کد خبر: ۴۱۵۴۷۷
تاریخ انتشار:
هوشنگ میرزایی :

دوست ندارم فیلمسازی را الگوی‌ برداری کنم

هوشنگ میرزایی؛ متولد ۵۰ و زاده کوهدشت، کارشناس کارگردانی از دانشکده صداوسیما و عضو انجمن مستند‌سازان سینمای ایران، داور بخش جنبی سی‌و‌دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، داور هجدهمین جشن خانه‌سینما، کارشناس ارزیابی اداره کل سیمای استان‌ها و... بوده است.
دوست ندارم فیلمسازی را الگوی‌ برداری کنمگروه سینما و تلویزیون: هوشنگ میرزایی؛ متولد ۵۰ و زاده کوهدشت، کارشناس کارگردانی از دانشکده صداوسیما و عضو انجمن مستند‌سازان سینمای ایران، داور بخش جنبی سی‌و‌دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، داور هجدهمین جشن خانه‌سینما، کارشناس ارزیابی اداره کل سیمای استان‌ها و... بوده است. از آثار او می‌توان به «با خدا می‌رقصم»، «سازنه؛ روناکم»، «چیزی شبیه چشم‌هایم»، «تفتان»، «فاصله»، «آنارام»، «سپیدار»، «مرثیه‌ای برای خاک»، «آلفارد»، «عیدانه»، «شهر خاموش»، «به دیدار خورشید»، «سنگ و سلاح»، «سیب و رویا»، «هیچ راهی دور نیست»، «در اندوه بم» و... اشاره کرد.

به گزارش بولتن نیوز، جایزه بهترین فیلم ‌کوتاه دومین جشنواره سینمای مستند کیش، جایزه هشتمین جشنواره سراسری سینمای دفاع مقدس، جایزه بهترین فیلم در ششمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوانان سنندج، جایزه بهترین فیلم در جشنواره مون‌دنس آمریکا، تندیس سیمین جشنواره فیلم رشد، مدال طلای جشنواره ورد‌فست آمریکا، جایزه بهترین فیلم در نهمین جشنواره کورتو ایمولای کشور ایتالیا، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره اکس‌ان‌پروانس – توث کورت فرانسه، جایزه بزرگ جشنواره فیلم مسکو، جایزه بهترین فیلم افرای طلایی در جشنواره یاهورینا بوسنی‌و‌هرزگوین، جایزه بهترین فیلم‌کوتاه مستند در سی‌امین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، جایزه ویژه بخش بین‌الملل در سی‌امین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم‌های مستقل تسالونیکی یونان، جایزه بزرگ جشنواره فیلم‌های مستند جشنواره تصاویر احساس آتن به ریاست آنجلوپولوس، جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره کلگری کانادا، جایزه تماشاگران جشنواره فیلم مستند میراداس داک اسپانیا، جایزه نهمین جشنواره فیلم‌کوتاه و مستند رضوی یزد و جایزه بهترین فیلم جشنواره کم توان‌های صربستان، ازجمله افتخارات سینمایی هوشنگ میرزایی است. بزرگداشت و مرور آثار این هنرمند در سی‌وسومین جشنواره فیلم‌کوتاه بهانه‌ گفت‌وگویی شد که در ادامه می‌خوانید.


