عکسها و ویدیوهایی که برچسب "تا به حال دیده نشده" می خورند، شانس بیشتری برای جذب مخاطبان دارند. خصوصاً اگر عکس و فیلم از هنرمندی باشد که "جور دیگر دیدن" او یک حادثه و شگفتی به شمار می رود. این ماجرا هر روز در "زندگی سایبری" ما تکرار می شود و همچنان مطلوبیت خود را حفظ کرده است.
گروه فرهنگی-هنرمندان بیش از بقیه مردم شانس برای دیده شدن و محبوب شدن دارند ولی شرایط کاری و پیشنهادهای کارگردانان همیشه فراهم و یا مطلوب نیست. گاهی پیش می آید هنرمندی ماه ها و شاید سالها، چهره اش دیده نشود و چه بسا به فراموشی سپرده شود. اما تکنولوژی های ارتباطی جدید و امکانات شبکه های اجتماعی به کمک هنرمندان آمده اند. صفحات شخصی اینستاگرام و فیسبوک و کانال های تلگرام، ابزاری اند که هنرمند همه دنیا را از خود با خبر نگه می دارد، از آخرین تصاویرش، آثار آمده و نیامده اش، فعالیتهای اجتماعی، سفرها و گاهی هم از احوال شخصی اش.
به گزارش
بولتن نیوز،امکانات فضای سایبری برای شیفتگان "دیده شدن" و "شناخته شدن"، یک "فرصت" مناسب به شمار می رود. هرچند که هنوز پخش تلویزیونی و ماهواره ای مطلوبیت خود را دارند، اما بستر سایبری ارزان تر است و پیچیدگی های فنی ندارد.
اما برای "دیده شدن"، فقط "اطلاع رسانی" در فضای سایبری کافی نیست. چرا که رقبای این عرصه بسیار زیادند، شاید زیادتر از عالم هنر! بنابر این افزودن چاشنی هایی از جنس "حادثه" و "شگفتی" لازمه ی برنده شدن در رقابت سایبری برای دیده شدن است. حاشیه سازی های بی اساس درباره وضعیت سلامتی هنرمندان، ازدواج، طلاق، تولد فرزند، مهاجرت برای همیشه و... چاشنی های گوناگون.
اما رقابت سایبری در شکار لایکها و جلب فالوورها(دنبال کنندگان مطالب) همچنان نفس گیر است و آنان که نیاز نامحدودی به دیده شدن دارند، به زودی احساس عقب ماندن می کنند و اینجاست که زمینه برای "هنجارشکنی سایبری" فراهم می شود.
آنان که درک درستی از مقتضیات این فضا ندارند و یا وسوسه سرمایه گذاری در "بورس توجه" قوه احتیاطشان را فلج کرده است، تن به این هنجارشکنی ها می دهند: انتشار عکسها و ویدیوهای بسیار شخصی، انتشار تصاویر و یا ویدیوهای زننده و گاهی مستهجن، اظهارات مغایر با ارزشهای رایج جامعه، حمایت کور از جریانات ضدّ منافع ملی و... نمونه هایی از این رفتارهای هنجارشکنانه به شمار می روند.
اما ماجرا همچنان ادامه دارد. تجربه ثابت کرده است که حرکات شخصی، وقتی در متن یک جامعه(بخوانید جامعه مجازی) رخ می دهند، اگر با چاشنی شهرت نیز همراه باشند، قابلیت تبدیل به یک "شیوه رفتاری" را دارند. اما فراگیر شدن این رفتارها، به "رسانه های واسط" نیاز دارد.
این رسانه ها، سایتها، حسابهای شاخص(افراد و گروه های شناخته شده) در شبکه های مجازی اند که در مرحله بعد با کمک رسانه های ماهواره ای، حرکات هنجارشکنانه برخی هنرمندان را سمت و سو می دهند. این سمت و سو غالبا رویکرد سیاسی دارد. به این عنوان توجه کنید: "ماجرای نظام و هنرمندان زن". در ذیل این عنوان و مشابه آن، ادعا شده از آن جا که "حجاب قانون و نماد ایدئولوژی نظام جمهوریاسلامی است" بنابر این هنجارشکنی های سایبری چند زن (به اصطلاح) هنرمند، تقابل با جمهوری اسلامی به شمار می رود.
بازیگران خواسته و یا ناخواسته این عرصه از لحاظ هنری غالبا کم مایه اند و غالبا پیش از حرکات شگفتی آفرین آنها در عرصه سایبر، نامی از آنها در میان نبوده است. اما به لطف جریان سازی های رسانه ای در عرصه سایبری، می کوشند هویتی فراهنری و از جنس "فعال سیاسی" برای خود دست و پا کنند. تجربه ای که به احتمال زیاد به شکست می انجام زیرا عرصه سیاست هم بازیگر خود را می خواهد و افراد کم مایه جایی در آن ندارند.