نوه امام سجاد ع را دیدم. گفت خبردار شدم ک مشکلی برایت پیش آمده، برای رفع مشکلت به چه کسی امید بستهای؟ گفتم: به حسن بن زید. گفت: پس نه حاجتت روا خواهد شد و نه طلبت ادا میشود؛ بر تو باد رفتن به سراغ کسی که توانایی این کار را دارد ...
گروه دین و اندیشه: حجت
الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و
چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز
در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه
منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 22 بهمن به آیه 15 سوره حج پرداخته شده و در آن آمده است:
مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ
سوره حج (22) آیه 15
ترجمهکسی که همواره گمان می کند که خداوند او را در دنیا و آخرت هرگز یاری نخواهد کرد، پس به سببی[= ریسمانی را] به سوی آسمان [سقف] مدد جوید [بکشد] سپس [نفسش را] قطع کند [خود را حلق آویز کند تا خفه شود] تا ببیند آیا حیله اش آن غیظ را [از بین] می برد؟!
نکات ترجمه ایاینکه مرجع ضمیر «ه» (در ینصره الله») به چه برمیگردد، از همان صدر اسلام دو نظر بین مفسران قرآن وجود داشته (که با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هر دو میتواند درست باشد):
اغلب مفسران و علمای نحو نظرشان این بوده که مرجع ضمیر «پیامبر اکرم ص» است که اگرچه اسم ایشان در آیات قبل نیامده اما همین که در آیه قبل، بحث ایمان مطرح شده و «ایمان به رسول» هم از اجزای اصلی ایمان است، کفایت میکند (نظر ابن عباس و الكلبي و مقاتل و الضحاك و قتادة و ابن زيد و السدي از مفسران، و الفراء و الزجاج از علمای نحو؛ به نقل از تفسیر کبیر فخر رازی، ج23، ص210؛ و علامه طباطبایی هم همین را ترجیح داده، المیزان، ج14، ص352).
دوم اینکه مرجع ضمیر همان «مَن» در ابتدای کلام باشد یعنی کسی که گمان میکند خدا خود وی را یاری نمیکند» (تفسیر کبیر فخر رازی، ج23، ص210؛ المیزان، ج14، ص352).
درباره معنای سه کلمه «سبب» و «سماء» و «قطع» در این آیه معانی گوناگونی احتمال دادهاند، که همگی ممکن است مورد نظر بوده باشد.
▪️در مورد «سبب» برخی گفتهاند به معنای «ریسمان» است (یکی از معانی «سبب» در عربی «حبل: ریسمان» است)؛ دیگران آن را به همان معنای متعارف «سبب» که در زبان فارسی هم رواج دارد (وسیله، علت) دانستهاند. (تفسیر کبیر فخر رازی، ج23، ص210) سوم اینکه «سبب» را با توجه به آیه «وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَبا» (کهف/84-85) به معنای «دلیل» و راهنما دانستهاند. (تفسیر قمی، ج2، ص79)
▪️درباره معنای «سماء» برخی گفتهاند به معنای «سماء البیت: سقف خانه» است و برخی گفتهاند منظور همان «آسمان» است، که میتواند آسمان ظاهری ویا آسمان ملکوتی باشد. (التفسیر الکبیر، ج23، ص210)
▪️درباره معنای «قطع» هم چهار معنا مطرح شده است: برخی به معنای «قطع شدن نَفَس» دانستهاند (یعنی خودش را حلقآویز و خفه کند) (که این نظر ابنعباس و کلبی و مقاتل است) و برخی به معنای قطع مسافت (یعنی به هر وسیلهای که میتواند خود را به آسمان بالا ببرد و با این سبب و وسیله، مسافت را قطع کند، نظر ابومسلم)، و برخی هم به معنای قطع یاری خدا نسبت به پیامبر (یعنی به هر وسیله راهی به آسمان (یعنی به سوی خدا) بیابد و اگر توانست، کمک خدا به رسولش را قطع کند) (التفسیر الکبیر، ج23، ص210) و برخی هم با توجه به آیه «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً» (اعراف/160) آن را به معنای «متمایز کردن» گرفتهاند [یعنی با هر وسیلهای که شده، راهی به سوی آسمان بیابد و حق را از باطل متمایز کند و ببیند غیظی که داشت درست بود یا باید آن را از بین ببرد؟] (تفسیر قمی، ج2، ص80)
