به گزارش بولتن نیوز؛ این اولین نیست و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود. تجربه نشان داده کیروش هر آنچه میخواهد میگوید بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ علیه ارکان فدراسیون فوتبال حرف میزند، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ در ایران علیه ایرانی حرف میزند و آنها را متهم به «خصومت» میکند و «سعودی» مینامد، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ در مرکز پزشکی ایران مقابل چشمان زنان ایرانی از بدترین الفاظ استفاده میکند، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ با کسانی که از ابتدا در فوتبال ایران با او بودند، بدترین رفتار را میکند و بدترین حرفها را درباره آنها میزند، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ علیه مسئولان فدراسیون فوتبال و علیه مافوقش بدترین حرفها را بر زبان میآورد، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ تنها دو روز بعد از پایان دوران ریاست کفاشیان، از او انتقاد میکند و سپس حرفهای دیگری هم به زبان می آورد، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ همکارش را با گرگ و مار مقایسه میکند، بدون اینکه کسی جلودارش باشد؛ قبل از توافق مالی با اسپانسر پیشین البسه تیم ملی، در مجامع بینالمللی آبروی ایران را میبرد؛ بدون اینکه کسی جلودارش باشد، کفاشیان او را ممنوعالمصاحبه میکند، اما دستیارانش به خط میشوند و علیه مسئولان فدراسیون حرف میزنند؛ بدون اینکه کسی جلودارش باشد، تاج به او میگوید سکوت کن اما این بار راه «فیسبوکی» در پیش میگیرد و مدام دعوا را ادامه میدهد؛ بازهم بدون اینکه کسی جلودارش باشد...
ریشه این اتفاقات را البته باید در فدراسیون گذشته جستجو کرد، جایی که کفاشیان با قاطعیت با او برخورد نکرد و ماجرا برعکس شد و کیروش بود که بر فدراسیون مسلط شد و عنان کار را در دست گرفت. این روند از آن موقع شروع شد و تاکنون ادامه دارد.
کیروش حالا البته به زمین سفت رسیده است. او تاکنون با مربیان ایرانی درگیر میشد و شاید افکار عمومی حق را به سرمربی تیم ملی میداد اما اکنون او با برانکو درگیر شده، مربیای که شخصیتی آرام و صبر زیادی دارد. برانکو البته محبوب هم هست و کیروش حالا که با او درافتاده متوجه شده که این بار با دفعات قبلی تفاوت دارد. با این حال کیروش ثابت کرده همیشه یک پای دعواست حتی اگر افکار عمومی در ماجرای اخیر حق را به برانکو بدهد و حتی اگر این دعوا از میزان محبوبیش کم کند.
ذکر این نکته ضروری است که در این مطلب کاری به مسائل فنی و دانش فنی این مربی نداریم. درباره کسی که سرمربی رئال مادرید و مربی منچستریونایتد بوده در این مقال بحث فنی نداریم؛ بحث بر سر رفتارها و ادبیات نازل این مربی است، همان اتفاقی که در کشورهای دیگر هم برای او رخ داده بود. کیروش از روزی که به ایران آمده بدترین رفتار و ادبیات را داشته و جالب است که مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال، دو روز پیش گفته بود «کیروش از ادبیات به کار رفته ناراحت بود و حق هم داشت». این هم از رئیس فدراسیون فوتبال ایران که بعد از اینکه کیروش همکارش را گرگ و روباره خوانده بود، حق را به سرمربی تیم ملی داد.
در این مدت هر بیاحترامی از سوی طرف مقابل کیروش صورت گرفته این مربی با ادبیاتی بدتر پاسخ داده و حالا هم که فدراسیون از او خواسته مراعات کند، توپخانه فیسبوکیاش را روشن کرده است. واقعاً فدراسیون فوتبال نمیخواهد با این مربی برخورد کند؟ واقعاً ترس از تبعات احتمالی باید باعث شود که برخوردی با کیروش نکنیم؟ تاج از چه چیزی میترسد؟ فدراسیون از چه چیزی بیم دارد؟ هیئت رئیسه از چه میهراسد؟ با رفتارهای اخیر وقت آن رسیده که فدراسیون فوتبال، برخورد قاطعی با کیروش کند چرا که قطعاً عزت و آبروی ایران مهمتر از هر چیز دیگری است.
نکته پایانی اینکه باید به کیروش گفت که دیگر قرن بیستم و سال 1951 نیست که موزامبیک مستعمره پرتغال باشد. پرتغال سال 1951 میلادی که در آن سالها کشورهای اروپایی کشورهایی آفریقایی را برای ثروتها و معادن وسیع به استعمار میگرفتند، به موزامبیک حمله کرد. پرتغالیها این کشور را به مستعمره خود گرفتند و دو سال بعد، یعنی سال 1953 کارلوس کیروش در موزامبیک متولد شد. او استعمار و بردهداری را به چشم دیده و تا 21 سالگی در این فضا رشد کرده و شاید تصور میکند هنوز دهه 50 میلادی است که بردهداری رواج دارد؛ اما آقای کیروش! اینجا ایران است!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com