رئیس جمهور سوریه در مصاحبه با یک فصلنامه گفت: گفتگو با گروه های مسلح تروریستی را در صورتی که این کار به توقف خونریزی در سوریه منجر شود، خواهد پذیرفت.
به گزارش بولتن نیوز،بشار اسد در مصاحبه با «فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران» گفت: در حقیقت
گفتگو با تروریست ها امکان پذیر نیست ولی اگر چنین گفتگویی موجب توقف
خونریزی شود باید چنین کاری انجام دهیم.
وی افزود: ارتش سوریه نمی تواند بدون حمایت مردمی با تروریسم مبارزه کند.
رئیس
جمهور سوریه تاکید کرد با گذشت بیش از پنج سال از آغاز بحران در سوریه،
این آگاهی عمومی در این کشور شکل گرفته که آنچه می گذرد توطئه ای از خارج و
تلاشی برای ضربه زدن به کشور و به نفع تروریست ها است و ارتباطی با
اصلاحات یا هر چیز دیگری ندارد.
وی افزود: خواسته غربی ها و
آمریکایی ها در سوریه این بود که این دولت کنار برود و دولت دیگری که مزدور
آنها باشد جای آن را بگیرد تا ترکیه به لقمه آسانی برای غرب تبدیل شود. از
این رو از تروریست ها در سوریه برای تحقق این هدف حمایت کردند.
بشار
اسد گفت: آنچه در سوریه خواهد گذشت بر نقشه سیاسی جهان تاثیر خواهد گذاشت و
اگر سوریه پیروز شود، قدرتمندتر خواهد شد و تفکر استقلال طلبی بین کشورها
گسترش بیشتری خواهد یافت و غرب از همین می ترسد.
وی تاکید کرد سرکوب تروریسم در سوریه، ملت های جهان را از تاثیرات آن در امان نگه خواهد داشت.
رئیس
جمهور سوریه خاطرنشان کرد آمریکا با هدف تحکیم طرح خود برای سیطره بر جهان
از طریق ضربه زدن به هرکشوری که با آن مخالفت کند، وارد جنگ می شود. چنین
رفتاری با ایران از زمان مطرح شدن پرونده هسته ای در سال 2003 صورت گرفت و
با سوریه نیز می بینیم که چه رفتاری می شود.
اسد تصریح کرد آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم در همه جا بازنده شده است ولی می تواند مشکل ساز شود و کشورها را ویران کند.
وی
همچنین گفت: روابط بین رژیم آل سعود و رژیم اشغالگر اسرائیل از بیش از پنج
دهه پیش وجود داشته و اکنون این روابط از شکل مخفیانه به علنی تبدیل می
شود.
بشار اسد عربستان سعودی و ترکیه را کشورهای فرمانبردار آمریکا دانست و گفت: آمریکا دستور می دهد و این کشورها اجرا می کنند.
متن کامل مصاحبه «فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران» با رئیس جمهور سوریه به این شرح است:
روزنامه
نگار: جناب رئیس جمهور ابتدا از شما به علت فرصتی که در اختیار ما قرار
دادید تشکر می کنم. از شما و کارگروه شما تشکر می کنم و امیدوارم این
مصاحبه گام مثبتی در جهت کمک به نخبگان ایرانی برای درک واقعیتی باشد که در
سوریه و در رویارویی بین جبهه مقاومت و جبهه سازشکار می گذرد.
سئوال
نخست: جناب رئیس جمهور، در تاریخ معاصر دو نفر از رؤسای جمهور آمریکا
موضعی منفی در قبال سوریه داشتند. جرج بوش سوریه را جزء محور شرارت دانست و
اعلام کرد هر کشوری در جهان «یا با ما است یا برضد ما». این سخن به این
معنا بود که سوریه را جزء دشمنانش می داند. باراک اوباما نیز از زمان آغاز
حوادث در سوریه دائما بر تغییر اوضاع در سوریه و روی کار آمدن دولتی دیگر
در این کشور اصرار می کرد. آنها به صراحت می گفتند که بشار اسد باید از
قدرت کناره گیری کند. آنها همه ساز و کارها از جمله ساز و کارهای نظامی و
همه توان دیپلماتیک خود را به این منظور به کار گرفتند و گروهی به نام
دوستان سوریه تشکیل دادند و در خصوص آنچه استفاده از سلاح شیمیایی توصیف شد
جنگ روانی به راه انداختند و اخیرا نیز بار دیگر این مسئله را مطرح کردند.
این جنگی فراگیر بود.
همچنین آنها همه متحدان خود در منطقه را به
خدمت گرفتند. با این حال شما با راهبردی مشخص در برابر همه این چالش ها
ایستادید. اکنون می توان گفت آمریکا و همه متحدانش در موضوع سوریه شکست
خورده اند. آنها تلاش داشتند ظرف مدت کوتاهی نظام حاکم بر سوریه را تغییر
دهند. اکنون اوباما کاخ سفید را ترک می کند در حالی که بشار اسد همچنان در
قدرت است. راهبردی که شما برای غلبه بر این مشکلات به کار بردید دارای چه
ابعادی است؟
بشار اسد: در ابتدا به شما در سوریه خوش آمد می گویم.
من بسیار خوشوقتم نخستین مسئولی هستم که در نخستین شمار مجله شما سخن می
گوید و می توانم از طریق این مصاحبه، برادران ایرانی را که از زمان انقلاب
اسلامی در نبردهای متعدد با سوریه در یک سنگر ایستادند خطاب قرار دهم.
سوریه نیز در زمانی که آنها تلاش کردند از طریق به راه انداختن جنگی
ظالمانه با تحریک کردن صدام علیه ایران توطئه کنند در سنگر ایران قرار
گرفت.
اکنون ایران در کنار سوریه ایستاده است. طبعا آنچه شما می
گویید کاملا درست است. در خصوص موضع آمریکا، اولا این موضعی مبتنی بر سلطه
جویی بر کشورهای جهان است به ویژه بعد از آن که آمریکا با فروپاشی اتحاد
جماهیر شوروی تا به امروز از سیطره بر جهان بهره برد. جنگ هایی که آمریکا
اکنون وارد آن می شود هدفش تحکیم سلطه جویی با هدف قرار دادن هر کسی است که
در برابر این سلطه جویی می ایستد به ویژه که قدرت های جهانی دیگری در حال
قدرت گرفتن هستند و نوعی توازن در جهان در حال شکل گرفتن است.
این
چیزی است که آمریکا نمی خواهد. طبیعی است که یکی از ابزارهای این طرح
آمریکا، هدف قرار دادن کشورهایی است که با این طرح مخالفند همان طور که با
ایران از زمان طرح موضوع پرونده هسته ای در سال 2003 چنین کردند و موضوع
سوریه و آنچه که اکنون در آن می گذرد (را هم می بینیم). شما نکته مهمی را
یادآور شدید. طبعا علاوه بر ابزار تروریسم، ابزارهای روانی و اقتصادی هم به
کار گرفته شد. ولی ابزار مهم تر، ابزار تبلیغاتی بود که تلاش کرد همه را
در سوریه و شاید در منطقه اعم از مقامات و ملت ها به سمت تحلیل نادرست یا
درک نادرست اوضاع پیش ببرد. ما با این مسئله در سوریه به شکلی گسترده مواجه
شدیم. در ابتدا نبرد تبلیغاتی و روانی این بود که مشکل اصلی در سوریه را
شخص رئیس جمهور جلوه دهند.
شخص نباید مهم تر از میهن باشد. این
درست است. آنها تلاش کردند مشکل دوم را دولت سوریه و تغییر نظام سیاسی این
کشور جلوه دهند. آنها از میهن که نبرد واقعی آنها بر سر آن است صحبتی
نکردند. هدف اصلی آنها نابود کردن میهن و جامعه سوریه با همه عقاید و هویت و
رویکردهای تاریخی آن بود. نخستین چیزی که به ما در این خصوص کمک کرد بعد
از ایمان به خدا، ایمان به ملت و توانایی های آن بود. ما در سطح سیاسی
نخستین چیزی که فهمیدیم این بود که جنجال بر سر رئیس جمهور و دولت، نبردی
ساختگی است و نبرد واقعی بر سر میهن است. ما به شعارهای دیگری که مطرح
کردند توجهی نکردیم و به گفتگو در داخل سوریه تکیه کردیم تا برخی سوری ها
که در ابتدا تصویر روشنی از اوضاع نداشتند بفهمند که مشکل واقعی چیست.
سئوال
دوم: مشکل فقط جنبه نظری نداشت بلکه جنگی تمام عیار به راه افتاد. در این
جنگ شما از چه عناصری برای رسیدن به این مرحله استفاده کردید؟
بشار
اسد: قاعده اصلی در هر جنگی، آگاهی مردمی است. از این رو می گویم که ما
گفتگوی سوری- سوری را آغاز کردیم زیرا می دانستیم اگر آگاهی مردمی در سوریه
شکل بگیرد سوریه برنده خواهد شد و اگر آگاهی مردمی شکل نگیرد بازنده
خواهیم شد. به همین علت پنج سال ایستادگی کردیم. این آگاهی مردمی بود که
سایر عوامل را تغذیه کرد. این آگاهی، عامل اصلی در حرکت اقتصادی بود که
بخشی از نبرد محسوب می شود. این آگاهی مردمی همچنین در روی آوردن روشنفکران
به سوی دیدگاه درست نقش داشت که در برابر دیدگاه هایی بود که هر روزه 700
شبکه ماهواره ای یا رسانه در کشورهای عربی و غیر عربی علیه سوریه ترویج می
دهند. نکته مهم دیگر این بود که این آگاهی، حامی اصلی ارتش عربی سوریه بود.
چگونه ارتش می تواند بدون آگاهی مردمی با تروریست ها بجنگد. چه کسی از
ارتش حمایت معنوی و برای آن نیروی انسانی تامین می کند. این ها عناصر اصلی
است که به سوریه امکان داد ایستادگی کند. طبعا بخش دیگر، تکیه کردن به
دوستان و در رأس آنها ایران بود. ایران نقشی اصلی در ایستادگی سوریه داشت و
همه این را می دانند. مشکلات کنونی ایران دیگر ناشی از پرونده هسته ای
نیست بلکه ناشی از ایستادن در کنار سوریه و در کنار حق است. این عناصر یعنی
آگاهی مردمی و حمایت ارتش و اتخاذ تدابیر اقتصادی و حمایت برادران، عناصری
بود که ما برای ایستادگی کردن به آنها تکیه کردیم.
در ادامه مصاحبه فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران با بشار اسد رئیس جمهور سوریه آمده است:
سئوال
سوم: زمانی که شما از آگاهی مردمی سخن می گویید باید دولت حاکم بر کشور
دارای مقبولیت مردمی باشد. چه شاخص هایی در این زمینه وجود دارد و چرا مردم
سوریه به رغم مشکلاتی که تحمل می کنند از جمله مشکلات اقتصادی، در این
نبرد شرکت دارند؟
بشار اسد: اولا باید دید علت این آگاهی مردمی چیست. یکی از علل این آگاهی، تجربیات تاریخی در این منطقه است.
در
این منطقه توطئه ها و اشغالگری ها و مقاومت وجود دارد. این وضع موجب شکل
گیری آگاهی مردمی در سوریه شد. این آگاهی موجب شد مردم اشتباه در عملکرد
نهادها را از کوتاهی هایی که مرتبط با شرایط بحرانی است تشخیص دهند. طبعا
کوتاهی هایی وجود دارد که قبل از بحران وجود داشته است و هنوز هم وجود
دارد. ولی قبل از بحران توجیهی برای این کوتاهی ها وجود نداشت. اکنون
توجیهاتی هرچند جزئی وجود دارد. آگاهی مردمی موجب تشخیص مسائل ناشی از
کوتاهی مسئولان با مسائلی شد که از اقدامات تروریستی یا محاصره خارجی ناشی
می شود. در ثانی اگر بخواهیم بگوییم چه شاخص هایی وجود دارد که موجب می شود
بگوییم اکنون رضایت مردمی وجود دارد باید گفت آمار دقیقی در این باره وجود
ندارد زیرا ما به صدها هزار سوری یا بیشتر دسترسی نداریم و به سوری هایی
که به خارج از کشور رفته اند نیز دسترسی وجود ندارد.
ولی شاخص مهم
تری وجود دارد. اگر رضایت از دولت به طور کلی و به ویژه رویکرد ملی گرایانه
و رویکرد سیاسی دولت وجود نداشت، این دولت نمی توانست پنج سال ایستادگی
کند. مردم حمایت خود را به شکل های مختلف به عنوان مثال از طریق ایستادگی
در برابر فشارهای اقتصادی نشان دادند. در سوریه می بینید که همه شاغلان در
محل کار خود حاضر می شوند و کارفرمایان به اداره موسسات خود مشغولند و
استادان دانشگاه به دانشگاه می رسند تا با عقب ماندگی و جهل مقابله کنند.
این ها ایستادگی است. مردم سوریه در شرایط متعدد از طریق انتخابات، از
قانون اساسی و دولت حمایت کردند.
میزان مشارکت مردمی در انتخابات
پارلمانی که امسال برگزار شد و انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 در طول
تاریخ سوریه بی سابقه بود. شرکت مردم در انتخابات ضرورتا به معنای همسو
بودن با دولت از نظر سیاسی نیست بلکه مردم شرکت در انتخابات را راهی برای
مقابله با تروریسم و حمایت از دولت می دانند حتی اگر از نظر سیاسی با آن
اختلاف نظر داشته باشند. ممکن است این مردم بعد از جنگ نظر دیگری داشته
باشند ولی در زمان جنگ در کنار دولت هستند. این ها تنها شاخص های موجود
برای نشان دادن رضایت مردمی است که به نظر من از آمار و ارقام گویاتر
است.... اکنون به ویژه با گذشت بیش از پنج سال شاهد این درک عمومی در سوریه
هستیم که کشور با توطئه ای خارجی رو به روست که میهن را هدف قرار داده است
و در نهایت به نفع تروریست ها است و ارتباطی با اصلاحات یا هر چیز دیگری
ندارد.
سئوال: چه تفاوتی بین اوضاع در مصر و تونس با اوضاع در سوریه وجود داشت؟
بشار
اسد: در این منطقه ما از نظر فرهنگی و اجتماعی به یکدیگر شباهت داریم. ولی
تفاوت اصلی این است که دولت های حاکم بر تونس و مصر روابط خوبی با غرب
داشتند و مورد حمایت غرب بودند. اما روابط با سوریه پیش از بحران به شکل
دیگری بود. در بهترین حالت نیز روابط غرب با سوریه فقط در ظاهر خوب بود.
غرب به دنبال روابط با سوریه بود تا به اهداف معینی دست یابد ولی هیچ گاه
از سوریه رضایت نداشت. در بهترین حالت نیز ما در محاصره اقتصادی و فناوری
بودیم. قبل از بحران از سوریه خواسته می شد نقش معینی علیه مقاومت یا علیه
ایران ایفا کند... از ما می خواستند از محور مقاومت فاصله بگیریم و دست از
حمایت از مردم فلسطین برداریم و از ابتکار صلح که هدف آن چشم پوشی از حقوق
ملت فلسطین بود حمایت کنیم.
سئوال: پس مشکل غرب با شما به مسائل داخلی سوریه مربوط نمی شد؟
بشار
اسد: اگر آنها با مسائل داخلی مشکلی داشتند چرا علیه عربستان اقدامی
نکردند بلکه علیه سوریه که از نظر تمدن و سیاست و دموکراسی قابل مقایسه با
عربستان نیست اقدام کردند. چرا در برابر ایران ایستادند که از مهم ترین
کشورهای منطقه خاورمیانه در موضوع آزادی ها و دموکراسی است. مسئله کاملا
سیاسی است. خواسته آنها در مصر و تونس این بود که دولت هایی را روی کار
آورند که مورد رضایت مردم باشد و رضایت خارجی ها را هم حفظ کند. اما در
سوریه می خواستند دولت برکنار شود و دولتی مزدور جای آن را بگیرد تا سوریه
را به لقمه ای آسان تبدیل کند. به همین علت از تروریست ها در سوریه حمایت
کردند در حالی که از ترویست ها در دیگر کشورها حمایت نکردند زیرا مورد
رضایت غرب بودند... بین سال های 2008 و 2011 از طریق نیکولا سارکوزی که
فرستاده جرج بوش بود از من خواسته شد رهبران ایران را به قبول طرح غرب در
آن زمان راضی کنم به این صورت که ایران کل ذخایر مواد هسته ای خود را بدون
دریافت هیچ تضمینی به غرب تحویل دهد.
طبعا ما این ماموریت را رد
کردیم زیرا سخنی غیرمنطقی بود. هیچ کشوری چنین کاری را بدون دریافت تضمین
قبول نمی کرد. می دانستیم که غرب این مواد هسته ای را می گرفت و به ایران
باز نمی گرداند. قبل از آن نیز مثلا در سال 2002 از ما می خواستند طرح ملک
عبدالله ( پادشاه سابق عربستان سعودی ) را به شکل اولیه آن یعنی عادی سازی
روابط در مقابل صلح با اسرائیل بدون دریافت هیچ امتیازی بپذیریم. ولی در
مرحله پیش از بحران سوریه، مشکل اصلی غرب، ایران بود و از سوریه به عنوان
نزدیکترین کشور به ایران خواسته شد مقامات ایرانی را به قبول آنچه غرب می
خواست متقاعد کند.
سئوال: آیا می توان گفت چالش هایی که سوریه اکنون با آن مواجه است بهای موضع گیری این کشور در برابر دولت آمریکا و غرب است؟
بشار
اسد: طبعا، زیرا آمریکا اکنون در حال از دست دادن نفوذ خود است و دیگر
کشورها در حال قدرت گرفتن هستند. این نقطه آغاز تغییر توازن است از این رو
آمریکا اگر بخواهد این توازن را هدف قرار دهد باید کشورهای مستقل مثل ایران
و سوریه و کره شمالی و هر کشوری را که «نه» بگوید هدف قرار دهد. بنابراین
آنچه در سوریه می گذرد تلاشی برای حفظ باقیمانده سلطه آمریکا و غرب بر جهان
است.
در ادامه مصاحبه فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران با بشار اسد رئیس جمهور سوریه آمده است:
سئوال: آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه و یمن شکست خورده است پس چگونه دولتی شکست خورده می تواند آینده را رقم بزند؟
بشار
اسد: آمریکا در لبنان در سال 1982 شکست خود و قبل از آن نیز در ویتنام
شکست خورده بود. آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم در همه جا شکست خورده است.
این کشور فقط در یک چیز موفق بوده و آن ایجاد مشکل و تخریب کشورها است نه
چیز دیگری. آمریکا عراق را ویران کرد ولی نتیجه آن ایجاد طایفه گرایی بود.
چه کسی داعش و جبهه النصره و القاعده در افغانستان را ایجاد کرد؟
مشکل
این است ما با دولتی مواجه نیستیم که عاقلانه سیاستگذاری می کند. دولت
آمریکا فقط بر اساس منافع انتخاباتی سیاستگذاری می کند و تحت سلطه لابی ها
مثل لابی سلاح و لابی نفت است. اگر منافع این لابی ها در به راه انداختن
جنگ و کشته شدن هزاران نفر در خاورمیانه باشد، آمریکایی ها مشکلی با آن
ندارند. مهم این است که منافع یک گروه کوچک تامین شود. این چهره واقعی دولت
آمریکا است. از این رو نمی توانیم سیاست آمریکا را بر اساس عقل و منطق
تحلیل کنیم. آمریکا شکست می خورد و بار دیگر در همان دام می افتد. اوباما
گفته بود وارد جنگ جدیدی نمی شود ولی در دوره ریاست جمهوری اش وارد جنگ های
متعددی شد ولی به شکلی دیگر. او نظامیان آمریکایی را برای جنگ اعزام نکرد
ولی جنگ ها را با ارسال موشک و با سیاست هایش پوشش داد.
سئوال:
اکنون دو نیروی اصلی در سوریه با یکدیگر رقابت می کنند که گروه های
تروریستی و دولت حاکم هستند. پیروزی هر یک از این دو نیرو چه تاثیری بر
داخل سوریه و منطقه و جهان خواهد داشت؟
بشار اسد: قطعا در هر جنگی
اگر پیروز شوید، قدرتمندتر از قبل از آن خارج خواهید شد نه فقط از نظر
سیاسی بلکه از نظر اجتماعی و ملی و این چیزی است که غرب از آن هراس دارد.
اگر دولت سوریه پیروز شود قدرتمندتر خواهد شد و این مشکل بزرگی برای غرب
است. از سوی دیگر سوریه و ایران دو بال محور مقاومت هستند. برخی فکر می
کنند محور مقاومت فقط شامل مقاومت در برابر اسرائیل می شود ولی محور مقاومت
مفهومی فراگیر است. ما برای حفظ حاکمیت خود و حفظ امنیت مردم و کشور و
منافع مان مقاومت می کنیم. این محوری مستقل است.
اگر سوریه پیروز
شود تفکر استقلال طلبی بین کشورها گسترش خواهد یافت و دیگر کشورها متوجه
خواهند شد که می توانند در برابر اراده غرب هرچند با تحمل هزینه سنگین،
پیروز شوند... وقتی ارباب ضعیف شود طبعا مزدورانش در منطقه هم تضعیف خواهند
شد و منطقه استقلال بیشتری پیدا خواهد کرد. در اینجا تاثیر مثبت دیگری هم
وجود دارد. اکنون سوریه مرکز جنگ جهانی با تروریسم است و اکثر تروریست ها
به سوریه می آیند. نابود کردن این تروریست ها همه ملت ها را در منطقه و
جهان از تاثیرات آنها در امان نگه خواهد داشت. از این رو فکر می کنم پیروزی
ما تاثیرات زیادی خواهد داشت. و اگر سوریه شکست بخورد نتایج برعکس خواهد
شد. غرب به طور کامل مسلط خواهد شد و هیچ کشوری نخواهد توانست بگوید من
صاحب حق هستم.
سئوال: آیا قبول دارید که جنگ کنونی در منطقه و در سوریه جنگ طایفه ای است؟
بشار
اسد: این سخنی برخلاف واقعیت است. اگر مسئله طایفه ای مطرح بود باید جنگ
طایفه ای 14 قرن قبل آغاز می شد نه امروز. جنگ طایفه ای در منطقه با پیروزی
انقلاب ایران پدیدار شد زیرا از موسسات وهابی که عربستان آن را اداره می
کرد خواسته شده بود در برابر انقلاب ایران که ملت های منطقه به آن چشم
دوخته بودند بایستند. از این رو غرب و به ویژه آمریکا، عربستان سعودی را
وادار کردند در چارچوبی طایفه ای حرکت کند و به این ترتیب ناگهان ایران به
کشوری شیعی تبدیل شد. مگر ایران قبل از انقلاب این گونه نبود؟
بنابراین
مسئله کاملا به انقلاب ایران مربوط می شد. استفاده از ابزار طایفه ای
گسترش یافت و از آن در سوریه بهره برداری شد. اگر طایفه گرایی یک واقعیت
بود، ناآرامی ها در سوریه کافی بود تا جنگ طایفه ای در این کشور به راه
بیفتد. ولی برعکس، اکنون همگرایی بین طوایف مختلف در سوریه بیشتر از زمان
پیش از بحران در این کشور است. زیرا بحران موجب شد آگاهی ها بیشتر شود. اگر
در سوریه مشکل طایفه ای وجود داشت، جنگ بین دولت و تروریست ها نبود بلکه
شاهد جنگ بین اعضای طوایف و اقوام بودیم.
سئوال: چگونه ارتش سوریه که اکثر اعضای آن را اهل سنت تشکیل می دهند توانست به رغم تبلیغات طایفه گرایانه به مدت پنج سال مقاومت کند؟
بشار
اسد: اگر ارتش سوریه از یک طایفه تشکیل شده بود و از یک طایفه خاص دفاع می
کرد این ارتش ظرف چند ماه متلاشی می شد و نمی توانست بیش از این ایستادگی
کند. ولی آنچه روی داد برعکس بود. واقعیت در سوریه به گونه دیگری است.
ترکیب دولت سوریه نشان می دهد که همه طایفه ها در آن مشارکت دارند و ارتش
نیز از همه طایفه ها تشکیل شده است. نگاهی به شهدای ارتش سوریه نشان می دهد
آنها از همه طوایف هستند. حامیان دولت از همه طوایف و مخالفان سیاسی دولت
هم از همه طوایف هستند. حتی مزدورانی که از منافع آمریکا یا ترکیه یا
عربستان سعودی دفاع می کنند هم از همه طوایف هستند. پس مسئله این است که چه
کسی میهن پرست است و چه کسی میهن پرست نیست.
سئوال: آیا ارتش و نیروهای نظامی سوریه از جنگ خسته نشده اند؟
بشار
اسد: در هر جنگی دولت و اقتصاد و جامعه تضعیف می شود ولی مشکل آنجاست که
جامعه بپذیرد در جنگ پیروز نخواهد شد. ما در سوریه معتقدیم دو گزینه در پیش
داریم؛ یا کشور خود را از دست بدهیم یا پیروز شویم. به همین علت با گذشت
بیش از پنج سال و به رغم خستگی هایی که از آن سخن گفتید، همچنان بااراده
هستیم... از سوی دیگر همانطور که در ابتدا گفتم بخشی از مشکل اصلی، محاصره
اقتصادی است که ممکن است بدتر از جنگ نظامی باشد. در این زمینه ایران نقش
آفرین بود. زمانی که ایران متوجه این مسئله شد به ویژه حضرت امام خامنه ای،
ایشان دستور داد که از سوریه حمایت اقتصادی شود و همین کار موجب کاهش رنج
ها شد. موضع گیری سیاسی و حمایت نظامی نیز از رنج های ما کاست. مشکلات وجود
دارد ولی دورنمای پیروزی با وجود عوامل داخلی و خارجی، روشن است.
سئوال:
با نگاهی به نیروهای تاثیرگذار در داخل ایران مشاهده می کنیم که رهبر معظم
ایران دیدگاه و محبت خاصی درباره شخص شما دارد.. چگونه این دیدگاه را
تفسیر می کنید؟ در ثانی شما چه دیدگاهی درباره رهبر معظم ایران دارید؟
بشار
اسد: اولا در سطح شخصی علاقه زیادی بین من و حضرت امام خامنه ای وجود دارد
که ارتباطی به سیاست ندارد. این مسئله ماهیت شخصی دارد و ناشی از تواضع
ایشان و احترام ایشان است. این ویژگی ها موجب می شود شما ایشان را دوست
داشته باشید و روابط شخصی با او برقرار کنید حتی اگر شما و ایشان خارج از
عرصه سیاست باشید. از سوی دیگر در چارچوب سیاسی، ایشان شخصی قدرشناس است و
قدرشناسی ایران را از موضع سوریه بیان کرد، زمانی که سوریه از معدود
کشورهایی بود که در دهه 1980 در کنار ایران ایستاد. ملت ایران قدرشناس بود و
حضرت امام خامنه ای این قدرشناسی را به طور مستقیم در چندین مناسبت بیان
کرد.
ولی بحران سوریه این همبستگی و این دیدگاه را عمیق تر کرد زیرا
این رنج ها، قدرشناسی را به شکل بهتری نشان می دهد. ایشان در این زمینه
شفاف بود. سوم این که ایشان شخصیت راهبردی بزرگی است و بحران سوریه ثابت
کرد ایشان از همان ابتدا مسئله را با همان دقتی می دید که من می دیدم در
حالی که من در سوریه زندگی می کردم و ایشان در سوریه نبود. ایشان اطلاعاتش
را از دستگاه های دولتی می گرفت و من اینجا در کنار شهروندان سوری زندگی می
کردم. با این حال، در همان هفته های نخست ایشان کاملا می دانست که چه می
گذرد...
من کسی را مدح نمی کنم ولی باید مسائل را همان گونه بگوییم
که در تاریخ می آید. ایشان مسائل را به این شکل می دید. زمانی که به مسائل
از دیدگاه شخصی و از دیدگاه راهبردی نگاه کنید می توانید بگویید که این شخص
جایگاه والایی در تاریخ این منطقه برای خود ثبت کرده است.
سئوال: اگر پیامی دارید در خدمت شما هستیم.
بشار
اسد: آنچه در درجه نخست برای من اهمیت دارد این است که مراتب محبت و
قدردانی خود را به ملت ایران ابراز کنم زیرا هر تصمیم سیاسی که رهبر معظم
یا دولت ایران یا رئیس جمهور (حسن) روحانی یا قبل از او احمدی نژاد در
ابتدای بحران سوریه اتخاذ کردند و همه اقداماتی که شما انجام دادید اعم از
موضع گیری سیاسی یا تدابیر اقتصادی یا حمایت نظامی، نتیجه موافقت مردم
ایران با حمایت از سوریه بود. در نتیجه همه شهروندان ایرانی اعم از قشر
فقیر یا متوسط یا ثروتمند با دارایی های خود در حمایت از سوریه برضد
تروریسم سهیم بودند. مایلم از این مصاحبه استفاده کنم تا مراتب قدردانی همه
سوری ها را از این نقش ملت ایران ، رهبر معظم و دیگر مقامات ایران ابراز
کنم.