این صدای گریه نیست. صدای ضجه است؛ ضجه مردی که انگار در یک لحظه همه چیزش را از دست داده است. کسی نمیتواند آرامش کند. در نیمه روز و بعد از حذف امید نوروزی و نرسیدن قاسم رضایی به فینال، ناب ترین و البته دردناک ترین تصویرها ثبت و ضبط میشود از مردی که چهار سال پیش، بر بام دنیا ایستاد و امروز مجبور است بدون طلا به کشور برگردد.
به گزارش بولتن نیوز؛ دردش از این اوج و فرود نیست. دردش؛ درد مردم است که دلخوشاند به این موفقیتها و او حالا نتوانسته کاری برای خوشحالی شان کند. محمد بنا که بعد از مسابقه قاسم رضایی و نرسیدن او به فینال، انگار دنیا روی سرش خراب شده، طوری گریه میکرد که همه را نگران خود کرد تا جایی که شاگردانش هم نگرانش شدند و میترسیدند که اتفاقی برایش بیفتد. بنا سه شنبه، یکی از تلخ ترین روزهای زندگیاش را پشت سر گذاشت اما جالب است که بعد از این همه اتفاقهای بد و به محض پایان کار شاگردانش در المپیک، باز خود را به سالن وزنهبرداری ریو سنتر میرساند تا با حضورش از بهداد سلیمی حمایت کند. با توجه به اینکه قرار شده تیم فرنگی ظهر چهارشنبه ریو را به سمت تهران ترک کند، دیگر فرصتی نیست که در دهکده ورزشکاران با بنا همکلام شویم به همین خاطر از این فرصت استفاده میکنم تا در فاصله حرکت یک ضرب و دو ضرب رقابتهای فوق سنگین وزنهبرداری، کمی فراتر از گپ و گفتهای بعد از مسابقه، با بنا حرف بزنیم؛ سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی؛ کسی که همه تقصیرها را به گردن میگیرد.
بعد از باخت بچهها حرفی نزدید اما با اشک هایتان خیلی چیزها را گفتید.
حرفی نزدم، چون در ۲ -۳ دقیقه مصاحبه بعد از مسابقه نمیتوانم حرف بزنم. اشکم هم از سر دردم بود. با خودم میگفتم، ۲۰ – ۳۰ ایرانی در سالن هستند، نمیتوانم تو صورت شان نگاه کنم. چطور تو روی ۷۰ میلیون نفر نگاه کنم؟ بدجوری شرمنده مردم شدم. در آن لحظات به خدا میگفتم، خدایا همیشه شکرت را گفته ام، چرا اینطور شد؟
آرامتر شدهاید؟
با وزنههایی که بهداد زد و رکورد دنیا را شکست؛ بله. بهترم.
روز خیلی سختی را پشت سر گذاشتهاید.
هر سه روزش وحشتناک بود. کلا شاکله ما همان روز اول به هم ریخت. همان موقعی که سردار تیم شکست خورد. در لندن وقتی حمید طلا گرفت، بقیه بچهها هم دنبالش حرکت کردند و خدا را شکر سه طلا گرفتیم اما این بار برای حمید شرایطی پیش آمد که روی همه اعضای کادر فنی و کشتیگیران تاثیر منفی گذاشت. با اینکه داوریها خیلی اذیت کرد اما اگر حمید نتیجه میگرفت، بچهها جنگندهتر و بهتر کار را دنبال میکردند.
قبل از مسابقات هم این تحلیل وجود داشت که اگر حمید سوریان آماده باشد، روی بقیه هم اثر میگذارد.
همه بچهها آماده بودند. ولی المپیک، شانسی به کسی مدال نمیدهند و آمادهترینها قهرمان میشوند. اگر دو وزن سبک امسال را نگاه کنید، میبینید که هیچ کدام از قهرمانان دوره قبل روی سکو نرفتند.