شأن نزول1) از امام باقر ع روایت شده است که پیامبر اکرم ص روزی فرمود: پروردگارم مرا به یاریش وعده داد و اینکه با فرشتگانش مرا امداد رساند و آنها را یاریکننده من قرار دهد و نیز با علی ع که برادرم و اهل بیت خاص من است؛ پس این مطلب بر قومی سنگین آمد و غیظشان را درآورد؛ پس خداوند عز و جل نازل فرمود: «کسی که همواره گمان میکند که خداوند هرگز یاریش نخواهد کرد» محمد ص را با علی ع «در دنیا و آخرت، پس به سببی به سوی آسمان [سقف] مدد جوید سپس [نفَسش را] قطع کند تا ببیند آیا حیلهاش آن غیظ را [از بین] میبرد؟» فرمود به گردن خود اندازد ریسمانی را که به سقف خانهاش وصل شده و او را بکِشد تا خفه شود و بمیرد تا ببیند آیه این حیلهاش غیظ او را [از بین] میبرد؟
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص 329
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْعَلَوِيِّ عَنْ عِيسَى بْنِ دَاوُدَ النَّجَّارِ قَالَ قَالَ الْإِمَامُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ إِنَّ رَبِّي وَعَدَنِي نُصْرَتَهُ وَ أَنْ يُمِدَّنِي بِمَلَائِكَتِهِ وَ أَنَّهُ نَاصِرُنِي بِهِمْ وَ بِعَلِيٍّ أَخِي خَاصَّةً مِنْ بَيْنِ أَهْلِي فَاشْتَدَّ ذَلِكَ عَلَى الْقَوْمِ أَنْ خَصَّ عَلِيّاً ع بِالنُّصْرَةِ وَ أَغَاظَهُمْ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ» مُحَمَّداً بِعَلِيٍّ «فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ» قَالَ يَضَعُ حَبْلًا فِي عُنُقِهِ إِلَى سَمَاءِ بَيْتِهِ يُمِدُّهُ حَتَّى يَخْتَنِقَ فَيَمُوتُ فَيَنْظُرُ هَلْ يُذْهِبُ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ.
حدیث2) خطبهای از امام صادق ع روایت شده که در آن به توضیح وضع امامان و صفات ایشان میپردازند. در فرازی از این خطبه آمده است: بدرستی که خداوند تبارک و تعالی امام را همچون «عَلَم»ی [پرچم و علامتی که با آن راه را مییابند] برای خلایق نصب کرد و او را حجتی بر عالمیان و کسانی که دائما در حال رشد و ارتقا هستند قرار داد، و بر سرش تاج وقار نهاد و او را از نور جبار پوشاند، با سببی [ریسمانی] به آسمان امتداد یافته که هیچگاه حقیقت آن از او جدا نمیشود؛ و بدانچه نزد خداست جز از طریق سببهای [ریسمانهای] وی نایل نتوان شد؛ و خداوند اعمال بندگان را جز با معرفت او قبول نکند، پس او عالم است به آنچه از امور پوشیده شده در تاریکی و سنتهایهای کورکننده و فتنههای شبههناک به او برسد؛ ...
الكافي ، ج1، ص203؛ بصائر الدرجات، ج1، ص413
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي خُطْبَةٍ لَهُ يَذْكُرُ فِيهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ ع وَ صِفَاتِهِمْ : ... أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ مَوَادِّهِ وَ عَالَمِهِ وَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وَ غَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ يُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الدُّجَى وَ مُعَمَّيَاتِ السُّنَنِ وَ مُشَبِّهَاتِ الْفِتَن ...
3) محمد بن عجلان میگوید: به تنگدستی شدیدی مبتلا شده بودم و بدهی سنگینی داشتم که طلبکار امانم را بریده بود، داشتم به سمت خانه حسن بن زید که امیر مدینه بود و در گذشته آشناییای با من داشت، میرفتم که در راه دوستم محمد بن عبدالله، نوه امام سجاد ع را دیدم. گفت خبردار شدم ک مشکلی برایت پیش آمده، برای رفع مشکلت به چه کسی امید بستهای؟
گفتم: به حسن بن زید.
