گروه اقتصادی: دكتر محمد خوش چهره معتقد است خروج انگلستان از اتحاديه اروپا ريشه در نزديك تر شدن اين كشور به شريك استراتژيكش آمريكا دارد. او معتقد است انگلستان در سال هاي گذشته در بسياري از موارد ترجيح داده است به جاي حفظ منافع اتحاديه اروپا، نزديكي با آمريكا را در دستور كار قرار دهد و حالا نيز به نظر مي رسد آمريكا بزرگترين نفع را از آنچه در اتحاديه اروپا رخ داده ، خواهد برد.
وی معتقد است انگلستان در همه ادوار
یار و یاور آمریکا بوده و اکنون هم این خروج به تقویت دلار مي انجامد و سيطره
آمريكا را بيش از پيش افزايش مي دهد . مشروح گفتگوي بولتن نيوز با اين استاد
دانشگاه در پي مي آيد :
*خروج بریتانیا از
اتحادیه اروپا چه تبعاتی را برای این کشور و اتحادیه دارد؟
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا
اتفاقی بوده که جایگاه توجه رسانه ای به این موضوع بسیار بالا است و در این باره
اظهار نظرهای زیادی گفته شده است. یکی از تحلیل هایی که قبلا مطرح می شد این بود
که دلایل ایجادی اتحادیه اروپا نقطه آغاز برای رشد است و این دلایل ایجادی موجب
استمرار هم خواهد بود که این امر محقق نشده است.
اگر به شکل گیری اتحادیه اروپا دقت
کنیم متوجه می شویم که بعد از فروپاشی شوروی شروع شد. البته بعد از فروپاشی شوروی
و پایان جنگ جهانی دوم این موضوع عملیاتی شد اما ایده اروپای متحد ریشه های تاریخی
دارد. شتاب عملیاتی شدن آن مربوط به زمانی است که آمریکا بحث جهانی سازی را مطرح
کرد. بدین معنا که جهان باید با شکل آمریکا اداره شود که تک قطبی شود و آن هم قطبی
که آمریکا روش خود را پیاده کند به همین دلیل بسیاری از افراد اظهار می کردند که
جهانی سازی یک پروسه است یا یک پروژه. آیا یک فرآیند تاریخی تلقی می شود که در حال
شکل گیری است یا یک اراده و پروژه آمریکایی.
در این بحث فضای سیاسی و اقتصادی جهان
را اگر بررسی کنیم می توان دریافت که حرکت به سمت یک اقتصاد کاملا آزاد و بدون
مداخله دنبال می کند.
*زمانی که یورو
رقیب دلار معرفی شد آمریکا چه واکنشی نشان داد؟ برای اینکه واحد پولی خود تضعیف
نشود چه اقداماتی انجام داد؟
در همان زمان موضعگیریهای بسیار
تندی سیاست مداران آمریکایی در این رابطه اظهار کردند اگرچه به ظاهر روسای جمهور
وقت پیوستن بریتانیا به اتحادیه اروپا را تبریک گفتند اما صاحب نظران و مشاوران
سیاسی و اقتصادی به شدت نگرانی خود را اعلام کردند و گفتند که از این اقدام اروپا
در ایجاد پول واحد متنفر هستند. انگلستان در همان زمان پیوستن به اتحادیه اروپا را
پذیرفت اما پول واحد را نپذیرفت و بحث های جدی هم داشت برای اینکه بانک مرکزی
اروپا کجا باشد و قرار شد قطب اقتصادی از لندن به آلمان برود که این موضوعات نیز
موجب موضع گیریهای زیادی از سوی بریتانیا شد.
زمانی که شوروی از هم فرو پاشید و بحث
استقلال اروپا مطرح شد آلمان و برخی کشورها ساختار انحلال «ناتو» بودند که پیمان
آتلانتیک شمالی است و ابزار اقتدار آمریکا در جهان و به کار گیری اروپاییان در هدف
های نظامی بود. در آن زمان انگلستان در حمایت از آمریکا به گونه ای حرکت کرد خیلی
معتقدند بحث بالکان و ناامنی ها در بوسنی و هرزهگوین مقاصدی بوده که خود آمریکا
از آن حمایت کرده است. به این دلیل که ثابت کند ناتو لازم است و باید حضور جدی در
همه ابعاد داشته باشد. اقداماتی که برای بازدارندگی این اتفاقات آمریکا می توانست
انجام بده خودداری کرد تا اروپا نا امن شود و هدف خود را به مقصد برساند. یکی از
اقدامات دیگر آمریکا برای اثبات ناتو نسلکشی مسلمانان بود.
این موضوعات نشان می دهد تضادهایی بین
سیاستمداران اروپایی وجود دارد و از رسمی کردن آن خودداری می کردند. آمریکا به کمک
انگلستان کار خود را در اروپا پیش می برد. بنابراین اگر تنها بخواهیم موضوعات
اقتصادی را مورد بحث قرار دهیم خیلی منصفانه و کارشناسی نیست و بیشتر این گرایشات
سیاسی بوده که البته موضوعات اقتصادی هم دارای ابعاد و اهمیت هایی است اما نه به
اندازه سیاسی.
انگلستان تا اینجا نهایت سعی خود را
کرده تا به جای اینکه یار و هم پیمان اروپا باشد منافع خود را در اتحاد استراتژیک
با آمریکا دنبال کند. پوند به جای اینکه از یورو تاثیر بگیرد مستقیما از دلار
تاثیر می گیرد. به این معنا که اگر دلار تقویت شود پوند نیز قوت بیشتری خواهد گرفت
و اگر دلار تضعیف شود پوند نیز ارزش خود را از دست می دهد. انگلستان بسیار
هوشیارانه پول خود را از اتحادیه ای که در آن عضو بود جدا کرده و ان تاثیر نمیگیرد.
انگلستان از نظر قدرت اقتصادی در
اتحادیه اروپا چه جایگاهی داشت و خروج اين كشور از اتحاديه اروپا چه ضررهایی را می
تواند به این اتحادیه وارد کند؟
از آنجایی که محوریت اقتصاد اروپا با
آلمان و بعد از آن با فرانسه است انگلستان از نظر قدرت اروپایی دست چندم اروپا
محسوب می شود. یکی از دلایل منطق اقتصادی در این رابطه مدیریت و نواوری و خصوصا
کارایی و بهرهوری است که در آلمان این شاخص بسیار بالاست. میزان بهره وری در ژاپن
هشت درصد ، در آلمان 7.3 و در انگلستان 6.1 است. در نتیجه راندمان در بخش تولیدات
اقتصادی حرف اول را می زند که انگلستان در این زمینه در مقایسه با کشورهای دیگر از
موضع قدرت صحبت نمیکند. البته اقتصادها در تولید ناخالص ملی باید دید که کدام بخش
موتور محرک است که در انگلستان بازارهای مالی و بیمه پیشتاز بودند. بنابراین باید
بگویم انگستان به اعتقاد برخی تحلیلگران برآورد غلط به دست آورده و این اشتباه
حاکمیت و حکومت است.
در این برآورد تضعیف اتحادیه اروپا
هدف بوده و با این قصد که به سمت فروپاشی پیش برود از این اتحادیه خارج شدند اما
دچار اشتباه شده و ممکن است همین موضوع گریبان کشور خود را بگیرد. از سوی دیگر
حمایت های آمریکا در این موضوع بی تاثیر نیست و تمام تلاش خود را انجام می دهد تا
این اتفاق بیفتد و رقیب واحد پولی خود يعني دلار را از میان بردارد تا یورو دیگر
نقشی در معاملات جهانی نداشته باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com