند بازدید منزل دیگر رفتم، دیدم داستانشان یکسان است. حالا شما می آیید یک جاده بکشید از تهران به مازندران اما هیچ فکر کرده اید خانه هایی که می گیرید چه اتفاقی برای ساکنان آنها می افتد.
وی می افزاید: ساخت اتوبان خیلی عالی است اما تبعات آن برای آدم هایی که آنجا زندگی می کنند چیست ، این ویلایی که ساخته می شود چه بلایی سر ساکنان قبلی این زمین می آید. زنان و دختران تن فروشی می کردند و پدر معتاد گوشه خانه افتاده است، یکی ، دو تا ، 10 مورد ، می خواهم بگویم در سیاست گذاری های کلان شهری و استانی اصلا تبعات اجتماعی دیده نمی شود.

**نقش مددکار مانند دماسنج است
این مددکار اجتماعی می گوید: در برنامه های کلان کشور، نگاهی از زاویه مسائل اجتماعی به آن نیست.
ارشد می افزاید: نقش مددکار مانند دماسنج است. بطورمثال از ستاد مبارزه با مواد مخدر یا پزشکی قانونی به من زنگ می زنند که الان آنجا چه می گذرد؟ مسائل اجتماعی چه چیزهایی است؟ الان مواد چیست و چند هست ؟ آیا این ماده جدید آمده است؟ چون فردی که در این زمینه کار می کند ، به مسائل اجتماعی اشراف دارد.
ساداتیان مددکار اجتماعی دیگر حاضر در میزگرد با قطع سخنان ارشد به تبیین بیشتر و موشکافانه تر نقش مددکار اجتماعی در مسائل اجتماعی می پردازد.
وی می گوید: با تلاش یکی از دوستان ، کلانتری ها پذیرفتند که مددکار اجتماعی در آنجا مستقر کنند. طبق آمار خودشان در یک سال، مددکاران توانسته بودند حدود 120 هزار پرونده ای که باید برای نیروی انتظامی ارسال می شد، حل و فصل کنند.
وی خاطرنشان می کند: پرونده ها در کلانتری به بخش اجتماعی ارجاع می شود و اگر در حدی باشد که باید کار انتظامی صورت گیرد ، آنگاه ارجاع می شود و مواردی تشکیل پرونده می شود و به دادگاه می رود.
ساداتیان تاکید می کند: مددکار اجتماعی می تواند ورودی های پرونده ها به دادگاه ها و هزینه های آن را کاهش دهد و جلوی عمیق شدن خصومت ها را بگیرد.
این مددکار اجتماعی با تقدیر از این کار کلانتری ها در عین حال تصریح می کند : بسیاری از این افرادی که به عنوان مددکار در کلانتری نشسته اند اولا مددکار نیستند و ثانیا ضعف های اختیارات اداری آنها بسیار تابع ضوابط انتظامی است.
ساداتیان می افزاید: این درحالی است که مددکاران باید چهارچوب اختیار عمل بالاتری داشته باشند و بتوانند تعاملی را برقرار کنند. البته آنان به عنوان یک عنصر انتظامی باید از دستورات تبعیت کند اما در بخش اجتماعی باید بتواند از اختیارات بیشتری برخوردار باشد.
وی ادامه می دهد: نیروی انتظامی کار قشنگی کرده اما انتظار داریم که قدم های جدی تر و بلندتری در این زمینه بردارد و نیروهایش را تحت آموزش قرار دهد و حتی آموزش های دانشگاهی برای آنان تدارک ببیند و کارهای عملی تحت نظارت مددکاران خبره برای آنان برگزار کند.

**موسسه های مددکاری که خیریه شده اند
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار ایرنا مبنی بر چگونگی ارائه خدمات مددکاری از سوی بخش دولتی ، می گوید: اکنون سازمان بهزیستی مجوز راه اندازی کلینیک های مددکاری اجتماعی را داده و حدود 400 کلینیک مددکاری اجتماعی داریم .
وی می افزاید: ماده 26 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت این اجازه را داده که کلینیک های مددکاری اجتماعی به عنوان بخش خصوصی مددکاری اجتماعی فعال شوند اما خیلی کار دارد تا قابلیت های مددکاری اجتماعی بتواند خودش را در این کلینیک ها نشان بدهد .
وی تصریح می کند: بسیاری از کلینیک های مددکاری اجتماعی ما موسسه خیریه شده اند درحالیکه هدف این نبود که موسسه خیریه شوند . با این وجود این بستر فراهم است.

