انسان همواره بايد به گذشته نگاه كند و از قديمالايام گفتهاندگذشته چراغ راه آينده است. ما در مقولات اجتماعي و فرهنگي بايد نگاه تاريخي به مسائل داشته باشيم، زيرا تاريخ همواره تكرار ميشود. بايد بپذيريم در گذشته همهچيز خوب نبوده و نبايد به همهچيز نگاه نوستالوژيك داشته باشيم و بپذيريم در گذشته مشكلات زيادي وجود داشته است. در همان گذشته ما اگر نمايش آييني و سنتي داشتهايم و ادبيات كهن داشتهايم از زندگي مردم بيرون آمده است و زندگي مردم اينگونه در انتزاع نبوده است. بنابراين رابطه ميان ماده و مردم وجود داشت. اما امروز مديومهاي هنري ما اين ارتباط ارگانيك را با زندگي مردم ندارند. تئاتر يك مقوله وارداتي است و ميبينيد هيچ ارتباطي با مردم ندارد. زماني هم كه ميخواهد ارتباط برقرار كند دچار عوامزدگي ميشود و سطح فرهنگي را ارتقا نميدهد و تنها صندليها پر ميشوند. در اين ميان سينماي ما هم ارتباطي با مردم برقرار نميكند زيرا فيلمسازان تنها كار خود را ميكنند و تنها در نقش مصلح اجتماعي ميخواهند جامعه را بررسي كرده و اصلاح كنند. هر از چند گاهي يك موضوع باب ميشود و همه درباره آن فيلم ميسازند. در فيلمها و سريالها ما تنها چند موضوع بررسي ميشود كه اين محدوديت نميتواند مخاطب را راضي نگه دارد. اگر سريال«پس از باران» مخاطب جذب ميكند، بدان سبب است که با ريشههاي مردم ارتباط برقرار ميكند، نقش ظالم و مظلوم را نشان ميدهد، نظام خانواده در آن مطرح ميشود و مشكلات مختلف را در آن میبینند. قصه مشكلاتي را از گذشته استخراج ميكند كه با مناسبات انساني امروز يك پيوند دارد و در غير اين صورت سريال ارتباطي با مردم برقرار نميكند. اما زماني كه سفارشدهنده به فيلمساز سفارش كار ميدهد آن اثر توليدي صرفا براي پر كردن كنداكتور ساخته ميشود نه براي جذب مخاطب. الان که براي ماه مبارك رمضان سريال مناسبتي ميسازند باید فيلمنامه، طرح و برنامه و هدفي براي مخاطب در نظر گرفته شود تا بتوانیم مقابل تهاجم فرهنگي بايستيم.
* بازيگر تئاتر، تلويزيون و سينما