جشنواره فیلم‌کوتاه تهران نسبت به دیگر جشنواره‌های جهان، در چه سطح برگزار می‌شود؟

جشنواره فیلم‌کوتاه تهران در سال‌های اخیر و تغییر مدیریت انجمن در دولت تدبیر و امید به استانداردهای جهانی نزدیک‌تر شده است و در رتبه‌بندی جشنواره‌های مهم فیلم‌کوتاه جهان، جشنواره فیلم‌کوتاه تهران به یکی از 10 جشنواره مهم تبدیل شده است و هر دوره نسبت به دوره قبل در شکل برگزاری و کیفیت فنی نمایش فیلم‌ها و سالن‌های نمایش و همچنین سطح و کیفیت فیلم‌های منتخب به‌لحاظ تکنیکی و محتوایی و همچنین شیوه انتخاب و داوری فیلم‌ها در حال پیشرفت و به روز شدن است. در یکی‌دو سال اخیر این جشنواره در جذب مخاطب با پیشرفت زیادی روبه‌رو بوده و این مهم حاصل نگاه و رویکرد مدیریت جدید انجمن سینمای جوانان ایران و دغدغه و علاقه او به فیلم‌کوتاه و همین‌طور نگاه دلسوزانه محمد آفریده در کنار ایشان است. من در جشنواره‌های معتبر و کلاس A فیلم‌کوتاه جهان نظیر جشنواره فیلم‌کوتاه تامپره و بیلبائو با فیلم‌هایم در بخش مسابقه حضور داشته‌ام و با مقایسه‌ای که می‌کنم، در مواردی حتی جشنواره فیلم‌کوتاه تهران از آن جشنواره‌ها جلوتر است و این اهمیت و جایگاه مهم این جشنواره را می‌رساند که دبیر جشنواره فیلم‌کوتاه تامپره مهمان جشنواره فیلم‌کوتاه تهران است. در دوره جدید انجمن سینمای جوانان همه تلاش‌ها بر این بوده است که با روش‌های کارشناسانه و الگو‌پذیری از شکل برگزاری جشنواره‌های مهم فیلم‌کوتاه تمام نواقص و آسیب‌ها برطرف شود و حتی در مواردی جشنواره فیلم‌کوتاه تهران وارد عرصه رقابت با آن جشنواره‌ها شده است. باتوجه به تجربیاتی که از حضور بیست‌و‌چند ساله‌ام در جشنواره‌های فیلم‌کوتاه و مستند جهان دارم، می‌توانم بگویم که شور و شوق و استقبال بیش از حد انتظاری که در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران وجود دارد، واقعا در هیچ‌کدام از جشنواره‌های مهمی که تا کنون رفته‌ام وجود نداشته است و چیزی که بیش از همه آدم را شگفت‌زده می‌کند تلاش و انرژی بسیار زیاد تیم اجرایی جشنواره و دبیرخانه و شخص دبیر جشنواره است که تا نیمه‌های شب در حال اجرایی کردن و بالابردن کیفیت جشنواره و فعالیت گسترده در فضاهای مجازی برای معرفی فیلم‌ها و فیلمسازان جوان هستند و تقریبا این اتفاق در هیچ‌یک از جشنواره‌های دنیا نمی‌افتد که شخص دبیر جشنواره تا این اندازه از وجود و توانایی خودش انرژی و وقت بگذارد؛ معمولا در خارج از کشور شرکت‌‌هایی با جشنواره قرارداد می‌بندند و کارها را به آن شرکت‌ها واگذار می‌کنند اما در این‌جا حتی دبیر جشنواره به اعتراض کسانی که فیلم‌شان هم رد شده، با صبوری و متانت پاسخ می‌دهند و حتی نگران پذیرایی و نمایش آثار فیلمسازان هستند. واقعیت این است که جشنواره فیلم‌کوتاه تهران اکنون به‌جایگاه حرفه‌ای و بین‌المللی رسیده و روز‌به‌روز در حال بهتر شدن است و تنها نگرانی این است که با تغییر مدیریت که متاسفانه در ایران به‌طرز غیر‌کارشناسانه و براساس بده‌بستان‌های سیاسی پیش می‌آید، دبیر باتجربه و موفقی مثل آقای فرخنده‌کیش هم از جایگاه بود عزل شوند، که در این صورت همه چیز متزلزل می‌شود. این آسیب در مدیریت‌های قبلی گریبان‌گیر جشنواره فیلم‌کوتاه تهران شد و موجب افت جشنواره شد. به هر‌حال یکی دیگر از استاندارد‌های مهم همسو شدن با جشنواره‌های مهم دنیا و گام نهادن در مسیر توسعه فرهنگی، این است که مثل جشنواره‌های کن و برلین و ونیز عمل کنیم که یک دبیر موفق و باتجربه 30 سال در مقام دبیر یک جشنواره باقی می‌ماند و روز‌به‌روز با تجربیات تازه‌ای که به‌دست می‌آورد باعث رونق یک جشنواره می‌شود اما متاسفانه در ایران همیشه آدم‌های حسودی هم هستند که می‌خواهند مانع فعالیت مدیران تحول‌سازی مثل آقای فرخنده‌کیش و آقای آفریده شوند که البته امیدوارم من به‌عنوان یک فعال عرصه فیلم‌کوتاه که لااقل 27 سال سابقه فعالیت فیلمسازی دارم، شاهد چنین اتفاق تلخی نباشم که دوباره سکان‌دار انجمن و جشنواره آدم‌هایی شوند که هیچ دغدغه و عشقی نسبت به سینمای کوتاه ندارند.