فکر میکنید با تلاشهایی که شما کردید و سختیهایی که بچهها کشیدند، این تیم شایسته دو برنز بود؟
نه. ما چهار شانس مجدد داشتیم که... (چند لحظهای سکوت میکند) من اگر الان حرف بزنم، میشود بهانه. ما ایرانیها هم میگوییم، تا یکی میبازد، زود مساله داوری را مطرح میکنند. ولی خدا شاهد است که از لحاظ داوری، این مسابقه ها، بدترین مسابقهای بود که دیدم. من اصلا باخت بچه هایم را توجیه نمیکنم. ولی کشتی امید نوروزی، کشتی سعید عبدولی و کشتی حبیب اخلاقی، مشکل داوری داشت.
ضعف داوری بود یا اینکه فکر میکنید، عمدی پشت ماجراست؟
شما اگر کشتی، سوم- پنجمی آلمان با مجارستان در وزن حبیب را ببینید، متوجه خیلی از مسائل میشوید. من میگویم کشتی حبیب را من جانبدارانه قضاوت میکنم اما کشتی آلمان و مجار را باید ببینید تا متوجه شوید که چطور سر کشتیگیر مجار را مقابل ورزشکار آلمانی بریدند تا یک آلمانی و هموطن توماس باخ قهرمان شود. یا همین امروز، من واقعا دلم برای کشتیگیر ۶۶ کیلوگرم ارمنستان سوخت چون علنا حقش را مقابل کشتیگیر صربستان خوردند. میدانید که رییس فدراسیون جهانی صرب است و باید ورزشکارش مدال میگرفت، بنابراین طلا را به او هدیه دادند. در بعضی اوزان به وضوح دیده میشد که سعی میکردند کشتیگیران مطرح را از جلوی ورزشکارانی که میخواهند روی سکو بروند، بردارند. ضمن اینکه خود گرجستان هم در داوری مافیا دارد. بنابراین ما چند باند داریم که به همدیگر باج میدهند.
سه طلای دوره قبل در این داوریها تاثیر داشته؟
همان موقع هم که سه مدال طلا در لندن گرفتیم، اینها شوکه شدند، وگرنه نمیگذاشتند ما در یک رشته به سه طلا برسیم و تمام سعی شان را امسال کردند تا داوریها را به سمت دیگری هدایت کنند. البته این حرف را نمیزنم که بگویم، من و تیمم مشکلی نداشتیم. قاسم رضایی به کشتیگیر کوبا باخت، هیچ توجیهی هم ندارد. یا حبیب اخلاقی به کشتیگیر روسیه باخت. حتی وقتی حمید سوریان، هفت امتیاز جلو است اما مقابل کشتیگیر قزاق ضربه میشود، توجیهی ندارد. باید بپذیریم که باخته است اما در مورد امید فکر میکنم کمی در حقش بی مهری کردند. اگر نوبتی هم اخطار بدهند، اخطار دوم برای حریف امید بود. الان به من ایراد میگیرند که حبیب اخلاقی فنی نزده است. سوال من این است که کشتیگیر آلمانی، مقابل حبیب چه فنی زده است. ولی اخطار اول را دادند به حریف حبیب و اخطار بعدی را گذاشتند دقیقا در ثانیههای پایانی به حبیب بدهند. خب این برنامه ریزی شده است. مثل اخطاری که به کشتیگیر ارمنستان در دیدار با صربستان دادند. در فاصله ۳۰ ثانیه مانده به پایان مسابقه، اخطار را به ارمنستانی و امتیاز را به کشتیگیر آلمانی دادند.
اگر بخواهید هر شش کشتیگیر ایران را بررسی کنید، فکر میکنید، چند نفر به ناداوری باختند، چند نفر واقعا شکست خوردند؟
بچههای من خوب کشتی نگرفتند و این اجازه را به داور دادند که حقشان را بخورد. ما چهار سال قبل که چهار طلا گرفتیم، چهار سال بچههای ما در کورس قهرمانی بودند، و هدف ما چون المپیک بود، چهار سال المپیکی تمرین کردیم و با آمادگی کامل جنگیدیم. ولی این دوره فقط ۱۰ ماه وقت داشتیم. این ۱۰ ماه فرصتی نبود. من یکسری جوان داشتم که این جوانها نمیتوانستند برای المپیک کاری بکنند. شاید بعضیهایشان مثل مهدی زیدوند الان بگوید اگر ما را میبردی، من جای امید نوروزی بهتر کشتی میگرفتم. ولی من این فضای المپیک را میشناسم و میدانم چه فضای سنگینی است. قهرمان المپیکم در این فضا کم آورد پس اگر جوان میآوردم، مطمئن باشید او بیشتر خودش را میباخت. بعد اگر من مهدی را میآوردم و میباخت، همه میگفتند چرا قهرمان المپیک را نیاورده و این جوان را آورده است؟
این حرفها شروع شده و احتمالا ادامه پیدا میکند. نگران شان نیستید؟
طبیعتا وقتی آدم میبازد، این حرفها هم هست.
