به گزارش بولتن نیوز، خواهر شهید در نقل خاطره ای از برادرش می گوید:
« برادرم دور چهارم بود ک میرفت سوریه. یک سال رفت همیشه نگران بودم. هر وقت عملیات داشتن زنگ میزد هم حلالیت میخواست هم میگفت برای خودمو هم رزمام دعا کنید. اما دفعه آخر که رفت سه هفته بعدش شهید شده بود ایندفعه نه زنگ زد ون گفت دعا کنید، تا اینکه خبر شهادتش رو شنیدیم، دفعه آخر ک رفت همهی ما ب شدت مخالف بودیم ب همین دلیل بدون خداحافظی رفت.
فقط قبل رفتنش وقتی من مخالفت میکردم بهم گفت نمیدونم چکار کنم برم نرم من گفتم نرو این دفعه دیگه راضی نیستم، بهم گفت اگه نرم میترسم وقتی مردم روز قیامت بهم بگن زمان امام حسین ع نبودی تا یاریش کنی حالا ما چنین راهی رو جلوت گذاشتیم چرا ادامه ندادی و رهاش کردی، اونجا منم دیگه نتونستم چیزی بگم با خودم گفتم اگه به من بگن توی خواهر چرا نذاشتی من چه جوابی دارم؟!
وی اضافه می کند: همیشه سعی میکرد با ما باشه. وقتی علیرضا بود کارمون گیر نمیکرد. همیشه سعی میکرد هر جور میتونه کار کسی رو راه بندازه، آدم وقتی عزیزی رو از دست میده تازه میفهمه چقدر خوب بوده چقدر با بقیه فرق داشته و اینجوریه که آدم بیشتر میسوزه و داغش بیشتر میشه.
ما هیچ اطلاعی از نحوه شهادت برادرم نداشتیم فقط دو سه هفته ازش بیخبر بودیم پرسیدیم گفتن شهید شده و برای شناسایی هم لازم نیست ببینیمش. فقط روز تشییع صورتشو به ما نشون دادن که اونم اصلا قابل شناسایی نبود.
من برادر عزیزمو نشناختم با خودم گفتم این علی رضا ما نیست اشتباهی اوردن علی رضا ما که لاغر بود پس این چرا انقدر گندس علی رضا ما که قدش به این بلندی نبود. اما همهی اینارو با خودم میگفتم ای کاش همون لحظه بلند میگفتم تا بهم میگفتن دلیل چاقی بدنش اینه که همش تو کفن پنبه گذاشتن چون شکمش و کمرش داغونشده.
کاش میگفتم تا بهم میگفتن دلیل قد بلندش اینه که ممکنه از کمر جدا شده باشه و وسطش پنبه گذاشتن. خلاصه وقتی دیدمش به خیال اینکه علی رضا من نیست دیگه گریم بند اومد داشتم میدیدم علی رضای منو میزارن تو قبر اما باورم نمیشد. ولی حالا فقط حسرتش برام مونده حسرت بغل کردنش بوسیدنش.
رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید
فرازی از وصیت نامه شهید سید علیرضا حسینی :
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهدان لااله الله وحده لا شریک له واشهدوان محمدا عبده و رسوله:
گواهنده گواهان نامبرده ب نام علی رضا حسینی فرزند خادم حسین ولد سید ابراهیم:گواهی میدهم نیست معبودی حق جزء خدای که تنها است و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد ص ک درود خدا بر او و الش باد و اینکه فاطمه س دختر رسول دو پسر حسن و حسین دو پسر رسول خدا و دو سید و دو امام هدایت و پیشوای رحمت واینکه علی ع حجت خداست:ای شهود شاهدین اینجانب علی رضا حسینی فرزند خادم حسین اهل افغانستان ولایت بامیان ولسوالی یکاولنگ قریه ای اورزاق وصیت میکنم ب شاهدان و شنوندگان عزیز و دوست داشتنی، ک عزیزان من مرگ حق است چه بسا ک در راه حق باشد راه ک ما برای آن زنده هستیم و برای آن میجنگیم:
اول سلام میکنم ب مادرم، مادر عزیزم ک مرا با تمام بدیهایم تحمل کرد و رضایت داد تا در رکاب حضرت زینب س باشم ممنونم:
دوم ب همسر عزیز و مهربان و فداکارم ک مدت چهار سال زندگی ب من آموخت تاخودم را پیدا کنم،
سوم ب خواهرانم ،خواهران مهربان ک همیشه دلش برای برادر می تپد خواهران ک برای برادرش می سوخت،
چهارم ب برادرانم سید اسحاق، محمد عیسی، سید حمید، سید وحید و سید باقر ک از همه برادران کوچکتر است و دلسوزتر.
و اما بعد امروز در پادگان نظامی عازم حرم حضرت زینب س هستیم تا برای مقابله با تکفیری های داعش یا همان کفار ک دم از اسلام و مسلمین می زنند و در خفا جنایت های بزرگی رو مرتکب میشوند، ب ما میگن لشکر فاطمیون انشاءالله ب اذن خدا میریم کمر دشمن بشکنیم همانطور ک در صحرای کربلا کمر امامان راشکستن اگر حضرت زینب س قابل بداند بر همین حال دست ب قلم شدم تا وصیتم راکرده باشم که اگر ب سلامت برگشتم سلام دوباره وگرنه خداحافظ.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com