ابوذر! خدا را چنان پرستش کن که گویی تو او را میبینی، که اگر تو چنان نیستی که او را ببینی، او قطعا تو را میبیند ؛ و بدان که اولِ عبادتش، معرفت به اوست به اینکه او اول است قبل از هر چیزی، که هیچ چیزی قبل از او نیست؛ و او یگانه است و دومیای همراهش نیست؛ باقیای است که انتهایی ندارد؛ پدید آورندهی آسمانهاست و زمین و آنچه در این دو و آنچه بین این دوست ...
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 8 اسفند به آیه 7 سوره بلد پرداخته شده و در آن آمده است:
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ
سوره بلد (90) آیه 7
ترجمهآیا حساب میکند که کسی او را ندیده است؟
حدیث1) ابوذر یکبار پیامبر ص را تنها در کنار حضرت علی ع یافت و از ایشان تقاضای دستورالعمل سلوکی کرد. اولین فراز آن دستورالعمل چنین است:
ابوذر! خدا را چنان پرستش کن که گویی تو او را میبینی، که اگر تو چنان نیستی که او را ببینی، او قطعا تو را میبیند ؛ و بدان که اولِ عبادتش، معرفت به اوست به اینکه او اول است قبل از هر چیزی، که هیچ چیزی قبل از او نیست؛ و او یگانه است و دومیای همراهش نیست؛ باقیای است که انتهایی ندارد؛ پدید آورندهی آسمانهاست و زمین و آنچه در این دو و آنچه بین این دوست؛ و او است خداوند پر از لطف و بسیار آگاه؛ و او بر هر کاری تواناست؛ سپس ایمان به من و اقرار بدینکه خداوند عز و جل مرا بشارت و هشداردهنده به جانب تمام مردم گسیل داشته، و دعوتکننده به سوی خدا به اذن خودش، و چراغی نورانی قرار داد؛ سپس محبت اهل بیتم، همان کسانی که خداوند هر گونه پلیدیای را از آنها برد و آنها را کاملا پاک کرد ...
الأمالي (للطوسي)، ص526؛ مكارم الأخلاق (للطبرسی )، ص459
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الطُّوسِيُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِيُّ الْكَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِيهَا مَاتَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمُّ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي ذُبَيٍّ الْهُنَائِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيُّ، عَنْ أَبِيهِ أَبِي الْأَسْوَدِ، عن أَبِي ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ عَن رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
... يَا أَبَا ذَرٍّ، اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَرَاكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَتِهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ بِأَنَّهُ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ فَلَا شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الْفَرْدُ فَلَا ثَانِيَ مَعَهُ، وَ الْبَاقِي لَا إِلَى غَايَةٍ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا مِنْ شَيْءٍ، وَ هُوَ اللَّهُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، ثُمَّ الْإِيمَانُ بِي وَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَرْسَلَنِي إِلَى كَافَّةِ النَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً، وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً، ثُمَّ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِيَ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً...
2) اسحاق بن عمار حکایتی از دیدارش با امام صادق ع روایت کرده است. در پایان این دیدار، امام فرمودند: ... اسحاق! از خدا بترس گویی که تو او را میبینی؛ که اگر تو او را نمیبینی، قطعا او تو را میبیند. پس، اگر چنین میبینی که او تو را نمیبیند، قطعا کافر شدهای؛ و اگر چنین میدانی که قطعا او تو را میبیند، سپس گناهانت را از خلایق مخفی، و در مقابل او آشکار میسازی، پس او را در حد پستترین کسانی که به تو مینگرند قرار دادهای.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص147
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: ... قَالَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَا إِسْحَاقُ فَخَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ اسْتَتَرْتَ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ بِالْمَعَاصِي وَ بَرَزْتَ لَهُ بِهَا فَقَدْ جَعَلْتَهُ فِي حَدِّ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ إِلَيْكَ.
3) از رسول خدا ص روایت شده است: بنده در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد مگر اینکه از چهار چیز از او سوال میشود:
از عمرش، که در چه چیزی سپری کرده است؛ و
از مالش که از کجا جمع کرده و در چه راهی خرج کرده است؛ و
از عملش که چگونه عمل کرده است؛ و
از محبت ما اهل بیت.
مجمع البيان، ج10، ص74
روي عن ابن عباس عن النبي ص قال
لا تزول قدما العبد حتى يسأل عن أربعة عن عمره فيما أفناه و عن ماله من أين جمعه و فيما ذا أنفقه و عن عمله ما ذا عمل به و عن حبنا أهل البيت.
1️⃣ خدا انسان را در رنج و سختی آفرید. (آیه4)
آیا این انسان گمان میکند کسی بر او قدرت ندارد؟ (آیه5)
آیا گمان می کند کسی او را زیر نظر نداشته؟ (آیه7)
این دو سوالی است که حالت توبیخی دارند، و در واقع نگرش انسان به زندگی و به خودش را به چالش میکشند.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند در انسان روحی قرار داده که ظرفیتی اعظم از فرشتگان دارد، روحی که بقدری عظیم است که اگر به خود مشغول شود و از خدایش غفلت کند، چهبسا با دیدن خود، ادعایی خدایی کند!
این موجود عظیم در دو صورت رام، و طغیانش مهار میشود: یکی اینکه بداند که قدرتی فوق او هست که ممکن است آن قدرت بر او سخت بگیرد؛ دوم اینکه بداند کسی هست که او را زیر نظر دارد و کارهایش در عالم گم نمیشود.
2️⃣ بسیاری از اوقات، اگر بدانیم کسی ما را میبیند، خود را کنترل میکنیم و دست به هر کاری نمیزنیم؛ و نام این خصلت، «حیا»ست که یکی از امتیازات انسان است که دنیای مدرن میکوشد آن را از انسان بگیرد!
نکته تخصصی انسانشناسی
یکی از مواردی که انسانیت انسان و فراتر از عالم ماده بودنش را بخوبی نشان میدهد، برخورداری انسان از خصلت «حیا» است. شاید در حیوانات، چیزی شبیه غیرت وجود داشته باشد، اما «حیا» و اینکه انسان از انجام برخی کارها جلوی دیگران شرم داشته باشد، از ویژگیهای خاص انسانهاست که دلالت بر وجود یک بُعد ماورایی در انسان دارد به نحوی که برای خود چنان «ارزش و اعتبار»ی باور دارد که انجام برخی کارها را «دون شأن خود» میشمرد و از انجامش در مقابل دیده دیگران «خجالت» میکشد..
متاسفانه، از انحطاطهای تمدن مدرن این است این حیا و شرافت آدمی را، که واقعا برتری انسان بر حیوان را نشان میدهد، «تابو» (ممنوعیت ناشی از خرافه) نام مینهند، و آنگاه به «تابوشکنی» افتخار میکنند!
مثلا خداوند انسان را به پوشیدن لباس متمایز ساخته و لباس را مایه شرافت و حیای انسان قرار داده، آنگاه عدهای پیدا میشوند به اینکه در مقابل دیدگان همه خود را برهنه کنند، افتخار میکنند! عجیب است: از طرفی دم از اومانیسم (انسانگرایی) میزنند، از آن طرف، آنچه را در فطرت هر انسانی نهفته، و مایه برتری انسان بر حیوان میشود خرافه میخوانند، و میکوشند کاری کنند که دیگر نیازی نباشد انسان حساب کند که کسی او را نمیبیند!
3️⃣ در این آیه با ظرافت تمام، غفلت انسان از خدای خود را به چالش میکشد. برای این به چالش کشیدن، نمیفرماید: مواظب باشد که خدا میبیندش؛ بلکه میفرماید: آیا این طور حساب کرده که هیچکس نمیبیندش؟ در واقع، با یک علامت سوال، پای یک احتمال را باز میکند که اگر این احتمال جدی گرفته شود، زندگی انسان زیر و رو میشود.
تاملی درباره معرفت و دینداری در دوره مدرن
فضای دینداری ما به گونهای بوده است که غالبا میکوشیم با معرفت یقینی همه چیز را جلو ببریم.
اما دوره مدرن، بنای خود را بر شکاکیت گذاشته، و مقابله با فرد شکاک، دشوارتر است از مقابله با منکر خدا !
کسی که به انکار برمیخیزد، امکان معرفت را میپذیرد، و همین که امکان معرفت را میسر دانست، میتوان برهان صحیح برایش مطرح کرد؛ اما کسی که در موضع شکاکیت قرار گرفته، با گفتن «نمیدانم» و «از کجا معلوم؟» دائما ژست بیطرفی به خود میگیرد؛ و ظاهرا در هیچ نقطهای نمیایستد که بتوان از همان نقطه بحث را شروع کرد.
اما حقیقت این است که همین موضع، هم مبتنی بر یک حساب و کتاب خفی در باطن خویش است، و ظاهرا خداوند به همان سبک وی و با طرح یک سوال و مطرح کردن یک احتمال در جان و روان وی، موضع مخفی وی را به چالش می کشد:
آیا تو که به شکاکیت تکیه کرده و از دین و دیانت فراری هستی، حساب کردهای که کسی تو را نمیبیند و به حال خود رها شده هستی؟
آیا هیچ احتمال نمیدهی که کسی تو را زیر نظر داشته باشد و با تو در این جهان کار داشته باشد؟
4️⃣ جدی گرفتن این جمله در موقعیتهای متعددی، میتواند باعث اصلاح انسان شود.
مثلا:
بسیاری از ناهنجاریهای جامعه ناشی از این است که کسی دلش میخواهد «دیده شود» و مورد توجه قرار بگیرد. به او بگوییم: اشتباه حساب نکن، کسی هست که تو را میبیند؛ و تو خود را برای او زینت ده، نه برای شغالصفتان بیمقدار؛ که اگر او از تو خوشش بیاید و به تو عنایت کند، از هرگونه محبوب شدنی لذتبخشتر است.
بسیاری از گناهان ناشی از این است که شخص به خیال خود حساب کرده که وقتی که این کار خلاف را انجام میدهد، کسی نمیبیند؛ به او بگوییم: اشتباه حساب نکن، کسی هست که تو را میبیند و جزای کارت را بتمامه کف دستت میگذارد.
برخی دلشان میخواهد اگر کار خوبی انجام میدهند دیده شوند، و اگر کارشان دیده نشود، رغبتی به کار ندارند، به او بگوییم ...
برخی افراد کاری انجام میدهند اما مورد بیتوجهی واقع میشوند و کسی به آنها اعتنایی نمیکند و میروند که دلسرد شوند. به آنها بگوییم ...
5️⃣ شخصی میگفت: وقتی وارد فضای مجازی میشوم، نمیتوانم خودم را کنترل کنم و جاهایی میروم که نباید رفت. به او گفتم: در کنار صفحه رایانه و در مقابل دیدگانت بنویس «امام زمان ع مرا میبیند»، آنگاه هر جایی خواستی برو! چند روز بعد آمد و گفت: دیدم نمیشود؛ آن نوشته را برداشتم! واقعا، «آیا حساب میکند که هیچکس او را ندیده است؟!»
6️⃣ حکایت
گفتهاند عالمی بوده که یکی از شاگردانش را بیشتر از سایر شاگردانش قدر و ارزش مینهاد.
او را سرزنش کردند که چرا او را بر دیگران ترجیح میدهد.
روزی به هر یک از آنان مرغی داد و گفت: این مرغان را ببرید و در جایی سر ببرید که هیچ کس نبیند.
همه بردند و در جای خلوتی مرغانشان را سر بریدند و آمدند. ولی آن جوان، مرغش را بدون که سرش را بریده باشد، بازگرداند.
از او پرسید: چرا مرغ را سر نبریدی؟
گفت: چون مرا امر نمودی که در جایی ذبح کنم که کس نبیند؛ ولی من مکانی نیافتم که در آن، خدای واحد و فرد و صمد مرا نبیند.