روایت خواندنی یکی از ساکنان شهر گنت؛
چگونه دانشجوی ایرانی لرزه بر اندام پلیس و امنیت بلژیک انداخت
فورى به پليس اطلاع ميده و دوربين هاى شهرى هم وجود اين فرد مشكوك رو تأييد مى كنن و واحد ويژه ضدترور با كلى نفربر و سرباز و پليس سرضرب ميره محلى كه اون آقا رو ديدن و همه جارو مى بندن و مردم رو از محل دور مى كنن و از پشت سر هى به زبان هاى هلندى و فرانسه به طرف فرمان ايست ميدن...
گروه اجتماعی: در سری مطالب خواندنی روایت ایرانیان ساکن خارج از کشور به خاطره ای از یک هموطن در شهر گنت بلژیک رسیدیم که از ماجرای خبرساز شدن تحقیقات علمی یک دانشجوی دکترای ایرانی در این شهر می گوید.
به گزارش بولتن نیوز در این روایت آمده است: دیروز روز ملى بلژيك و تعطيل رسمى بود و خيلى ها جمعه رو هم مرخصى گرفتن و انداختن سرِ شنبه و يكشنبه و زدن تو گوش يه تعطيلى چهار روزه(فكركردين فقط خودتون از اين هنرها دارين؟)
به خاطر آفتاب و گرماى هوا همه ملت رفتن دريا و جنگل. يا تو شهرها تو پارك ها و فضاى سبز ولو شدن و همه استخرها و آب نماها و هر جايى كه يه حوض آب بوده، فواره ها دارن با حداكثر ظرفيت كار مى كنن! كلى هم توصيه هاى ايمنى داشتيم كه فلانقدر آب بخوريد و عينك بزنيد و كرم ضد آفتاب استفاده كنيد و خلاصه از اين سوسول بازى ها...
از ديشب تا حالا یک هم وطنمون تو بلژيك خبرساز شده! قضيه اينه كه به خاطر جشن هاى روز ملى و رژه و گردهمايى مردم و خانواده سلطنتى تو بروكسل و كنسرت ها و برنامه هايى كه تو همه شهرها برگزار ميشه، الان چند روزه مثل مور و ملخ پليس و ارتشى ريخته همه جا و قوانين امنيتى رو مخصوصاً بعد از حادثه روز ملى فرانسه تو شهر نيس، شديداً اجرا مى كنن و از كوله و ساك ملت تا ماشين يا هر فرد مشكوكى چهارچشمى كنترل ميشه. ديروز تو يكى از خيابون هاى شلوغِ مركز شهر بروكسل و نزديك همون جاهايى كه قرار بوده رژه و مارش وموزيك برگزار بشه و پادشاه بياد، نگهبان يه فروشگاه متوجه مرد جوانى ميشه كه تو گرماى بالاى ٣٠ درجه يه كاپشن كلفت و گشاد پوشيده و يه وسايلى تو دستشه و هر چند قدمى ناگهان مسيرش رو عوض مى كنه و از اينور و اونور خيابون قيقاجى رد ميشه!
فورى به پليس اطلاع ميده و دوربين هاى شهرى هم وجود اين فرد مشكوك رو تأييد مى كنن و واحد ويژه ضدترور با كلى نفربر و سرباز و پليس سرضرب ميره محلى كه اون آقا رو ديدن و همه جارو مى بندن و مردم رو از محل دور مى كنن و از پشت سر هى به زبان هاى هلندى و فرانسه به طرف فرمان ايست ميدن. طرف هم انگار كر و كور، به راهش و كارهاش ادامه ميده تا بالاخره از روبرو با اسلحه و شليك هوايى تهديدش مى كنن كه اگه يه قدم ديگه بردارى شليك مى كنيم. اين بيچاره بعد از نشانه رفتن ده تا اسلحه از روبرو تازه متوجه ميشه چه بلبشويى دوروبرشه و كم مونده بوده كشته بشه! رو زمين زانو مى زنه و دستهاش رو ميبره بالا.
حاليش مى كنن كه زيپ كاپشنش رو باز كنه كه مى بينن كلى سيم و سيخ و ميخ و دستگاه به خودش بسته بوده و پليس مطمئن ميشه يه حمله انتحاريه. چهار ساعت تموم طرف رو زانو و با دستهاى پشت سر در همون حالت مى مونه تا سگ و روبوتهاى خنثى كننده مواد منفجره ميان و مشخص ميشه انفجارى در كار نيست و بالاخره پليسها نزديك ميشن و دستگيرش مى كنن.
كاشف به عمل مياد كه اين آقا ايرانی ست و تنها زبان انگليسى مى دونه و براى همين به فرياد و دستور ايست پليس به زبان هاى هلندى و فرانسه عكس العمل نشون نداده. ايشون دانشجوى دكتراى يكى از شاخه هاى فيزيك تو دانشگاه شهر گِنت (GENT) بلژيكه و داره رو يه پروژه تحقيقاتى در رابطه با اثرات و ميزان تشعشعات مختلف از امواج موبايل و راديواكتيو تا امواج صوتى و دكل هاى مخابراتى و غيره تو بلژيك تحقيق مى كنه و اون وسايلى كه به خودش بسته، دستگاه هاى اندازه گيرى و اون كاپشن گشاد وكلفت هم براى اين بوده كه اون وسايلى كه به تنش بسته رو نگه داره و محافظت كنه و داشته تحقيقات علمى مى كرده!
هيچى ديگه با روشن شدن هويتش با دانشگاه تماس مى گيرن و رييس روابط عمومى دانشگاه گِنت تو اخبار بيانيه خوند كه بابا اين دانشجوى ماست ولى نگفته بود همين امروز كه تو همه مملكت به خاطر تعطيلى و ازدحام روز ملى بگير و ببند امنيتى زياده، مى خواد دستك و دُمبك به خودش ببنده و بياد وسط بروكسل نزديك محل رژه، تشعشع اندازه بگيره وگرنه ما با پليس هماهنگ مى كرديم و براش كارت مخصوص صادر مى شد و اصلاً يه روز ديگه مى رفت تحقيقات علمى!
انتهای پیام/
منبع: فرنگ نوشت