وقایع زنجیره ای رخ داده در حج امسال و به خصوص فاجعه منا بیانگر جنگ قدرت از واشنگتن تا ریاض است که دو جناح از آمریکا و آل سعود را در مقابل هم قرار داده است.
به گزارش بولتن نیوز، در این دوئل آمریکایی – سعودی از بین «محمد بن نایف» و «محمدبن سلمان»، در نهایت می بایستی یکی جایگزین پادشاه فعلی گردیده و دیگری با عنوان ناکارآمدی و بی کفایتی از قدرت طرد گردد.
مقدمه:پس ار وقوع حوادث زنجیره ای در حج امسال، دو فرضیه پیرامون چرایی رخداد این وقایع مطرح گردیده است:
1-فرضیه قصور و کوتاهی
2- فرضیه تقصیر و تعمد
معتقدان فرضیه «قصور و کوتاهی»، وقوع این حوادث را ناشی از سوء مدیریت، ضعف در تدابیر و تمهیدات مسوولان سعودی، کم تجربگی و عدم تمرکز حاکمیت آل سعود به موضوع حج به دلیل درگیری در جنگ یمن و مداخله در بحرین می دانند. در مقابل فرضیه اول، فرضیه دومی مطرح می شود که شکل گیری وقایع مکه و منا را ناشی از تقصیر و تعمد مسئولان سعودی می داند. در این میان عده ای به دلیل تاثیرات عمیق و ماندگاری که فرضیه «تقصیر و تعمد» بر روی افکار عمومی دارد، تلاش دارند تا فرضیه «قصور و کوتاهی» مورد پذیرش افکار عمومی قرار گیرد. این عده برجسته شدن فرضیه «تقصیر و تعمد» و تبعات ناشی از آن را برای اهداف سیاسی خود بسیار مضر می دانند و به همین دلیل به دنبال نادیده گرفتن این فرضیه و کمرنگ جلوه دادن آن و برجسته سازی فرضیه «قصور و کوتاهی» هستند.
دقت در کنش های سیاسی و اهداف گروه فوق نشان می دهد که مطرح شدن فرضیه «تقصیر و تعمد» تبعات زیر را در پی خواهد داشت که برنامه های سیاسی و اهداف این گروه را تضعیف و مختل خواهد نمود:
- انتخاباتی نشدن فضای جامعه و افکار عمومی
- خارج شدن جامعه از حسن برجام و توافق 1+5
- دور شدن جامعه از فضایی دو قطبی سیاسی – فرهنگی
نگارنده این یاداشت با اعتقاد به فرضیه دوم، «تقصیر و تعمد» را عامل شکل گیری وقایع مکه و منا می داند و از این رو سعی می شود در این نوشتار با ارائه یک بحث منطقی و مستند و با تکیه بر دو محور زیر، دو فرضیه فوق مورد بررسی قرار گیرد:
اول: رد فرضیه «قصور و کوتاهی» با استناد به مشاهدات و واقعیات میدانیدوم: ارائه دلایل صحیح و مبرهن برای اثبات فرضیه «تقصیر و تمعد» در وقایع مکه و مناامید است این نوشتار اداء دینی باشد به ارواح پاک و منور زائران حریم دوست و میهمانان ضیافت الهی که در پاک ترین لحظات زندگی خود، مظلومانه به سوی معبود پر کشیدند و امتی را در سوگ خود نشاندند.
دلایل رد فرضیه «قصور و کوتاهی»:1- اثبات ادعای کذب آل سعود مبنی بر سقوط جرثقیل در مسجد الحرام بر اثر سقوط وزش باد شدید (جرثقیل در خلاف جعت باد سقوط کرده است)
2- سقوط جرثقیل بر خلاف وزن تعادل
3- قصور و کوتاهی در امداد رسانی پس از حادثه در مسجدالحرام
4- مسدود نمودن غیر منتظره و بدون اطلاع قبلی برخی مسیرهای حجاج برای رمی جمرات
5 - ایجاد اختلال در مسیر حجاج آسیایی و آفریقایی (دو مسیر عربی و سعودی عادی بوده است)
6- عدم ارائه دلیل برای انسداد یکی از مسیر های رمی جمرات
7- اختلال و توقف غیره منتظره در حرکت قطار های انتقال حجاج و افزایش حجم جمعیت در مسیر منتهی به مقصد مسدود شده
در این رابطه «مجتهد» فعال رسانه ای عربستانی تصریح می کند "قطار چهار ساعت در شب تاخیر داشت و باعث شد حجاج در ایستگاه منتظر بمانند ... وقتی قطار رسید با وجود اینکه واگن ها پر شده و درب های قطار بسته شده بود اما قطار حرکت نکرد." مجتهد تاکید می کند که "قطار متوقف بوده و درب هایش برای یک ساعت باز نشد. بسته بودن درب قطار باعث شد که احساس خفگی به مسافران آن دست بدهد و برخی به حال اغماء بروند."
8- عدم توجه به هشدار مرکز کنترل جمعیت مبنی بر شکل گیری گره جمعیتی در مسیر مسدود شده.
مجتهد می گوید "مقامات سعودی دست اندرکار برگزاری حج، دوساعت قبل از وقوع حادثه، ازدحام جمعیت را از طریق دوربین های کنترل مسیر ملاحظه کرده اند و هشدار های لازم را به نیروهای امنیتی داده اند ولی نیروهای امنیتی به این هشدارها توجه نکردند."
9- بکارگیری نیروهای ناآشنا و ناتوان برای هدایت حجاج در این مراسم عظیم
10- هدایت حجاج به مسیر متراکم از جمعیت
11-بستن خروجی های مسیر و گشودن ورودی های مسیر
12- ایجاد تقابل در حرکت حجاج در مسیر مسدود شده
13-تأخیر چند ساعته نیروهای امدادی به ویژه اکیپ های پزشکی برای حضور در محل
14- عدم تلاش برای احیاء مصدومان که در اثر ازدحام جمعیت و گرمازدگی بیهوش شده بودند.
15- ممانعت از ورود امدادگران گروه های پزشکی دیگر کشورها به ویژه جمهوری اسلامی ایران
16-محاصره محیط واقعه از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی و ممانعت از خروج جمعیت و ورود امدادگران
17- عدم اهتمام به انتقال مجروحین
18-عدم همکاری با کشورهای ذیربط برای شناسایی مجروحین و جان باختگان
19- تجربه عربستان در برگزاری مراسم حج با جمعیت بیشتر از این و سوابق تجربه حوادث ناگوار در سطحی کوچک تر در منا
20-عدم تمهید برای پیشگیری از حوادث محمتل در منا به ویژه بعد از سقوط چرثقیل در مسجد الحرام
یقینا با بازگشت حجاج و بیان مشاهدات عینی، این دلایل پرشمارتر خواهد شد و جای هیچ شائبه ای را باقی نخواهد گذاشت که فرضیه «قصور و کوتاهی» ناشی از سوء مدیریت و ضعف در تدبیر به دلیل بی تجربگی، فرضیه ایی غلط است.
دلایل اثبات فرضیه «تقصیر و تعمد» در وقوع حوادث مکه و منا:براساس بررسی های به عمل آمده از مشاهدات و واقعیات مرتبط، می توان به سه دلیل مهم در چرایی وقوع حادثه در مکه و منا اشاره داشت:
1- جنگ قدرت از واشنگتن تا ریاض
2- ایران هراسی و ایجاد ایران ستیزی
3- شیعه هراسی و ایجاد جنگ مذهبی
در آینده ممکن است دلایل دیگری نیز در اثبات فرضیه «تقصیر و تعمد» بیان گردد که اکنون در حد گمانه است و نیاز به بررسی بیشتر دارد.
جنگ قدرت از واشنگتن تا ریاض:جنگ نیابتی و تقابل مذهبی در منطقه که از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای اروپایی و با حمایت لجستیکی و عقیدتی عربستان در منطقه آغاز شده است، برخلاف اهداف مد نظر طراحان و کارگزاران آن، به موارد زیر منتهی شده است.
- افزایش اعتبار، اقتدار و توسعه عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه
- ورود جدی روسیه به منازعات منطقه
- ایجاد تردید در میان کشورهای اروپایی نسبت به سیاست های آمریکا در منطقه
- گرفتار آمدن همپیمانان منطقه ای آمریکا، ترکیه و عربستان در گرداب خودساخته جنگ نیابتی
- توسعه فرهنگ و جغرافیای مقاومت اسلامی در منطقه
- ایجاد تنفر شدید در افکار عمومی منطقه نسبت به اقدامات محور غربی- عبری- عربی
موارد مذکور علاوه براینکه موازنه استراتژیک را در منطقه تغییر داده، باعث شکل گیری ترتیبات امنیتی جدیدی نیز در منطقه شده است. بخشی از این ترتیبات، ایران، جبهه مقاومت اسلامی و روسیه را در قطب مقابله با تروریسم قرار داده و در مقابل آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی، رژیم صهیونیستی و متحدان آمریکا در منطقه را نیز در قطب حامی تروریسم قرار داده است.
