بانک مرکزی آمریکا حدود 10 روز پیش نرخ بهره را افزایش داد؛ تصمیمی که بهسرعت بازارهای جهان را درنوردید و تاثیر خود را نمایان کرد. اما فدرالرزرو کدام نرخ بهره را افزایش داد و این نرخ طبق چه مکانیزمی بر اقتصاد جهان تاثیر میگذارد؟
به گزارش بولتن نیوز،حدود 10 روز قبل بالاخره فدرالرزرو
نقطه پایانی بر بزرگترین امتحان مالی تاریخ گذاشت و بعد از 9 سال نرخ بهره
را افزایش داد.اما در حقیقت کدام نرخ افزایش داشته؟ و چرا یک نرخ اینقدر
مهم است؟
به گزارش اقتصادنیوز، بانکها در اتمام روز کاری موظف به تعدیل حساب ذخیره
قانونی خود نزد بانک مرکزی هستند و برای این پرداختها و تعدیلات حسابی
دارند. هرگاه بانکی با کاهش حجم خالص سپردهها در یک روز مواجه شود، وجوه
مورد نیاز برای ذخیره قانونی او کاهش مییابد و مانده حسابی که برای پرداخت
این وجه دارد افزایش خواهد یافت. در همین حال ممکن است بانکی با افزایش
وجه مورد نیاز برای ذخیره قانونی مواجه شود که منجر به کاهش مانده حساب
پرداخت و نیاز بانک به نقدینگی خواهد شد.
اگر بانکی در پایان روز کاری برای تامین ذخیره قانونی خود نیاز به وجه نقد
داشته باشد، دو راه دارد، یا میتواند از خود بانک مرکزی وام بگیرد و یا
اینکه از بانک دیگری که مازاد نقدینگی دارد وام بسیار کوتاهمدت (معروف به
وامهای یکشبه) بگیرد. نرخ بهره این وام در صورتی که از بانک مرکزی دریافت
شود (که به نرخ تنزیل معروف است) بیشتر از نرخ بهره وامی است که از
بانکهای دیگر دریافت میشود، پس بانکها بیشتر تمایل دارند تا از یکدیگر
وام بگیرند. نرخ بهره بین بانکی در ایالات متحده که نرخ بهره بودجه فدرال
نام دارد، با مذاکره بین دو بانک تعیین میشود اما باید در بازهای تعیین
شود که توسط بانک مرکزی مشخص شده است.
از سال 2008 این بازه بین 0 تا 0.25 درصد مشخص شده بود و با تصمیم جدید
کمیته بازار آزاد فدرالرزرو به 0.25 الی 0.5 درصد افزایش یافت در حالی که
نرخ تنزیل (وام مستقیم بانک مرکزی به بانکها) حدود 0.75 درصد بود که به 1
درصد رسید.
این نرخ یکی از اثرگذارترین متغیرهای اقتصاد آمریکا و طبیعتا جهان است. جدا
از وامهای یک شبه برای تامین ذخیره قانونی، بانکها برای تامین نقدینگی
در سایر شرایط نیز از یکدیگر وام میگیرند و نرخ بهره این وامها (که بسته
به شرایط متفاوت خواهد بود) معمولا وابسته به بهره یک شبه و بالاتر از آن
است. به عبارت دیگر نرخ بهره موثر بودجه فدرال در حقیقت هزینه بانکها را
برای تامین نقدینگی نشان میدهد که قطعا هزینه بالاتر نقدینگی باعث تغییر
نرخ سود سپردهها و نرخ بهره تسهیلات بانکی (با توجه به دستوری نبودن این
نرخ ها در ایالات متحده) خواهد شد، و نرخ سود سپردهها و تسهیلات تاثیر
مستقیمی بر سرمایهگذاری آزادانه بانکها در نتیجه نرخ تورم و نرخ بیکاری
خواهد گذاشت و باعث افزایش نرخ بهره اوراق قرضه خواهد شد. در حقیقت نرخ
بهره بودجه فدرال ابزاری کارا برای کنترل حرکت آزاد اقتصاد آمریکاست.