گفت: پس نه حاجتت روا خواهد شد و نه طلبت ادا میشود؛ بر تو باد رفتن به سراغ کسی که توانایی این کار را دارد و بخشندهترین بخشندگان است، و از او بخواه آنچه آرزو داری؛ چرا که از پسر عمویم امام صادق شنیدم که از پدرانش از پیامبر اکرم ص روایت میکرد که خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد:
به عزت و جلالم سوگند، آرزوی هر که به غیر من امید بسته را به یأس تبدیل میکنم و لباس ذلت در میان مردم بر تنش میپوشانم و او را از گشایش و فضل خود دورش میگردانم؛ آیا بندهام در سختیها به غیر من دل میبندد و جز مرا امید دارد؟ در حالی که منام که بینیاز و بخشندهام، کلید همه درها به دست من است؛ و در حالی که همه آنها بسته است، در من برای هر که مرا بخواند باز است؛ آیا نمیداند که هر مصیبتی او را به ضعف کشاند، برطرف کردنش را جز من نتواند؟ پس چرا میبینمش که با امید بستن به دیگران از من روبرگردانده؛ در حالی که با جود و کَرَم خود چیزهایی که از من نخواسته بود بدو دادم؛ آنگاه از من روبرمی گرداند و از من نمیخواهد و از غیر من تقاضایش را میطلبد؟ من که خداییام که قبل از درخواست کردن عطا میکنم، اگر از من بخواهد جوابش را نمی دهم؟! چنین نیست! آیا جود و کرم، از آن من نیست؟ آیا دنیا و آخرت به دست من نیست؟
اگر اهل هفت آسمان و زمین همگی از من بخواهند، به هریک خواستهاش را میدهم و این به اندازه بال مگسی، تقص در مُلک من پدید نیاورد و چگونه ممکن است مُلکی ناقص شود که من پشتوانه و قوامبخش اویم؛ پس چه زشت است آنکه عصیانم را میکند و به من توجهی ندارد.
الأمالي (للطوسي)، ص584؛ الكافي، ج2، ص66
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ ... ... عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ، قَالَ: أَصَابَتْنِي فَاقَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَا صَدِيقٌ لِمُضِيقٍ، وَ لَزِمَنِي دَيْنٌ ثَقِيلٌ وَ غَرِيمٌ يَلِجُ بِاقْتِضَائِهِ، فَتَوَجَّهْتُ نَحْوَ دَارِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدٍ، وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ أَمِيرُ الْمَدِينَةِ لِمَعْرِفَةٍ كَانَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ، وَ شَعَرَ بِذَلِكَ مِنْ حَالِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ قَدِيمُ مَعْرِفَةٍ، فَلَقِيَنِي فِي الطَّرِيقِ فَأَخَذَ بِيَدِي وَ قَالَ لِي: قَدْ بَلَغَنِي مَا أَنْتَ بِسَبِيلِهِ، فَمَنْ تُؤَمِّلُ لِكَشْفِ مَا نَزَلَ بِكَ قُلْتُ: الْحَسَنَ بْنَ زَيْدٍ.
فَقَالَ: إِذَنْ لَا تُقْضَى حَاجَتُكَ وَ لَا تُسْعَفُ بِطَلِبَتِكَ، فَعَلَيْكَ بِمَنْ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ، وَ هُوَ أَجْوَدُ الْأَجْوَدِينِ، فَالْتَمِسْ مَا تُؤَمِّلُهُ مِنْ قِبَلِهِ، فَإِنِّي سَمِعْتُ ابْنَ عَمِّي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يُحَدِّثُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ، عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِيَائِهِ فِي بَعْضِ وَحْيِهِ إِلَيْهِ: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَيْرِي بِالْإِيَاسِ، وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ فِي النَّاسِ، وَ لَأُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَرَجِي وَ فَضْلِي، أَ يُؤَمِّلُ عَبْدِي فِي الشَّدَائِدِ غَيْرِي، أَوْ يَرْجُو سِوَايَ! وَ أَنَا الْغَنِيُّ الْجَوَادُ، بِيَدِي مَفَاتِيحُ الْأَبْوَابِ وَ هِيَ مُغْلَقَةٌ وَ بَابِي مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِي، أَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَا أَوْهَنَتْهُ نَائِبَةٌ لَمْ يَمْلِكْ كَشْفَهَا عَنْهُ غَيْرِي، فَمَا لِي أَرَاهُ بِأَمَلِهِ مُعْرِضاً عَنِّي، قَدْ أَعْطَيْتُهُ بِجُودِي وَ كَرَمِي مَا لَمْ يَسْأَلْنِي، فَأَعْرَضَ عَنِّي وَ لَمْ يَسْأَلْنِي وَ سَأَلَ فِي نَائِبَتِهِ غَيْرِي! وَ أَنَا اللَّهُ أَبْتَدِئُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ، أَ فَأُسْأَلُ فَلَا أُجِيبُ كَلَّا أَ وَ لَيْسَ الْجُودُ وَ الْكَرَمُ لِي، أَ وَ لَيْسَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ بِيَدِي، فَلَوْ أَنَّ أَهْلَ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِينَ سَأَلُونِي جَمِيعاً فَأَعْطَيْتُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَسْأَلَتَهُ، مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِي مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَةٍ، وَ كَيْفَ يَنْقُصُ مُلْكٌ أَنَا قَيِّمُهُ فَيَا بُؤْسُ لِمَنْ عَصَانِي وَ لَمْ يُرَاقِبْنِي.
تدبر1⃣ در آیات قبل وضعیت گمراهان (گمراهکنندگان، پیروان آنها، و دینداران سستبنیاد) بیان شد که دنبال شیطان یا اموری از سود و زیان رساندن ناتواناند، افتادهاند؛ و در مقابل، به وضعیت مومنان حقیقی اشاره شد که خدا آنها را به بهشت وارد میکند. این آیه، ظاهرا در مقام این است که تاکید کند که تنها یاری خداست که برای انسان سود دارد؛ و میفرماید کسی که در این یاری تردید دارد، هر ترفندی که میخواهد، به کار ببرد تا خیالش راحت شود که غیر از این نخواهد بود.
چنانکه در نکات ترجمه اشاره شد، در خصوص جمله اول، حداقل دو معنا در خصوص این آیه قابل تصور است: یکی اینکه آیه در مورد کفار و منافقانی باشد که در تردیدند که خدا پیامبرش را یاری خواهد کرد؛ و دیگری درباره سستایمانی باشد که شک دارد که اگر در مسیر ایمان قدم بردارد، خدا یاریش میکند
2⃣ کسی که گمان کند خدا یاریش نمیکند، و بخواهد بر این اساس زندگی کند، هر کاری کند، سرش به سنگ میخورد. (حدیث2)
3⃣ در تفسیر قمی (ج2، ص80) توضیحی درباره این آیه آورده که چندان واضح نیست ادامه حدیثی از امام صادق ع است (جلسه قبل، حدیث1) یا سخن خودش است؛ اما چون نمونه جالبی از تفسیر قرآن با قرآن بود، در اینجا تقدیم میشود: اینکه فرمود « کسی که گمان میکند که خداوند او را در دنیا و آخرت هرگز یاری نخواهد کرد...» «ظن» در کتاب خدا بر دو وجه است: ظن به معنای یقین و ظن به معنای شک؛ که در این آیه، ظن به معنای شک است؛ پس میفرماید: کسی که شک دارد که خداوند در دنیا و آخرت او را پاداش نمیدهد، «پس باید به سببی به سوی آسمان مدد جوید» یعنی بین خود و خدا دلیلی قرار دهد؛ و دلیل اینکه «سبب» همان «دلیل» است، سخن خداوند است در سوره کهف (84-85) است که میفرماید: «وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَبا: پس از هر چیزی سببی به او دادیم و او از سببها تبعیت کرد» و اینکه فرمود «سپس قطع کند» یعنی متمایز کند؛ و دلیل بر اینکه «قطع» به معنای «تمایز دادن» است، سخن خداست که فرمود «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً: و آنها را به صورت دوازده سبط که هر یک امتی بود متمایز ساختیم» (اعراف/160) «تا ببیند آیا کید او آن غیظ را [از بین] میبرد؟» کید او، یعنی حیله [= تدبیر] او؛ و دلیلش هم این آیه است که « كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ» یعنی این گونه حیله [تدبیر] برایش ساختیم تا برادرش را نگه دارد، و نیز این آیه که سخن فرعون را حکایت می کند « فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ» یعنی حیلههایتان را [تدبیرهایتان را روی هم جمع کنید] ؛ پس [معنی آیه میشود: هنگامی که برای نفس خود دلیلی قرار داد و این دلیلش را بر اساس حق متمایز ساخت....؛ اما اهل سنت در مورد این آیه روایت آوردهاند که: کسی که تو را در آنچه در مورد خدا میگویی تصدیق نکند، پس باید با ریسمانی خود را از سقف بیاویزد تا خفه شود.