بر این اساس جناح حاکم در ایالات متحده برای مهار روند فوق، خود را ناچار به تعامل راهبردی با جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها می داند. مقامات کنونی کاخ سفید بر این باورند که پرونده سوریه، عراق و یمن باید هرچه سریع تر مدیریت شود. در غیر اینصورت دموکرات ها در انتخابات آتی آمریکا، شکست سنگینی را مقابل جمهوری خواهان متحمل خواهند شد. دراین راستا اوباما و جناح وی خود را ملزم به ایجاد تغییر در حاکمیت عربستان می دانند. گزینه دموکرات ها برای انتقال قدرت از نسل اول شاهزادگان سعودی به نسل دوم آل سعود، محمد بن نایف 56 ساله بزرگترین شاهزاده نسل دومی و ولیعهد کنونی عربستان است. در مقابل دستور کار دموکرات ها برای جا به جایی قدرت در آل سعود، جمهوری خواهان آمریکا و صهیونیست ها قرار دارند که ترجیح آن ها برای به قدرت رسیدن، محمد بن سلمان فرزند ملک سلمان است.
ارتباط محمد بن سلمان با جمهوری خواهان از تجارت سلاح آغاز شد و اکنون به یک تعامل استراتژیک رسیده است. وی به پشتیبانی همین حمایت، پله های قدرت را به سرعت طی کرده است. محمد بن سلمان پس از به قدرت رسیدن پدرش ابتدا در یک ائتلاف موقت با محمد بن نایف، جناح غیر سدیری ها(متعب بن عبدالله و...) را ازقدرت حذف کرد. وی به عنوان وزیر جنگ عربستان به بهانه مخالفت مقرن بن عبدالعزیز با جنگ یمن، مقدمات برکناری او را از منسب ولیعهد فراهم آورد و خود جانشین ولیعهد جدید(محمد بن نایف) شد. این منصب فرصتی فراهم نمود که محمد بن سلمان ریاست امور اقتصادی و توسعه را در اختیار بگیرد و عملا مدیریت شرکت نفتی آرامکو را نیز تصاحب کند.
روند پرشتاب قدرت یابی محمد بن سلمان به گونه ای پیش رفت که آگاهان به امور عربستان و افراد مطلع از مناسبات درون آل سعود اعلام کردند که ملک سلمان در آینده ای نزدیک از قدرت کناره گیری خواهد کرد و پسرش را به عنوان جانشین خود معرفی خواهد نمود. اما محمد بن سلمان در مسیر کسب قدرت در گام های نهایی، با مانعی به نام محمد بن نایف و برخی از شاهزادگان آل سعود مواجه است که حتی در موضوع جنگ یمن نیز با او دچار اختلاف شده بودند. از این رو به نظر می رسد وقایع زنجیره ای در حج امسال بیانگر جنگ قدرت از واشنگتن تا ریاض است که دو جناح از آمریکا و دو جناح از آل سعود را در مقابل هم قرار داده است. در دوئل آمریکایی- سعودی، از بین محمد بن نایف و محمد بن سلمان یکی باید جایگزین پادشاه فعلی و دیگری باید با عنوان ناکارآمدی و ضعف، مطرود گردد.
در دوئل آمریکایی- سعودی مورد اشاره، جناح حاکم در واشنگتن(دمکرات ها) و مخالفان سلمان در ریاض درصددند تا با استناد به حوادث زنجیره ای در حج امسال، ضمن بی کفایت نشان دادن پادشاه، روند جا به جایی در حاکمیت آل سعود را تسریع بسازند تا محمد بن نایف بر اریکه قدرت بنشیند. در این رابطه روزنامه گاردین فاش ساخته است که یکی از شاهزادگان بلند پایه سعودی از تدوین طرحی برای برکناری ملک سلمان سخن گفته است. شواهد تلاش جناح حاکم در آمریکا(دمکرات ها) به همرا جناح محمد بن نایف در عربستان برای به پیش بردن این سناریو عبارتند از:
- انتشار نامه شاه زادگان سعودی در خصوص نجات کشور از دست سلمان و محمد بن سلمان
- انتشار ویدیوی منتسب به محمد به سلمان و مرتبط دانستن حضور وی و همراهانش به عنوان دلیل انسداد مسیر رمی جمرات و رخداد فاجعه منا
- تاسیس کمیته حقیقت یاب از سوی محمد بن نایف
در طرف دیگر دوئل آمریکایی- سعودی، جمهوری خواهان آمریکا، صهیونیست ها و محمد بن سلمان قرار دارند که در تلاشند تا با تکیه بر حوادث زنجیره ای در حج، ضمن بی کفایت نشان دادن محمد بن نایف به عنوان متولی حج و امور سیاسی- امنیتی، مقدمات برکناری وی را فراهم نمایند. تأمل در اقدامات به وقوع پیوسته در بین سعودی ها پس از وقوع حواث در مکه و منا، وقوع جنگ قدرت به عنوان یکی از مهمترین علل چرایی رخداد این وقایع را بیش از پیش به اثبات می رساند:
-تغییر شرکت مجری پروژه های توسعه مسجد الحرام( بزرگترین پروژه عمرانی عربستان) از شرکت «بن لادن» به شرکت «نسما» وابسته به محمد بن سلمان با فرمان پادشاه
- انتقال دارایی و تجهیزات شرکت «بن لادن» به شرکت «نسما» با فرمان پادشاه
- دستور پادشاه برای بازنگری در طرح های حج و میزان نقش ها و مسوولیت های محوله به موسسات طوافه( موسسه امور حج) بر خلاف مواضع محمد بن نایف
- برکناری «بندر بن حجاز» وزیر حج عربستان و از افراد نزدیک به محمد بن نایف با فرمان پادشاه
- برکناری ژنرال «عثمان الحرج» مدیر امنیت عمومی و سه نظامی دیگر
- برکناری «سعید الجبری» مسوول تحقیقات دربار و از افراد نزدیک به «محمد بن نایف»
- موضع حمایتی پادشاه از نیروهای امنیتی و انتقاد از مدیریت کلان حج
ایران هراسی و ایجاد ایران ستیزی:منتسب کردن کشتار حجاج در منا به جمهوری اسلامی ایران، ناظر بر ایران هراسی است که از طریق رسانه های وابسته به عربستان به شکل زیر دنبال شد:
- روزنامه کویتی القبس بی اعتنایی زائرین ایرانی به راهنمایی مأموران را عامل وقوع حادثه در منا معرفی کرد.
- سی ان ان عربی در گزارشی حجاج ایرانی را مقصر حوادث منا معرفی کرد.
- روزنامه الشرق الاوسط نیز نوشت حرکت 300 زائر ایرانی در خلاف مسیر حرکت مشخص شده در محل مراسم دلیل اصلی ازدحام و حادثه بوده است
- توئیتر که مالکیت آن در اختیار عربستان در آمده است همزمان دو هشتگ را دنبال کرد: «ایران تقتتل الحجاج» ( ایران حجاج را می کشد ) «ارهاب الایرانی» ( تروریسم ایرانی )
در این پرده از سناریو، ایران هراسی نوعی دیگر سازی بود که می بایست علاوه بر ایجاد ادراک و تغییر نگرش در مخاطبین مقدمات ایران ستیزی را درآنان نهادینه نماید. مهمترین مخاطب ایران هراسی و ایران ستیزی در منطقه، جریان های سلفی- تکفیری هستند. در آموزه های این جریان، ایران عامل تضعیف و فرو پاشی خلافت عثمانی معرفی می شود. از این رو این همانی نمودن عربستان و خلافت عثمانی و دگر سازی نسبت به ایران در جریان های سلفی - تکفیری، بسیار پررنگ و توام با عصبیت خواهد شد. لذا به نظر می رسد این پرده از سناریو به نوعی کیش دادن ادراکی جریان های سلفی- تکفیری به سمت جمهوری اسلامی ایران است که در عمل دامنه جنگ نیابتی را به صورت ایران ستیزی، متوجه ایران سازد.
شایان ذکر است که ایران هراسی و ایران ستیزی تنها به مخاطبین سلفی- تکفیری در کشورهای عربی،آسیایی و آفریقایی ختم نخواهد شد بلکه در این چارچوب، سناریوی دیگری نیز در حال تکوین است که مخاطب آن مقامات و افکار عمومی در آمریکا و کشورهای اروپایی است.
نشانه گذاری آل سعود با عنوان تروریسم ایرانی در ماجرای کشتار حجاج در منا، مقدمه ای است برکلید خوردن سناریوی جدید که مربوط به انفجار برج های الخبر در ظهران عربستان است. این واقعه در سال 1996 منجر به کشته شدن 19 نظامی آمریکایی گردید. در این ارتباط به نظر می رسد ربایش «احد المغسل» در بیروت به همراه ناپدید شدن برخی از حجاج ایرانی موید این سناریوی جدید ایران هراسی و ایران ستیزی است. احمد المغسل یکی از پنج مظنون «حزب الله حجاز است» که اف بی آی برای دستگیری وی 5 میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.
بنابراین برخلاف آنچه تصور می شود که انتساب فاجعه منا به حجاج ایرانی، یک اقدام انفعالی از سوی آل سعود و برخی رسانه های وابسته به عربستان است، به نظر می رسد ایران هراسی و ایران ستیزی، پرده دوم از سنارویی است که یک سر آن کشتار حجاج در منا بوده و سر دیگر آن در حوادث آینده نمایان خواهد شد.
شیعه هراسی و ایجاد جنگ مذهبی:آل سعود با ارتکاب جنایت در منا سعی کرد با شیعه هراسی، خطر شیعیان را بیش از گذشته برای سلفی های تکفیری برجسته سازد. در این رابطه شیخ عبدالعزیز آل شیخ اظهار می دارد: «برخی حجاج به دنبال مرگ عمدی در اماکن مقدسه هستند زیرا اعتقاد دارند زندگی در این اماکن اجر دارد.»
مقامات سعودی با انتساب حادثه منا به تفکر شیعی اهداف زیر را دنبال می کنند:- مشروعیت بخشیدن به مداخله در بحرین و جنگ یمن
- منتقل ساختن شیعه ستیزی نهادینه شده در سلفی های تکفیری به سمت مراسم های مذهبی شیعیان به عنوان انتقام گیری متقابل
- فعال ساختن گسل سلفی- تکفیری ها در مصر و نیجریه (550 نفر از حجاج اهل نیجریه و 300 نفر از حجاج مصری در این واقعه کشته شدند)
همچنین پیرامون ایجاد جنگ مذهبی، جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی اخیراً گفته است: «در اروپا جنگ های مذهبی بین کاتولیک ها و پروتستان ها قریب به یک و نیم قرن به طول انجامید و با پیمان وستفالیا در 1648 میلادی به پایان رسید. بد نیست به خاطر آوریم در آن زمان نیز ائتلاف ها مرکب از چندین فرقه و مذهب بود که به دلایلی غیر از مسائل مذهبی با هم متحد شدند. در خاورمیانه امروز نیز باید منتظر چنین ترکیبی باشیم.» جوزف نای در ادامه می گوید: «جنگ ها مذهبی در اروپا زمانی پایان یافت که آلمان در طول بیش از 30 سال نیمی از جمعیت خود را از دست داد.»
دقت در این وقایع و این سخنان اهداف پیدا و پنهان جنگ مذهبی را به صورت زیر نشان می دهد:- نابودی جمعیت مسلمانان در فتنه مذهبی دراز مدت
- نابودی سرمایه های مادی کشورهای اسلامی
- مستهلک نمودن و مضمهل نمودن ارتش های کشورهای اسلامی
- و بالاخره تجزیه کشورهای اسلامی
نکته پایانیدر وقایع بسیار تلخ مکه و منا بار دیگر ذات پلید استکبار و دست نشاندگان آن خود را پدیدار ساخت. آمریکایی ها در حالی که یک دست وزیر خارجه شان در دست وزیر خارجه ما بود، دست پنهان دیگرشان عزیزان این ملت را مظلومانه قتل عام کرد. در چنین شرایطی و بنابر عرف بین الملل، حق این بود که مسئولان کشورمان در راستای اعتراض به این جنایات هولناک و همدلی و مساعی با مردم داغدار کشورمان، سفر خود را رها می ساختند و به کشور باز میگشتند اما با کمال تأسف، نه تنها این مهم به وقوع نپیوست که بدتر از آن، به جای دیپلماسی «عزت و کرامت» شاهد دیپلماسی «التماس و خفت» بودیم که این در شان ملت غیور و رشید ایران اسلامی نبود.
منبع