کد خبر: ۳۲۶۸۸۹
تاریخ انتشار:

داستانی از کلیله و دمنه

سگی از کنار شیری رد می شد، چون شیر را خفته دید طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
شیر بیدار که شد سعی کرد طناب را باز كند اما نتوانست...

در همان هنگام خری در حال گذر بود،
شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم ، خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.

شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم
خر با تعجب گفت : ولی تو قول دادی.

شیر گفت : من به تو تمام جنگل را میدهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین