گروه اقتصاد: چندين سالی که قيمت نفت بيش از صد دلار باقی مانده بود، انگيزه سرمايهگذاری در منابع انرژی جايگزين به شدت افزايش يافت. در نتيجه روند پژوهش در انرژیهای تجديدپذير و پاک شتاب فراوان گرفت. همين پژوهشها به نوبه خود باعث افزايش چشمگير سرعت پيشرفت فناوری در اين حوزه شد. افزايش شديد تعداد اختراعات ثبت شده در ارتباط با انواع انرژیهای تجديدپذير (1993 تا 2011) را در نمودار زیر ببینید.
برخی اقتصاددانان پيشبينی کرده بودند که اگر قیمت نفت صد دلاری برای یک دهه ادامه یابد، هزينه توليد انرژی از منابع تجديدپذير به گونهای کاهش خواهد یافت که رسماً "پايان دوره نفت" را رقم خواهند زد. برخی صاحبنظران حتی بر اين باور بودند که يکی از انگيزههای ايجاد بحران ساختگی در ارتباط با انرژی هستهای در ايران و دميدن در آن به مدت یک دهه، بالا نگاهداشتن مصنوعی قيمت نفت بود و پيشبينی کرده بودند که پس از آن شاهد "سقوط بزرگ در قيمت نفت" خواهيم بود
پايان دوره نفت" به معنای پايان منابع نفت يا توقف توليد نفت نيست، بلکه به اين معناست که نفت اهميت خود را به عنوان يک متغير مهم اقتصادی از دست بدهد. چه بسا هنوز ذغال سنگ توليد و مصرف میشود اما اين محصول سالهاست که نقش و تاثيرگذاری جدی خود در اقتصاد جهانی را از دست داده است. اطلاعات منتشر شده توسط اکونوميست نشان میدهد که سرمايهگذاری در انرژیهای نو با رشدی شش برابری نسبت به سال 2004 به 270 ميليارد دلار در سال 2014 رسيده است.
جالب است که بخش بزرگی از اين سرمايهگذاریها توسط کشورهای در حال توسعه انجام میشود. لذا نبايد به اشتباه تصور کنيم که اگر کشورهای پيشرفته در آيندهای نه چندان دور نفت ايران را نخريدند، میتوانيم به کشورهای در حال توسعه به عنوان خريداران بعدی فکر کنيم.
قيمت نفت در دو سال گذشته از بالای صد دلار به حدود 30 دلار در هر بشکه سقوط کرده است و پيشبينی "سقوط بزرگ در قيمت نفت" محقق شده است. باید توجه داشته باشيم که اين سقوط قيمتی درست در زمانی روی میدهد که توليد نفت در چندين کشور مهم صادرکننده بسيار کمتر از ظرفيت توليد اسمی آنهاست. دستکم توليد ايران، عراق، سوريه و ليبی در حال حاضر بسيار کمتر از ظرفيت اسمی آنهاست.
اين امر نشان میدهد که تفاوت بسيار بزرگی ميان اين "سقوط بزرگ" و سقوطهای قبلی قيمت نفت وجود دارد. اين سقوط جديد نه به علت نوسانات گذرا در عرضهی نفت يا کاهش تقاضای انرژی، بلکه به علت تغيير بنيادين قواعد بازار جهانی انرژی است. به بيانی ديگر، اين سقوط را اميد صعودی جدی نيست!!! بیشک، اين تحول شگرف به زودی تغييرات بزرگی را در معادلات بينالمللی رقم خواهد زد.
اگر هنوز شک داريد که "پايان دوره نفت" واقعاً فرا رسيده، با کمی دقت بيشتر در رفتارهای کشورهايي چون آمريکا که بنا دارند سکاندار دوره عبور از نفت باشند، اين شکتان بر طرف خواهد شد. برای نمونه کاخ سفيد چند روز پيش (چهارم فوریه يا 15 بهمن) اعلام کرد که اوباما در حال تهيه پيشنهادی برای اعمال ماليات 10 دلاری برای هر بشکه نفت در آمريکا است. اين خبر يعنی اين که دولت آمريکا قصد دارد با افزايش محدود و مصنوعی قيمت نفت و اختصاص آن به توسعه انرژیهای پاک، ضربه نهايي را به اقتصاد متکی بر نفت واردکرده، موازنه شکننده هزينه را به نفت انرژیهای پاک برهم بزند و "سقوط بزرگ" را تثبيت کند. امضای توافقنامه زيست محيطی در پاريس پس از سالها مقاومت از طرف آمريکا، هم مهر تاييد ديگری است بر شروع يک تحول بزرگ.