گزینه شعرهای عاشقانه «مارینا تسوِتایوا» با نام «سودای کولیوار» با ترجمه احمد پوری منتشر شد.
به گزارش بولتن نیوز، پوری در بخشی از مقدمه کتاب مینویسد:
درباره مارینا تسوِتایوا
مارینا تسوِتایوا در شعری برای بوریس پاسترناک میگوید:
فاصلهها، فرسنگها، کیلومترها
جدایمان کردهاند
تا هر یک در گوشهای
سر در لاک خود بریم
...
خطاب او نه تنها به بوریس پاسترناک بلکه به اوزیپ ماندلشتام، آنا آخماتووا و چند تن دیگر است که در دهه نخست قرن بیستم چهرههای شناختهشده و جوان ادبیات روسیه بودند که ناگهان توفان سهمگین انقلاب از راه رسید و در این جزیره آرام که تولستویها و چخوفها و داستایوفسکیها به تازگی ترکش کرده بودند همه چیز را درهم ریخت.
اغلب این شاعران و نویسندگان از نوید دگرگونیهایی که تحت شعارهای انسانی و آرمانی بود استقبال کردند و برخی از آنها فعالانه در صف مبارزه برای استقرار چنین نظامی جا گرفتند. اما آرمانگرایی هنرمندان نمیتوانست با پیچیدگی و عبوسی و خشونت ذاتی انقلاب همخوانی داشته باشد. عدهای مانند پاسترناک و آخماتووا سکوت اختیار کردند.
مایاکوفسکی و میرهولد و چند تن دیگر در نخستین سالهای پس از انقلاب زیر آوار خشونت، نابسامانی و قدرتطلبی و دیکتاتوری که همه به بهانه تثبیت اهداف انقلاب بود له شدند.
چند تن دیگر چون گورکی که جزء پرچمداران انقلاب بودند به گوشهای خزیده و به صورت نمادین باسران انقلاب ماندند و عملا اثری قابل توجه عرضه نکردند. در این میان نویسسندگان دیگری ماننند بولگاکف بودند که با حفظ ایمان به آرمانهای سوسیالیستی و انقلابی به انتقاد از بوروکراسی و دوروییها و عوامل بازدارانده نیل به ایدئالها پرداختند و شدیدا مورد تهاجم رقیبان بادمجان دورقابچین قرار گرفتند و عملا از دور فعالیت خارج شدند. این است که اکثر هنرمندان همراه انقلاب که با شور و علاقه به آن پیوسته بودند یا جان خود را از دست دادند و یا به انزوا کشیده شدند.
اما مارینا تسوِتایوا سرگذشتی متفاوت دارد. او در ۱۸۹۲ در خانوادهای فرهیخته در مسکو به دنیا آمد. پدرش بنیانگذار موزه هنرهای زیبای پوشکین بود و مادرش سولیست پیانو در ارکسترهای معروف بود. مارینا اصلا علاقهای به مسائل اجتماعی نداشت. شعر برای او همه زندگیاش بود...
شعری که در نوشته پشت کتاب آمده است:
حقیقت را میدانم، حقیقتهای دیگر را فراموش کن
نه به جنگی نیاز است نه به جدالی
نگاه کن، غروب سر رسیده است
چیزی به شب نمانده.
برای چه میجنگیم، شاعران، عاشقان، حاکمان،
باد دیگر آرام گرفته است، زمین نمدار است از شبنم
توفان ستارهها رو به آرامی است
دیری نمیرسد، پلک بر هم میگذاریم در زیر خاک
مایی که بر روی آن خواب را برای همدیگر حرام کردهایم
«سودای کولیوار» در ۱۰۳ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۰هزار تومان در نشر چشمه منتشر شده است.