فکر می‌کنید چرا فیلم‌های کوتاه به سمت نیمه‌بلند شدن پیش می‌روند و دیگر کمتر فیلم‌های 3 تا 10 ساخته می‌شود؟

طبق تقسیم‌بندی زمانی که در دنیا برای فیلم‌ وجود دارد تا 30 دقیقه فیلم‌کوتاه و از 30 دقیقه به بالا نیمه‌بلند و از 60 دقیقه بیشتر، فیلم بلند محسوب می‌شود. البته این تقسیم‌بندی در ساختار نمایش‌های تلویزیونی متفاوت است و در خیلی از جشنواره‌ها سلیقه‌ای و براساس مقرارت ورودی است که برای شرکت دادن فیلم‌ها وضع می‌کنند و خیلی هم استاندارد نیست. در سال‌های قبل‌تر در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران تا زمان 40 دقیقه، فیلم‌کوتاه محسوب می‌شد اما در دوران مدیریت آقای فرخنده‌کیش اتفاق خوبی که افتاد این بود که زمان فیلم‌ها به 30 دقیقه کاهش پیدا کرد که این موضوع نیز تصمیم جدید مدیریت انجمن در جهت استانداردسازی و تصمیم درستی بود. در این‌که آیا زمان 30 دقیقه هم مناسب هست یا نه، اختلاف نظر و دیدگاه وجود دارد مثلا بسیاری از جشنواره‌های فیلم‌کوتاه، فیلمی با زمان 15 یا 20 دقیقه را می‌پذیرند یا جشنواره مهمی مثل کن، اولویت انتخابش با فیلم‌های 15 دقیقه و حتی کمتر است. البته اصل و اساس سینمای کوتاه کم‌گویی و گزیده‌گویی است و واقعا هم باید در فیلم‌کوتاه پیام در کوتاه‌ترین زمان به مخاطب منتقل شود؛ در همین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران سقف زمان‌بندی انتخاب فیلم‌ها تا 30 دقیقه است اما خیلی از فیلم‌ها حتی زیر 10 دقیقه هستند و واقعا به این صورت نیست که همه فیلم‌ها 30 دقیقه‌ای باشند و فیلمسازهای جوان تمایلی به ساخت فیلم‌های زیر 30 دقیقه نداشته باشند کما این‌که فیلم‌های انیمیشن و تجربی اغلب در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران در همه دوره‌ها زیر 10 دقیقه بوده‌اند.