با توجه به اینکه شورای فنی هم روی یکسری تصمیمات شما نقد داشت، به نظر میرسد باید منتظر انتقادهای تندی از سوی آنها باشید؟
به هر حال من باختهام و آنها حق دارند که انتقاد کنند. من همه تقصیرها را به گردن میگیرم. این تیمی بوده که من انتخاب کردم و من هم باید جوابگویش باشم.
اگر به عقب برگردید باز این شش نفر را انتخاب میکنید؟
ما برای المپیک از این شش نفر بهتر نداشتیم. ۱۰۰ سال هم بگذرد، باز روی این مساله مصر هستم. همه کارشناسان حق دارند ایراد بگیرند اما هیچ کسی به اندازه من، کادر فنی و خود بچهها شرایط درون تیم را خوب نمیداند. من نمیگویم کسی نقد نکند. فقط تو را به خدا درست قضاوت کنید و انصاف داشته باشید.
از نگاه برخی ها، اینطور مطرح است که بچهها شرایط بدنی خوبی نداشتند. بخصوص در سه دقیقه دوم.
نه. اصلا این حرف را قبول ندارم. اینجا میدان المپیک است.
مثلا میگویند آقای معمارزاده رفته بوده و تیم مدتی مربی بدنساز نداشته است.
اصلا این حرفها نیست. آقای معمارزاده بدنساز تیم نبود. زیر اسمش نوشته میشد، بدنساز اما اصلا بدنساز نبود. مساله اصلی این است که ۱۰ ماه وقت داری. ۲ ماه اول باید وقت صرف کنی که کشتیگیرها را دور هم جمع کنی. بعد ۷،۸ ماه وقت برایت میماند که در این مدت دوره فشار المپیکی را نمیتوانی داشته باشی. نگاه میکنی میبینی، جوانهایت برای المپیک نمیرسند؛ با تجربههایت هم سه سال و نیم است که شرایط خوبی نداشتند. من اگر میخواستم فشار المپیکی بیاورم، همه آسیب میدیدند. من مجبور بودم با آنها مدارا کنم. من تمام این چیزها را میدانستم اما شرایط به گونهای بود که من باید با همین شرایط کار را پیش میبردم. حق گلایه هم نداشتم چون تا میآمدم حرفی بزنم، میگفتند خب اگر قرار نیست اتفاقی بیفتد چرا تو را آوردیم. میگذاشتیم همان مربیان قبلی باشند. ۱۰ بار این حرف را به من گفتند.
فدراسیون؟
نه. فدراسیون که خودش من را آورد. من وقتی صحبت کردم و گفتم که شرایط خوب نیست و ما شانسی نداریم، عدهای گفتند چرا این را میگویی، برگشتهای که کار کنی و نتیجه بگیری.
یعنی از قبل گفته بودید که این تیم شانس طلا ندارد؟
شانس طلا با خود طلا فرق میکند. بروید تمام مصاحبههای مرا مرور کنید. من وقتی در شرایطی قرار میگیرم که عمق را میشناسم و مجبورم روی شرایط جسمانی نصفه و نیمه کار کنم، مجبورم روی شرایط روحی روانی بچه هایم کار کنم. کار روی شرایط روحی روانی به این معنا نیست که من بگویم، چیزی نمیشویم. من باید به کشتیگیرم در شرایطی که میدانم هزار جور اشکال وجود دارد، روحیه بدهم. روحیه دادن به این معنا نیست که من ورزشکار را به گوشهای بکشم و بگویم، تو میتوانی. من باید اعلام رسمی کنم. این اعلام رسمی من در روزنامه و هر رسانه ای، منتشر شود و بعد جوانم این را بخواند. من نمیتوانستم بیشتر از چیزی که گفتم، از مشکلات بگویم. روی بچههایم تاثیر میگذاشت. نمیخواستم آنها پیش خودشان بگویند، این به ما میگوید، قهرمان میشویم، بعد در رسانهها میگوید در المپیک، چیزی نمیشویم. من باید در همه شرایط، حواسم به بحث روحی بچه هایم باشد. کشتیگیر من باید فکر میکرد که ما شرایط خوبی داریم و میتوانیم. من همیشه گفتهام که ما شش دلاور داریم، شش شانس مدال. شانس با خود مدال فرق دارد. تنها کسی که گفتم ۱۰۰ درصد مدال میگیرد، قاسم رضایی است که حتی در مورد او هم با قاطعیت درباره طلایش حرف نزدم.
