به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 7 فروردین به آیه 1 سوره قیامت پرداخته شده و در آن آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ
سوره قیامت (75) آیه 1
ترجمه
به نام خداوند رحمتگستر که رحمتش همیشگی است؛ سوگند میخورم به روز قیامت؛
معانی لغات
«الْقِيامَةِ»
از ماده «قوم» است. این ماده در زبان عربی در دو معنای اصلی به کار رفته است: یکی به معنای «جماعتی از مردم» [قوم و قبیله] و دیگری به معنای برخاستن (انتصاب) و عزم و تصمیم (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص43). برخی اصل این ماده را در معنای نقطه مقابل نسشتن (قعود)، یعنی برخاستن و به کاری اقدام کردن (فعلیة العمل)، دانسته و توضیح دادهاند که معنای اول آن از زبان سریانی وارد عربی شده است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص341-344)
از این ماده مشتقات قرآنی فراوانی به کار رفته است:
«قیام» مصدر ثلاثی مجرد از این ماده است که انحای مختلفی دارد: یا «قیام به چیزی» است یا «قیام بر چیزی» و یا قیام به معنای «عزم به کاری» ویا به معنای اسم برای «چیزی که امور دیگر بدان تکیه میزنند» (مفردات ألفاظ القرآن، ص690-691):
قیام به چیزی [همان معنای «ایستادن» میدهد] مانند «مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ» (هود/100) ، «ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها» (حشر/5) «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً» (آل عمران/191)
قیام بر چیزی، به معنای مراعات کردن و حفظ و مراقبت از آن چیز است، که در این صورت غالبا با حرف «علی» میآید؛ مثلا: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَت» (رعد/33) یا تعبیر «إِلَّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً» (آل عمران/75) که این دومی به معنای در طلب آن مطلب ثابت قدم ماندن است.
قیام به معنای تصمیم و عزم به انجام کاری، مانند «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ» (مائده/6) ویا «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» (مائده/55) یعنی دائما آن را انجام میدهند و بر آن محافظت دارند؛ (بیتن تعبیر قیام به نماز و اقامه نماز تفاوتی هست که در ادامه توضیح داده میشود)
«قیام» و «قِوام» به معنای اسم برای چیزی که بدان تکیه زده میشود و موجب ایستاده ماندن چیز دیگری میشود و قوامبخش آن است؛ مانند : «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً» (نساء/5) ویا «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ» (مائده/97)
«قیامة» (قیامت) که به معنای برپایی آن ساعت خاص است (وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ؛ روم/12)، از «قیام» به اضافه «ة» (که علامت «دفعه» است) درست شده، یعنی آنجایی است که انسان یکدفعه قیام میکند (مفردات ألفاظ القرآن، ص691)
«مَقام» به معنای مکانی است که شخص در آن جا میایستد، معادل کلمه «جایگاه» (لا مَقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا، أحزاب/13؛ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ، دخان/51)، که به «جایگاه» از آن جهت که در آن میایستند «مقام»؛ و از آن جهت که در آن مینشینند «مَقعد» (في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر؛ قمر/55) گفته میشود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص692)
«إِقامَة» در یک مکان هم به معنای ثابت ماندن در آنجاست، (عَذابٌ مُقِيمٌ؛ هود/39) و بر همین اساس «اقامة یک چیز» به معنای حق آن را به طور کامل ادا کردن میباشد «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ» (مائده/68) و «مُقَامَة» (الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ؛ فاطر/35) هم به همان معنای «اقامت» است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص692)
با این توضیح معلوم میشود که در مورد رفتن به سراغ نماز، اگر از مصدر «قیام» استفاده شود، صرفا به معنای به نماز ایستادن است و لزوما بار معنایی مثبت ندارد، مانند «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى» (نساء/ 142)؛ اما وقتی از مصدر «اقامه» استفاده میشود به معنای حق آن را به طور کامل ادا کردن است و لذا بار معنایی مثبت دارد، مانند: «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ» (إبراهيم/40) «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» (توبه/11). (مفردات ألفاظ القرآن، ص693).