الگوی شما در فیلمسازی در ایران و خارج از ایران چه کسی است و چرا؟

الگوی فیلمسازی من تا به امروز خودم بوده‌ام و دوست نداشته‌ام و ندارم فیلمسازی را الگوی خود قرار دهم و بخواهم از سبک فیلمسازی او الگو‌برداری کنم؛ عمده علاقه من به سینمای باورپذیر و واقع‌گرا است و چندان تفاوتی نمی‌کند فیلمی که می‌بینم محصول چه کشوری است یا سازنده‌اش چه کسی است. تعریفی که من از سینما در ذهن دارم و به‌عنوان یک تحصیلکرده سینما که از طریق آموزش آکادمیک سینما را آموخته‌ام، این است که یک فیلم باید باورپذیر باشد و با قلب مخاطب ارتباط برقرار کند و هر پلان فیلم به‌مثابه تیری باشد که به قلب مخاطب شلیک می‌شود و آن را باورپذیر می‌کند. من از سال 70 که از طریق کنکور سراسری هنر در رشته سینما قبول شدم تا همین لحظه علاقه‌ام به سینمای موج‌نو فرانسه و نئو‌رئالیسم ایتالیا بوده و تحت‌تاثیر آموزه‌های معرفتی و شناختی این دو سبک سینمایی و کارگردان‌های مطرح آن‌ها بوده‌ام و برحسب علاقه‌ام فیلم‌های موج نو فرانسه و فیلم‌های سینمای نئو‌رئالیسم ایتالیا را دنبال کردم. فیلم‌های فیلمسازانی نظیر ژان‌لوک‌ گدار و تروفو و آلن رنه را واقعا دوست داشتم و البته این علاقه‌مندی از واحدهای درسی تحلیل فیلم دوران دانشکده که استادمان آقای اوحدی بود به‌دست آمد هرچند آن زمان ما فیلم‌های آمریکایی و فیلمسازان آمریکایی مثل هیچکاک و اسپیلبرگ را هم می‌دیدیدم و به‌عنوان دانشجوی سینما می‌بایست با همه مکاتب و ژانرهای سینما آشنا می‌شدیم اما همیشه تاثیری که من از فیلمسازان اروپایی می‌گرفتم بیشتر از فیلمسازان آمریکایی بود و یک زمانی شاید چندین‌بار آثار کیشلوفسکی را می‌دیدم؛ مخصوصا فیلم‌های کوتاهش که واقعا هرکدامشان به مثابه یک آموزش عملی برای یادگیری سینما بودند. البته من همیشه فیلم می‌دیدم تا با تجربه‌های فیلمسازان بزرگ جهان آشنا شوم اما هیچ‌وقت به فکر کپی‌برداری و تقلید نبودم و همیشه دوست داشتم خودم باشم و نگاه خودم را داشته باشم، هرچند ممکن بود آن نگاه ایرادات و اشکالاتی داشته باشد که طبیعی است و با تمرین و تربیت نگاه و مطالعه برطرف می‌شود. به هرحال سینمای ایران هم بی‌تاثیر از سینمای موج نو فرانسه نبوده و فیلمسازانی مثل مهرجویی با فیلم «گاو» و یا آقای عیاری با مجموعه آثارش و تقوایی و شهید‌ثالث و کیارستمی هم موج نو سینمای ایران را پدید آورده‌اند و واقعیت این است که من شیفته و عاشق سینمای شهید‌ثالث و کیارستمی و عیاری و تقوایی هستم البته بعضی از فیلم‌های بیضایی را هم دوست دارم اما بیشتر از همه مانند بسیاری از هم نسل‌هایم شیفته و عاشق سینمای کیارستمی بودم چون جنس سینمای واقع‌گرای کیارستمی از جنس همان سینمایی است که من دوست دارم و دنبالش می‌کنم. یکی از دلایل اصلی گرایش من به مستندسازی با رویکرد اجتماعی همین مبنا و اساس قرار دادن اصل باورپذیری و تاثیرگذاری بود که این رویه را تا به‌حال در همه فیلم‌های کوتاهم دنبال کردم و خوشحالم که فیلم‌هایم در جشنواره‌های مهم و معتبر فیلم‌کوتاه و مستند دنیا از سال 78 تا حالا به‌صورت مکرر دیده می‌شوند و افتخار کسب می‌کنند.