آقای خادم هنگام مسابقه بچهها در سالن نبودند. دلتان نمیخواست رییس فدراسیون با وجود اینکه مشغله تیم آزاد را دارند، کنار تیم تان باشند؟
بودن رییس فدراسیون کنار بچهها خیلی خوب است اما من به این فکر میکنم که آقای خادم الان مشغلههای بسیاری دارد. او الان خیلی دردسر دارد و من به او حق میدهم که نیاید. البته از یک زاویه مثبت هم به این موضوع نگاه میکنم و میگویم این فرد بهعنوان رییس فدراسیون، آنقدر به من اعتماد دارد که من را تنها میگذارد تا من با بچه هایم کار را پیش ببریم و در فضایی که خودم میخواهم، با آنها کار کنم.
و حاضرید دوباره کار را ادامه دهید؟
یک تیم برای اینکه بخواهد در المپیک نتیجه بگیرد، حداقل باید چهار سال کار کند. ضمن اینکه تیم بعد از این المپیک باید جوان شود. اگر مرا بخواهند، با کمال میل میمانم و دوباره میسازم و برای المپیک بعد برنامهریزی میکنم.
تعدادی از بچهها از خداحافظی حرف زدهاند.
تیم سن بالایی دارد و قطعا باید جوانگرایی کرد اما این با اینکه بچهها بخواهند خداحافظی کنند، فرق میکند. به خداحفظیهای بعد از یک مسابقه نباید خیلی توجه کرد، چون بیشتر احساسی است. باید صبر کنیم و ببینیم در آینده چه اتفاقی میافتد.
دو برنز، تحفه درویشی است
بنا بعد از مسابقه قاسم رضایی و مدال برنزش، گفت و گوی کوتاهی هم در سالن مسابقهها دارد که به نکتههای جالبی اشاره میکند. او میگوید: ۲ برنز تحفه درویشی بود برای مردم. به هر حال قاسم غیرت کرد تا بیشتر از این شرمنده مردم نشویم.» او ادامه میدهد: «لندن برای من شیرین تمام شد و ریو بسیار تلخ؛ اگر چه همین دو مدال برنز برای کشتی فرنگی ایران بسیار خوب است اما به هر حال من شرمنده ام.» سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی درباره اینکه اشکهایش مردم را ناراحت کرده است، نیز میگوید: «کشتی فرنگی مثل بچه من است. در لندن من به همراه تعدادی مربی زحمتکش نتیجه گرفتیم الان هم بعضیها ممکن است به من بگویند بعد از آن موفقیت چه تاجی به سرت زدند. من دنبال تاج و آقای خاص شدن نبودم، من عاشق کشتی فرنگی هستم و این بچهها مثل بچههای خودم هستند و با هر باختشان انگار که یک تکه از گوشت مرا میکنند.» بنا در ادامه میگوید: «مردم ایران خیلی درد و مشکل دارند و با موفقیت ورزشکاران از ته دل شاد میشوند. ناراحتم که نتوانستم مردم را بیشتر خوشحال کنم.»
منبع: ایران ورزشی
حاج قاسم سلیمانی در شرایطی که همه فکر می کردند کار سوریه تمام است ایستاد و مردانه سوریه را با ترفندها و فنونی؟ که بلد بود از ورطه دشمنانش نجات داده و انشاله پوزه همه یاغیان را می کوبیم.
تو هم نباید پا پس بکشی.