مکانیزم تاثیر نرخ بهره روی ارزش دلار
فرض کنید شما مبلغ 100 یورو به آمریکا برده، تبدیل به دلار کرده و در اوراق
قرضه سرمایهگذاری میکنید و 1.5 دلار یعنی 150 سنت سود دورهای دریافت
میکنید. بعد از افزایش نرخ بهره بودجه فدرال، طبق مکانیزمی که بیان شد،
نرخ بهره اوراق قرضه افزایش داشته است و حال شما با تکرار این فرایند (با
فرض اینکه هنوز نرخ برابری دلار در برابر یورو تغییر نکرده است و فرصت
آربیتراژ وجود دارد)، با همان 100 یورو، به طور مثال 200 سنت بهره دورهای
دریافت خواهید کرد. به عبارت دیگر درآمد این فرایند نسبت به قبل 50 سنت
افزایش داشته است که قطعا تقاضا را برای انجام این فرایند بالا خواهد برد و
با گذشت زمان سود شما کم و کمتر خواهد شد تا به صفر برسد و شما مجبور
خواهید شد سود خود را با کسانی تقسیم کنید که پول شما را به دلار تبدیل
میکنند. زیرا تقاضا برای تبدیل یورو به دلار افزایش داشته و با تشکیل
بازاری مزایدهای، تبدیلکنندگان با استدلال سودآورتر بودن دلار نسبت به
قبل به شما دلار کمتری خواهند داد، شما تا زمانی که نسبت به قبل زیان نکرده
باشید میتوانید به این فرایند ادامه دهید، در نتیجه ارزش دلار در برابر
یورو بالا خواهد رفت و چنین فرایندی در برابر تمامی ارزها اتفاق میافتد.
یعنی دلار پولسازتر و قویتر خواهد شد.
گزارش CNBC از تاثیر افزایش نرخ بهره بر بازارهای نوظهور
این اقدام تاثیر عمیقی بر بازارهای مالی سراسر دنیا داشته است و نه تنها در
کشورهای توسعه یافته بلکه در بازارهای نوظهور (EMs) نیز خود را نمایان
میسازد. در سال 2008 وقتی فدرالرزرو نرخ بهره را شدیدا کاهش داد،
سرمایهگذارانی که به دنبال بهره بالاتر بودند به دنبال آن رفتند و جریان
سرمایه باعث رشد بهتر بازارهای نوظهور نسبت به همتایانشان در کشورهای توسعه
یافته شد.
حال اما وقتی دلار پولسازتر باشد، ریسک سرمایهگذاری در بازارهای نو ظهور
بیشتر به چشم خواهد آمد و این باعث کاهش فعالیتهای اقتصادی در این کشورها
خواهد شد. این ریسک وقتی با کاهش رشد اقتصاد چین همراه میشود برای
کشورهایی که وابسته به صادرات مواد اولیه هستند شرایط بدی را ترسیم خواهد
کرد و به گفته انجمن مالی جهانی، جریان خالص سرمایه ورودی به بازارهای نو
ظهور در سال 2015 منفی خواهد بود.
این کشورها بسته به شرایط و تواناییهای خود هر کدام به نحوی تاثیر خواهند
پذیرفت. به عنوان مثال مالزی و اندونزی از رکود بازار مواد اولیه و کاهش
درآمد صادرات آسیبهای زیادی دیدهاند. واحد پولی این کشورها بعد از سقوط
شدید در تابستان امسال، اندکی در حال بهبود بود، اما ریسک حاصل از قدرت
بیشتر دلار محرکهای اصلی این بهبود را محدودتر خواهد کرد.
هند و فیلیپین به این دلیل که به تولید و مصرف داخلی اتکای بیشتری دارند،
شرایط بهتری خواهند داشت. کسری بودجه هند با ارزان شدن نفت کاهش یافته
وکاهش تورم، این قدرت را به بانک مرکزی میدهد تا نرخ بهره را کاهش دهد.
این در حالی است که هند در رشد تولید ناخالص داخلی چین را پشت سر گذاشته و
در مقام اول دنیا ایستاده است. در چین، اختلالات اقتصادی و خروج سرمایه،
باعث شده تا ارزش یوان در برابر دلار به کمترین میزان در 4 سال گذشته برسد و
بانک مرکزی این کشور با دخالت در بازار پول سعی در جلوگیری از سقوط بیشتر
ارزش یوان دارد.
کرهجنوبی که از مازاد تراز تجاری بالاتری در منطقه برخوردار است، به علت
اقتصاد باز، احتمال بیشتری برای ضربه خوردن از نوسانهای ناگهانی بازارهای
جهانی دارد. به گزارش اقتصادنیوز، بخش بزرگی از صادرات کره به مقصد چین
روانه میشود که 1- سرعت فعالیت اقتصادیاش در حال کاهش است و 2- اکثر کالا
های وارداتی به چین در حال جایگزینی با محصول ملی هستند. اینها همه در
حالی است که با کاهش قیمت نفت تقاضای ماشینآلات سنگین صادراتی کره افت
کرده و رشد اقتصادیاش رو به کاهش است.