کدام ژانر سینمایی را دوست دارید و آیا می‌خواهید مستند‌ساز باشید یا داستانی ساز؟

بیشترین علاقه و دغدغه من سینمای اجتماعی و موضوعات اجتماعی و ملودرام است و واقعیت این است که خیلی تفاوتی بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم و حتی احساسم این است که هر دو این‌ها در موارد زیادی مکمل هم هستند و افتراقی بین‌شان نیست. در سینمای خودمان هم در بعد از انقلاب با فیلم‌های سینمایی زیادی روبه‌رو بوده‌ایم که بازسازی واقعیت بوده‌اند و شکل و فرم مستند داشته‌اند مثلا فیلم «خواب تلخ» محسن امیریوسفی که جایزه کن هم گرفته یا فیلم زیر درختان زیتون کیارستمی که در بستر یک رویداد و حادثه واقعی و طبیعی زلزله داستانش می‌گذرد و روایت می‌شود یا فیلم «مسافر جنوب» پرویز شهبازی یا به‌نوعی همه آثار فرهادی که درونمایه مستند دارند یا فیلم «زمانی برای مستی اسب‌ها» ساخته بهمن قبادی که حتی آدم را به شک می‌اندازد که صددرصد یک فیلم مستند می‌بیند و در بین نسل جوان‌تر و نسل فیلمسازان جوان امروزی فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی که این‌همه هم جایزه از فجر و خانه سینما گرفت که به‌نوعی این فیلم هم بازسازی واقعیت است با صحنه‌های تاثیرگذار و باورپذیر که با بازی بازیگران حرفه‌ای ساخته شده اما تصویری واقعی و مستند‌وار در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که این موضوع خود به این چرایی پاسخ می‌دهد و مشخص می‌کند که سعید روستایی تجربیات موفق ساخت فیلم‌های مستند اجتماعی را پشت سر گذاشته یا از نسل‌های قدیمی‌تر عباس کیارستمی و تقوایی که فیلم‌های کوتاه مستند ماندگار بسیاری از آن‌ها به‌جا مانده است. متاسفانه خیلی از فیلمسازان جوان و حتی مدیران فرهنگی و عامه مردم و حتی روشنفکرهای جامع تصور غلطی از سینمای مستند دارند و جوانان فیلمساز سینمای جوان از همان اول می‌روند سمت ساخت فیلم‌های کوتاه داستانی که این راه و روش واقعا اشتباه است و بدون هیچ پوست‌انداختنی در این مسیر و کسب تجربه‌ای، بعضا فیلمی می‌سازند که در آن داستان و بازی‌ها غلو‌آمیز و غیر‌قابل باور است و بعد هم سرخورده می‌شوند. نه فقط فیلمسازان مطرح ایرانی بلکه بسیاری از فیلمسازان مطرح کنونی جهان هم مثل ویم وندرس و اسپیلبرگ هنوز هم فیلم مستند می‌سازند و برایشان این تفاوت‌ها و ارزش‌گذاری‌ها بین سینمای مستند و داستانی بی‌معنی است. مثلا در همین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران خیلی از جوان‌ها و مردم هجوم می‌آورند به سمت سالن‌‌هایی که فیلم داستانی نمایش می‌دهند و بعد هم سرخورده می‌آیند بیرون و می‌گویند این چه فیلمی بود. به هرحال مخاطب سینمای ما باید پی به ارزش‌های واقعی سینمای مستند هم ببرد تا فیلم‌های مستند هم دیده شوند.

عمده گرایش من به سینما همان سینمای واقع‌گرا ست و اتفاقی که در فیلم‌های فرهادی و شهبازی و عیاری و دیگران می‌افتد. البته من پیگیر ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌ام هستم که امیدوارم زودتر این اتفاق بیفتد و همان‌طور که تهیه‌کننده‌های سینما به کارگردان «ابد و یک روز» اعتماد کردند و ضرری هم نکردند به آدم‌هایی مثل ما هم که در این سال‌ها تجربه‌ها و موفقیت‌های زیادی کسب کردیم نگاه کنند و نادیده‌مان نگیرند و این بزرگداشت و مرور آثار، به آن‌ها این شناخت و آگاهی را بدهد که درهای اعتماد و سینما را به‌روی ما هم باز کنند که آینده سینمای ایران در دست فیلمسازان جوان و علاقه‌مند است.

چه کاری در دست ساخت دارید؟

در حال‌حاضر در حال ساخت یک فیلم بلند مستند سینمایی به «نام آنارام» به تهیه‌کنندگی مرکز گسترش هستم. تصویربردار بهروز بادروج بوده و این روزها در مرحله تدوین است. البته مثل همه کارهایم یک مستند اجتماعی است که زندگی یک زن و شوهر جوان با تحصیلات بالا که همه وسایل زندگی‌شان را با مواد بازیافتی ساخته‌اند شرح می‌دهد؛ این دو درحالی‌که زندگی سختی دارند اما پرامید به زندگی نگاه می‌کنند.

و سخن آخر با فیلمسازان جوان...

به‌عنوان یک فیلمساز نسل سوم به فیلمسازان جوان پیشنهاد می‌کنم، نگاه‌شان را تربیت کنند و برای ورود به سینمای اکران و بلند عجله نکنند و اول پوست بیندازند و تلاش کنند تا تجربه‌های فیلمسازی‌شان بیشتر شود و با مطالعه و ساخت فیلم‌های کوتاهِ موفق و تجربه‌های بیشتر وارد سینمای بلند شوند و حتما فیلم‌های مستند را هم دنبال کنند و فیلم مستند هم بسازند و به این باور و یقین برسند که یکی از راه‌ها و روش‌های تربیت نگاه همین ساخت فیلم مستند و دیدن مستند است؛ چرا که گاهی وقت‌ها بهترین ایده‌های فیلمسازی از دل همین فیلم‌ها و فضاهای مستند به‌دست آمده‌اند.
منبع: خبرگزاری صبا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین