به گزارش بولتن نیوز، ادامه این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
تحزب و فعالیت حزبی یکی از شاخصهای توسعه سیاسی است؛ احزاب بهعنوان نهادهای مدنی در هر جامعه وظیفه سهیمکردن افراد را در قدرت سیاسی کشور به عهده دارند و لذا جامعه زنان به عنوان نیمی از جمعیت انسانی در این کره خاکی و پیگیری مصرانه حقوقشان به عنوان اولویتی اساسی به چالشی قابل بحث در رویه و درون نه چندان پنهان جوامع انسانی قرن بیستم و یکم تبدیل شده است.
امروزه در کشور ما شاید احزاب بنابر شرایط اجتماعى، به صراحت حضور زنان را در حزب خواستار باشند اما نگاهى گذرا به رویکرد احزاب در این رابطه، به وضوح چیدمانى اغلب ویترینى از حضور زنان را نشان مى دهد؛ با توجه با این عملکرد ناقص و معیوب احزاب ما می توانیم رقتار بازتابی شده احزاب را در شکل وسیع آن در جامعه در قبال نقش مشارکت جویانه زنان از جنس سیاسی آن مشاهده کنیم. در واقع نظاره ای با خصیصه هایی چون نادیده گرفتن، کم اهمیت جلوه دادن آن و یا به تمسخر گرفتن آن از سوی اکثریت افراد جامعه با یک وجه اشتراک نسبت به احزاب و زنان وجود دارد و گریبانگیر آنان است. بطوریکه در این عرصه یعنی زنان و احزاب مفروض باید این باشد که قبل از پرداختن به اقبال یا عدم اقبال زنان در کار حزبی باید به اصل مشارکت زنان و مسئله کار حزبی در کشور توجه کرد؛ بعبارتی روشن تر اکنون مانعی که در کشور ما پیشروی دو موضوع مشارکت زنان در شکل سازمان یافته و احزاب می باشد عدم باور عمومی نسبت به آنهاست که با یک نگرش سلبی همراه است.
نباید فراموش نمود در عصر ما تکوین رسانه فضای جدیدی را پیش روی ما قرار داده است که فرآورده های بسیاری را به ارمغان آورده است. در واقع رسانهها یکی از ابزارهای مهم در فرآیند ارتباطات سیاسی به شمار میروند و به عنوان یک نهاد اجتماعی میتوانند هم نقش تولید کننده، انتقال دهنده و تسهیل کننده اطلاعات در فرآیند ارتباطات سیاسی بین طبقه حاکم و طبقه شهروند داشته باشند؛ در این راستا است که با وجود تحولات از این دست، ما شاهد تغییر حوزههای سیاست گذاری ها از شکل عمودی به افقی با ویژگی های برابر در جهان های متفاوت و متکثر با شاخصه موازی آن هستیم. بدان معنا که در شکل کلاسیک از قدرت،فاعلان قدرت، منافع منفعلان قدرت را نه تنها مورد توجه قرار نمی دادند بلکه اندک توجهی نیز بدان نداشتند اما با کمک تحولات رسانه ای است که اصطلاحا یک مدل ارتباطات افقی به منصه ظهور رسیده است و گشایش های ایجابی با این ویژگی ها است عمل سیاسی با ویژگی سیاستی را سهل تر و آسانتر خواهد نمود.
مشارکت سیاسی، توانمندسازی زنان، استفاده از ظرفیت اطلاعرسانی آنان در جامعه با حضور احزاب فعال با رویکرد سامان یافته جنسیتی امکان پذیر است؛ بطوریکه ارزیابی میزان انطباق حوزه نظری و عملی احزاب در زمینه مشارکت سیاسی زنان، نشان میدهد نظام سهمیه بندی جنسیتی در احزاب قادر به پاسخگوی مطالبات و تقاضاهای زنان برای حضور در عرصه های سیاسی – اجتماعی نیست چرا که با توجه به رویکرد تقلیل گرایانه سهمیه بندی نباید به مشارکت پایا زنان از شکل کمی و کیفی با گستره مطالبات وسیع آنان امیدوار شد.
کوتاه سخن اینکه اگر مشارکت زنان را یک عامل درتحولات اجتماعی و دگرگون ساز با ویژگی های «gender turn » در تغییر انقیاد و انحصار نقش های سیاسی- اجتماعی قلمداد کنیم باید بدانیم که مقوله مشارکت سیاسی سامان یافته زنان فرآیندی است که در بازه زمانی طولانی مدت انجام خواهد گرفت و نیازمند به برنامه و کار جدی است؛ بطوریکه مهمترین چالش فراروی رسیدن زنان به منابع قدرت را باید عدم باور به موجودیت فرهنگی – اجتماعی فعال آنها نه تنها از سوی جامعه بلکه از سوی خود زنان دانست و برهم زدن این جغرافیای ذهنی کاذبِ عمومی مستلزم عبور از موانع و محدویت های غیر رسمی فرهنگی – عرفی و فایق آمدن بر عقب ماندگى آموخته شده و سوار شدن بر واژه توانستن و توانا بودن است؛ بطوریکه از یکسو با وقوف بر اینکه زنان و مشارکت آنها در عرصه سیاسی یک امر اجتماعى – سیاسى است و از سوی دیگر حضور در احزاب را هدفمند و سامان مند بیابند خواهند توانست از چیدمان ویترینى –ابزارى خود توسط احزاب گامى فراتر نهد. نکته پایانی اینکه صرف این جمله در زندگی اجتماعی – سیاسی زنان برابر خواهد بود با تکوین عملی این جمله در عرصه سیاسی– اجتماعی ( زنان اگر خود را فراموش نکنند، هیچگاه فراموش نخواهند شد ).
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com