**عرصه فعالیت مددکاران بیشتر در بخش خصوصی فراهم شده است
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: مددکاران سایر فعالیت های اجتماعی نیز می توانند مجوز بگیرند بطور مثال خانم ارشد مجوز موسسه خورشید را گرفته یا موسسات سالمندان ، توانبخشی ، کودکان هم هستند.
چلک می افزاید: فکر می کنم بیشتر از بخش دولتی ، بخش غیردولتی است که عرصه را برای فعالیت های مددکاران اجتماعی فراهم کرده است .
وی خاطرنشان می کند: مددکاران در صنایع ، مترو، فضا هوا، بانک ها، هواپیمایی، هلال احمر، بهزیستی و کانون اصلاح و سیستم قضائی کشور می توانند حضور داشته باشند؛ از نظر سطح جزو معدود کشورهایی هستیم که گستره حضور مددکاران در حوزه های مختلف کم نیست .
وی تصریح می کند: با این وجود فعالیت در بخش هایی مانند حوزه اعتیاد، از لحاظ اقتصادی خوب است. در آینده اقتصاد مراکز سالمندان خوب خواهد بود اما در بقیه بخش ها مانند کودکان خیابان یا پایگاه خدمات ، اقتصاد بالایی ندارند و باعث می شود که مددکاران خیلی علاقمند نباشند که در این بخش ورود پیدا کنند.

**محدودیتی برای فعالیت مددکار در بخش خصوصی وجود ندارد
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید:در بسیاری از جاهایی که کار مددکار اجتماعی است ، فرد دیگر هم می تواند بیاید آن کار را انجام دهد. بنابراین آن کار انحصارا برای مددکار اجتماعی تعریف نمی شود اینجاست که آن توانمندی می تواند مبنا باشد.
چلک می افزاید: هیچ محدودیتی برای حضور مددکار اجتماعی در بخش غیردولتی وجود ندارد . قانون و سیاستگذاری های کشور نیز در این حوزه کاملا حمایت کننده است.

**پیوند اسم مددکار با حمایت های مالی و دردسرهای آن
ارشد مددکار اجتماعی نیز در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگار ایرنا مبنی بر چرایی شناخته نبودن کار مددکار برای مردم و پیوند آن با مسائل مالی ، می گوید: بعد از انقلاب ، سازمانی یک اطلاعیه داد و گفت به تعدادی مددکار دارای گواهینامه با پیکان نیازمندیم، زنگ زدم که این مددکار قرار است چکار کند، گفتند قرار است نخود و لوبیا در خانه ها ببرد.
وی خاطرنشان می کند: سال ها این اتفاق افتاد و نام مددکار را با مسائل مالی پیوند می دادند. در افکار عمومی اینگونه بود که مددکار باید تخفیف دهد، پول دهد و کمک کند.
این مددکار اجتماعی می گوید: در این سال ها خیلی تلاش کردیم تا این طرز تفکر را تغییر دهیم. یک دورانی نیز در وزارت بهداشت در بیمارستان ها به دلیل اینکه مددکار می توانست یک نگاه تشخیصی داشته باشد که اگر فردی قادر به پرداخت هزینه ها نباشد می تواند تخفیف هزینه های درمانی را بگیرد، این نگاه جا افتاد.
ارشد می افزاید: از این نگاه رنج می بریم اما تلاش شد تا نشان داده شود مددکار اجتماعی قرار نیست فقط در حوزه حمایت های اقتصادی فعالیت کند بلکه حمایت های اجتماعی و توانمندسازی فرد مدنظر است.
وی خاطرنشان می کند: یک بحث آرمانی در مددکاری اجتماعی داریم و آن این است که اگر روزی پزشکی محله را ترک کرد ، همه مردم محل باید بگویند وای خدا چکار کنیم دکتر رفت اما اگر روزی مددکار آن محله را ترک کرد هیچکس نباید احساس کند اتفاقی افتاده است ، برای اینکه همه اینقدر توانمند هستند که خودشان روی پای خودشان بایستند، این خیلی آرمانی و زیبا است .
ارشد اضافه می کند: همه این سال ها یکی از کارهایی که انجام دادیم این است که نشان دهیم قرار نیست مددکار اجتماعی فقط نقش یک خیر را برای مردم داشته باشیم بلکه سعی در تغییر جایگاه و تفکر افراد را داریم تا فرد بتواند برای خودش تصمیم بگیرد.

**مددکار اجتماعی، خیر نیست
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در تائید سخنان ارشد تاکید می کند: مددکار اجتماعی خیر نیست. هر خیری هم مددکار اجتماعی نیست .
وی می افزاید : البته هر دو تا باید دغدغه نوع دوستی را داشته باشند . مددکار اجتماعی اگر نوع دوستی نداشته باشد نمی تواند کار مددکاری کند چون کار سختی است یعنی یک جاهایی استخوان آدم به درد می آید از دردهایی که می شنود .
وی ادامه می دهد: گاهی گفته می شود در سازمانی از کارمند تا نگهبان همه مددکار هستند . می گوییم پس تخصص دانشگاهی کجا رفته است.

**پیشنهاد تشکیل پرونده اجتماعی برای کودکان
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اگر بگویند بزرگ ترین آرزوی تو برای کشور چیست این پیشنهاد را مطرح می کنم که –البته این مساله را سال 87 پیشنهاد دادم در مقطعی روی آن کار کردیم و بعد مدتی باقی ماند- که پرونده اجتماعی برای کودکان داشته باشیم.
چلک می افزاید: وقتی بچه می خواهد به دنیا بیاید برای او کارت رشد و پرونده بهداشتی تشکیل می دهیم که کمک کننده سلامت جسمی است ، ما هم نیازمند پرونده های اجتماعی هستیم از قبل از تولد ، زمانی که پدر و مادر تصمیم می گیرند بچه دار شوند . چون تمام مراحل روی سرنوشت کودک تاثیر می گذارد.
وی ادامه می دهد: هنگامی که کودکی 9 ساله می شود ، پدر و مادر باید بدانند کودک در این سن چه ویژگی هایی دارد و چگونه با آن برخورد کنند.
وی اضافه می کند: اگر فردی رفت زندان و برگشت ، باید جایی باید باشد تا به پذیرش اجتماعی او کمک کند تا تبدیل به خفاش شب آینده نشود. این هم مستلزم این است که همانگونه که می گوییم الان به ازای تعداد این خانوار این تعداد پزشک باشد باید به جایی برسیم که به ازای هر تعداد خانوار یک مددکار اجتماعی وجود داشته باشد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی می گوید: تشکیل پرونده های اجتماعی محله محور در پایگاه خدمات بخش غیردولتی ، هزینه های بعدی جامعه مانند هزینه های معلولیت و جرم را کاهش می دهد.
چلک تاکید می کند: اگر همانگونه که سلامت جسم مهم است سلامت روانی اجتماعی مردم نیز مهم است.
ساداتیان مددکار اجتماعی در این هنگام می گوید: در قوه قضائیه در خیلی از کشورها بر اساس نظر مددکار در خیلی موارد قضات نظر می دهند.
چلک در پاسخ به ساداتیان می گوید: اکنون خوشبختانه در آیین جدید دادرسی به مساله مددکاری توجه شده و در قانون مجازات در حال استفاده است.
**15 میلیون پرونده قضائی؛ گره کار کجاست؟
چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اکنون با 80 میلیون نفر جمعیت، 15 میلیون پرونده قضایی داریم که این تعداد پرونده با این جمعیت، زیاد است.معلوم است که گره ای وجود دارد.
وی این سئوال را مطرح می کند که خفاش شب چه کسی بود و خود پاسخ می دهد: خفاش شب، فردی بود که برای دوچرخه دزدی به زندان رفت و هنگام بازگشت ، دیوار جلوی او گذاشته شد و نتوانست به جامعه بازگردد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: آیا زمانی که بچه یا زنی معتاد می شود ، راهش این است که دیوار جلوی او بگذاریم یا برای بازگشت او به جامعه کاری کنیم. اما چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ قطعا مددکار اجتماعی می تواند.
چلک می افزاید: پدری با فرزندش ناسازگاری دارد و نمی داند چکار کند. بسیاری از خشونت ها به خاطر اینکه است که جایی نیست که اینگونه افراد را با منابع اجتماعی مرتبط کند و معرفی دهد.
وی خاطرنشان می کند: خانه های بهداشت و پایگاه های آتش نشانی در اماکن در دسترس تاسیس می شوند ما نیز در حوزه اجتماعی نیاز به مراکز در دسترس داریم آنگاه مردم مددکاری اجتماعی را در زندگی خودشان لمس خواهند کرد. ما نتوانستیم.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: همانگونه که در حال طراحی پزشک خانواده هستیم یک مددکار اجتماعی نیز برای خانواده از ابتدا نیاز هست . اما قرار نیست بجای خانواده ها تصمیم بگیرد بلکه در جایی که لازم بود ارجاع و راهنمایی درست داشته باشد.