«قیّم» و «قیّوم» هم هر دو از قیام گرفته شده؛ «قَیّم» صفت است، به معنای کسی که دیگری به او تکیه داده و پابرجا گردیده و قوام کارش به اوست؛ مانند «ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» (يوسف/40) یا «فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ» (بينة/3) و «قیّوم» صیغه مبالغه در همین معنا میباشد (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم؛ بقره/214). (مفردات ألفاظ القرآن، ص691؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص343)
این ماده و مشتقات آن 660 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
1) از امام باقر ع روایت شده است: کسی که بر خواندن [سوره] «لا أُقْسِمُ» مداومت بورزد و همواره بدان عمل نماید، خداوند عز و جل او را همراه با رسول خدا ص از قبرش در بهترین صورت برمیانگیزاند و به او بشارت میدهد و در روی او میخندد تا از صراط و میزان عبور کند.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص121؛ تفسير جوامع الجامع، ج4، ص399
2) روایت شده که شخصی به نام یزید بن سلام سوالاتی را از پیامبر اکرم ص پرسید. از جمله اینکه:
گفت: از دنیا به من خبر بده که چرا دنیا نامیده شد؟
فرمود: دنیا ، دنی [پست] است، و دونِ [= پایینتر و پستتر از] آخرت آفریده شد؛ و اگر همراه آخرت آفریده میشد اهل آن فانی نمیشدند همان طور که اهل آخرت فانی نمیشوند.
پرسید: پس، از قیامت به من بگو؛ که چرا قیامت نامیده شد؟
فرمود: چون در آن، قیام خلق برای حساب رخ میدهد.
گفت: پس چرا آخرت آخرت نامیده شد؟
فرمود: چون متاخر است، بعد از دنیا میآید؛ سالهایش وصف نمیشود و ایامش به شماره در نمیآید و ساکنانش نمیمیرند.
علل الشرائع، ج2، ص470
تدبر
1️⃣ مقصود از «لا» در ابتدای «لا اقسم ...» چیست؟
الف. «لا» زائد (برای تاکید) است و معنایش این است که «سوگند میخورم به ...» (ابن عباس و سعيد بن جبير، به نقل مجمع البيان، ج10، ص597؛ تفسیر القمی، ج2، ص329)
ب. «رد» بر کسانی است که منکر رستاخیز هستند ؛ گویی ابتدا میفرماید: نه چنین است که گمان میکنید، و سپس سوگند را شروع میکند؛ تا تفاوتی باشد بین سوگندی که ابتدا به ساکن انجام میشود با سوگندی که در مقابل کسانی که با مطلب مخالفاند اقامه میگردد. (مجمع البيان، ج10، ص597) و گفتن «لا» قبل از سوگند خوردن در عربی متداول است، مانند «لا واللّه» [در فارسی هم تعبیر «نه به خدا» رایج است] (معاني القرآن، ج3، ص207)
ج. به معنای «سوگند نمیخورم» است و درباره چرایی این تعبیر هم دو نظر بیان شده است (مجمع البيان، ج10، ص597):
ج.1. چون مطلب با دلایل عقلی و نقلی بقدری واضح است که سوگند خوردن نیاز ندارد.
ج.2. چون شما آن را باور ندارید و بدان اقرار نمیکنید.
2️⃣ قبلا بارها بیان شد که وقتی در جایی سوگندی خورده میشود هم دلالت بر عظمت و اهمیت آن چیزی دارد که بدان سوگند خورده شده، و هم دلالت دارد بر اهمیت آن چیزی که به خاطر آن سوگند خورده شده (= جواب قسم).
در اینجا جواب قسم محذوف است و عموم مفسران اتفاق نظر دارند که سیاق آیات دلالت دارد که آن محذوف، عبارتِ «لَتُبعَثُنّ: حتما مبعوث خواهید شد» میباشد؛ و علت حذف را این داسنتهاند که با این حذف کردن و نامش را نبردن، به نحو کنایهای بر عظمت و بزرگی آن تاکید میشود (الميزان، ج20، ص104)
بدین ترتیب، معنای آیه چنین میشود: «سوگند میخورم به روز قیامت که شما حتما برانگیخته خواهید شد»
اگر توجه کنیم که «قیامت» دلالت بر همان معنای رستاخیز و بپا خاستن دارد، آنگاه نکته جالب توجه این است که در اینجا، چیزی که بدان سوگند خورده شده، با چیزی که برای تاکید بر آن سوگند خورده شده، یکی است: سوگند به روز رستاخیز که شما رستاخیزی در پیش دارید.
اما چرا؟ شاید میخواهد نشان دهد که مساله قیامت بقدری واضح و آشکار است، که با توجه دادن به آن، وجودش غیرقابل انکار خواهد بود. (قریب به مضمون «إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْث ...؛ حج/5» که میخواهد بفرماید برانگیخته شدن اصلا جای تردید ندارد.
3️⃣ گاه فضای انکار بقدری در میان ما آدمیان شدید است که: خداوند رحمان و رحیم، اولا برای اینکه ما باور کنیم مجبور میشود سوگند یاد کند؛و ثانیا قبل از اینکه سوگندش را هم بیان کند، مجبور است با تعبیر «لا» ابتدا با این انکار ما مخالفت کند و بفرماید چنین نیست که شما گمان میکنید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com