**نبود پیوست اجتماعی در تصمیم گیری ها
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار ایرنا در خصوص تاثیر مسائل اقتصادی در آسیب های اجتماعی می گوید: حوزه اجتماعی جزیره نیست. بسیاری از مسائل اجتماعی کشور که در حوزه مددکاری با آن مواجه هستیم تحت تاثیر شرایط بیرونی یعنی شرایط سیاسی یا اقتصادی است.
چلک می افزاید: اگر شرایط توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خوب نباشد قطعا حوزه اجتماعی نیز خوب نخواهد بود چون روی هم تاثیر می گذارند و از هم تاثیر می پذیرند.
وی خاطرنشان می کند: ما در بسیاری از تصمیم گیری هایمان پیوست اجتماعی نداریم. برخی کشورها می گویند بیکاری ام الفساد است. اما اشتغال مستلزم بالا بودن آن سرمایه اجتماعی است.
چلک خاطرنشان می کند: وقتی تولید خوبی نداریم می خواهیم سر مردم کلاه بگذاریم و جنس بنجل به مردم تحویل دهیم و این مساله اشتغال ایجاد نخواهد کرد. مدل کار ما اکنون اینگونه است. تا به ما بگویند جنس ایرانی بخر می گوییم من را بکشند جنس ایرانی نمی خرم. شعار می دهیم جنس ایرانی اما کدام جنس ایرانی ؟
وی تصریح می کند: حاضریم قیمت های بیشتر بپردازیم چون می دانیم مدت زمانی که می توانیم از آن جنس بهره برداری کنیم بیشتر است. قبول کرده ایم که ایرانی نمی تواند . روی این بخش باید بیش از همیشه کار کنیم. ارتباط این چهار بخش اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی را با یکدیگر ببینیم.

**گروه پنج به علاوه یک حوزه اجتماعی
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: اگر نظام آموزش ما کارآمد نباشد ما فرد توانمندی برای اشتغال نخواهیم داشت چون به هم پیوسته هستند.
چلک می افزاید: امروز گفته می شود که پنج نهاد اجتماعی شامل نهادهای اقتصاد، آموزش، دین، خانواده، دولت و امنیت وجود دارد که رسانه نیز به عنوان نهاد اجتماعی ششم به این نهادها افزوده شده است.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا نهادهای اجتماعی شکل می گیرند، می گوید: این نهادها شکل می گیرند که به نیازها پاسخ دهند و ویژگی آنها نیز تاثیر و تاثر متقابل است.
چلک اضافه می کند: وقتی نهادها کار خود را انجام ندهند ، اگر حوزه آموزش ، آدم توانمند تربیت نکند طبیعتا در حوزه اشتغال، خلاقیت و نوآوری دچار مشکل می شویم. آنگاه ممکن است در جامعه فقر گسترش یابد. پس باید مسائل را با دید همه جانبه نگریست.

**توسعه انسانی در گروی پول نیست
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: حتی اگر در حوزه اشتغال خوب کار کنیم ، پول هم باشد اما رضایت از زندگی نیست.
چلک می افزاید: اکنون در دنیا آخرین تعریفی که از توسعه انسانی دارند در گروی پول نیست بلکه گفته می شود اگر سلامت ، آموزش و درآمد مهم است اما در نهایت باید منجر به ارتقای مستمر کیفیت زندگی شود .
وی تاکید می کند: ارتقای مستمر کیفیت زندگی نیز از جنس اجتماعی است. اما ما همیشه نگاه تک بعدی داریم. به نظر من بیکاری ام الفساد نیست.
وی تصریح می کند: در همین اعتیاد ، بسیاری از معتادان ما شغل داشته اند که معتاد شده اند . کمتر از 10 درصد معتادانی که به مراکز درمان مراجعه می کنند ، بیکار بوده اند. من از سال 68 از قرچک ورامین درگیر درمان اعتیاد بوده ام.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: قبول دارم بیکاری می تواند تاثیرگذار باشد ، نمی خواهم آن را نفی کنم ، هیچکس نمی تواند بیکاری را نفی کند اما هیچگاه نیامده ایم ارتباط بین این نهادهای اجتماعی و ابعاد توسعه –شامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی – را در نظر بگیریم ؛ ما همیشه بعد اقتصاد آن را گرفته ایم و نتیجه آن وضعیت فعلی شده است.
چلک در توضیح دلیل این وضعیت می افزاید: چون اقتصاد را بدون بخش اجتماعی و فرهنگی گرفته ایم . وقتی که فرهنگ بهره وری و کار در کشور پایین می آید ، وقتی که ارزش در این است که در اداره کار نکنی ، ارزش به ضدارزش تبدیل می شود و ضدارزش به ارزش تبدیل می شود.
وی می گوید: این دیگر بخش اقتصاد نیست این بخش فرهنگ است که این مسائل را نهادینه می کند. زرنگی در این است که کلاهبرداری کنی و کار نکنی . این طرز تفکرات به اقتصاد بازنمی گردد. این نگاه همه جانبه را باید داشته باشیم تا موفق شویم.
وی می افزاید: ژاپن ، سوئد و دانمارک چگونه به اینجا رسید؟ اینها کشورهایی نبودند که خیلی مرفه باشند. همه مسائل را کنار هم دیدند. اما در مورد ما، فرآیند برنامه ششم توسعه کشور را ببینید ، آخرین مرحله ای که باید تصویب شود بعد برود دولت، شورای اقتصاد باید تصمیم بگیرد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خاطرنشان می کند: برنامه ششم، اجتماعی و فرهنگی آن را می نویسیم اما آخرش می دهیم شورای اقتصاد تصمیم بگیرد و این مساله نشان می دهد که ما واقعا ظرفیت اجتماعی را ندیدیم. اینها اشکال کار ما است. خروجی هم این می شود که دست و پا می زنیم و فکر می کنیم یارانه 250 هزار تومان بدهیم یا یارانه بگیران را کم کنیم، مساله حل می شود اما مساله اینجاست که یارانه را هدفمند نکرده ایم.
چلک اضافه می کند: همین یارانه حذف شود بخشی از مشکلات ما حل می شود اما چه چیزی باعث شد که مردم حاضر نشدند 45 هزار تومان خود را نبخشند؟ نیاز بود؟ نه باور کنید برای بسیاری افراد 45 هزار تومان پولی نیست . اما چه می شود که 75 میلیون نفر برای دریافت آن ثبت نام می کنند؟ چون اعتماد اجتماعی ندارند و سرمایه اجتماعی پایین است .
وی تصریح می کند: اما اقتصاد دان ها نمی خواهند این را بفهمند. اگر مردم نیامدند دلیل این نیست که پول را نیاز دارند. خانواده ای که برای دفاع مقدس ، شهید داده و پشت جبهه ، کمک می کرد اما یارانه را نمی بخشد، با مردم چکار کردیم که حاضر نیستند از 45 هزار تومان بگذرند. این کاهش سرمایه اجتماعی است.
وی تاکید می کند: اگر بخواهیم اقتصاد و مواردی مانند بیکاری و اشتغال اصلاح شود باید به سرمایه اجتماعی بها دهیم . اگر اعتماد بالا رفت دیگر مردم سیب لبنانی نمی خرند اما وقتی اعتماد نیست اقتصاد نیز درست نمی چرخد.
وی با اشاره به زندگی گاندی گفت : گاندی کاری کرد که مردم به هندی بودنشان افتخار کردند ، گاندی کاری کرد که مردم به کالای هندی بسنده کردند و ریاضت ها کشیدند تا امروز لباس هندی با کیفیت هدیه دهیم. یعنی اقتصاد بر پشتوانه سرمایه اجتماعی تشکیل شد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید: کشورهای آسیای جنوب شرقی برای اقتصاد یک پیام دارند برای ساختن هر کشوری آدم باید از خودش شروع کند. این اقتصاد نیست و اتفاقا برگرفته از مولفه فرهنگی و اجتماعی است.
چلک تصریح می کند: چند روز پیش گفته می شد که تعطیلات را کم کنید؛ ژاپن و آلمان تعطیلات شان بیشتر از ما است . اما فرهنگ کار و بهره وری در کشور ما پایین است. می گوید من برای چه کسی کار کنم، دولتی است، انگار ماشین دولتی را می توان هر طور که خواست راند چون احساس تعلق نیست . این تعلق ، اقتصاد نیست و اتفاقا از جنس اجتماعی است.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین