به گزارش بولتن نیوز،به نقل از اشراف، گوشهنشینی سیاسی برای اصحاب اندیشکده ها چندان خوشایند نبود؛ در نتیجه، اندیشکده هایی پا به عرصه گذاشتند که فعالیتها و گرایش سیاسیشان قابل توجه بود. یکی از فعالان اندیشکده بنیاد هریتج در کتابی به نام «قدرت اندیشه» به توصیف این نقطه عطف در روند تکامل اندیشکده ها میپردازد؛ یعنی در سال ۱۹۷۱ و همزمان با تلاش اندیشکده امریکن انترپرایز «برای آغاز پژوهشی در مورد مزایا و معایب هواپیمای مسافربری مافوق صوت، هواپیمایی که نمایندگان کنگره در حال تصمیمگیری برای تخصیص بودجه آن به «وزارت دفاع آمریکا» بودند. چند روز پس از مخالفت مجلس سنا در اختصاص بودجه به این هواپیماها، تحقیق مذکور از سوی موسسه به مقامات کنگره تسلیم شد. پس از ارائه این گزارش آن هم با این همه تأخیر، «پاول ویریچ» و پس از وی، دستیار سناتور جمهوریخواه ایالت کلرادو گوردن الوت مدیر موسسه امریکن انترپرایز ویلیام بارودی را مورد خطاب قرار دادند و پرسیدند که چرا چنین تحلیل ارزشمندی پیش از رأیگیری در دسترس قرار نگرفته است. بر اساس گفتههای «ادواردز»، «بارودی» در پاسخ گفت که این اندیشکده «اصلا نمیخواهد نتایج رأیگیری را تغییر بدهد.
آنچه در ادامه میخوانید قسمت دوم « اندیشکده های آمریکایی زیر ذزهبین » است. قسمتهای سوم و چهارم این مطلب طی روزهای آینده منتشر خواهد شد. قسمت اول این گزارش را میتوانید در لینک زیر مطالعه نمایید:
اندیشکده های آمریکایی زیر ذرهبین (۱) :
احزاب آمریکایی و ساخت اندیشکده های جدید" href="http://www.eshraf.ir/5707/%d8%a7%d8%ad%d8%b2%d8%a7%d8%a8-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa-%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%da%a9%d8%af%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af.html">اندیشکده های آمریکایی زیر ذرهبین (۱) : احزاب آمریکایی و ساخت اندیشکده های جدید
• پایههای اندیشکده هریتج در کجا و چگونه شکل گرفت؟•
پاسخ بارودی به پرسشهایی که پاول ویریچ و دوست کنگرهایاش، یعنی اد فیولنر، مطرح کرده بودند، آنها را به حیرت انداخت. تعجب این افراد از آن روی بود که اگر هدف از انجام چنین پژوهشهایی تأثیرگذاری بر رأیگیریهای درون کنگره نیست، پس نمیتوان نقطه پایانی برای این تحقیقات یافت. در پی این اظهارات وی، «ویریچ» و «فیولنر» به فکر تأسیس اندیشکدهای دیگر افتادند؛ اندیشکدهای که مأموریتش گسترش و توسعه تحقیقاتی است در زمینه سیاستگذاری و در عین حال در فکر تنظیم برنامهای است محافظهکارانه، پایدار و محکم. « بنابراین در سال ۱۹۷۳ اندیشکده بنیاد هریتج بنیان نهاده شد و کار خود را شروع کرد.
• مأموریت و اهداف اندیشکده بنیاد هریتج چه بود؟•
اندیشکده هریتج نوع خاصی از اندیشکده محسوب میشد و در بین دیگر موسسات، مسیری نوین برای پیشبرد اهدافش اتخاذ کرده بود. بر اساس بیانیههای مأموریت افرادی که در اندیشکده بنیاد هریتج مشغول به کار هستند، این سازمان «تشکیل و ارتقا سیاستگذاریهای محافظهکارانه در عرصه عمومی» را در سرلوحه کارهای خود قرار داده است؛ برنامهای که سالیان سال آرزوی دیرین پدرانشان و پیشینیانشان برای ایجاد آزادی در بین مردم بود. این سازمان با در نظر داشتن چنین هدفی، به صورت مستقیم به تهیه سرمایه لازم هم میپردازد؛ راهکاری که بیشتر در کمپین انتخاباتی و کمتر در اندیشکده ها مورد استفاده قرار میگیرد. «بنیاد هریتج» خود را از تمام سازمانهای دیگر در جهان فکری دولت آمریکا «محافظهکارتر» میداند.
• توسل دولت ریگان به پیشنهادهای سیاسی اندیشکده هریتج •
با پیروزی «رونالد ریگان» در دهه ۱۹۸۰، این اندیشکده در آن فکر بود که در عرصه سیاستگذاری جایگاهی مهمتر برای خود بیابد و به منظور رسیدن به برنامهای منسجم در سیاستهای محافظهکارانه برای دولت جدید گامی اساسی بردارد. این برنامه که عنوانش را «وکالتنامه رهبری» نهادند، بیش از ۲ هزار نکته پیشنهادی از سوی موسسه را در خود جای داده بود؛ از جمله نکتههایی که در این برنامه به آنها اشاره شده، میتوان راههای اتخاذ رویکردی جدیتر در قبال دولت «شوروی سابق» را نام برد؛ دامنه این پیشنهادها آنقدر وسیع بود که حتی تغییرات جزئی در قوانین مربوط به محیط زیست هم در آن در نظر گرفته شده بود. با پایان یافتن دور دوم ریاست جمهوری «ریگان»، دیگر بیش از ۶۰ درصد از این موارد پیشنهادی توسط دولت اتخاذ شده بود، که در این بین، کاهش مالیات را میتوان معروفترین نمونه تغییرات اعمال شده توسط ریگان برشمرد؛ تغییری که دامنه تأثیرش همه جا و همه کس را در بر گرفته بود. بنابر اظهارات «دیوید ون درهل» از روزنامه «واشنگتن پست»، «با کمی اغراق، میتوان تعهدنامه رهبری را کتابی مقدس برای انقلاب ریگان» خواند. در سال ۱۹۸۶ بود که مجله «تایم» اندیشکده بنیاد هریتج را «آخرین نسل از اندیشکده هایی» دانست که دارای تمایلات و گرایشهای سیاسی خاص هستند.
• امروزه بزرگترین تحقیقات آمریکا از اندیشکده ها بیرون میآید •
اما اندیشکده هریتج تنها اندیشکده محافظهکار آن دوران نبود. طی چند دهه اخیر، اندیشکده های زیادی با گرایشهای سیاسی چپ یا راست پا به عرصه وجود گذاشتهاند. این مطلب هم درست است که فعالیت و اهمیتشان بیشتر وقتی به چشم میآید که گروه مورد نظرشان قدرت را در دست ندارد. مخالفت باعث بالا رفتن قدرت گروهها میشود و از همه مهمتر آن که معمولا دولتها به صورت دوستانه اعضای مفید و خوب اندیشکده ها را به خدمت میگیرند. حتی با وجود چنین شرایطی هم در دهه ۱۹۸۰، کار اتاق های فکر و موسسههای تحقیقاتی محافظهکار رونق گرفت، چرا که دولت ریگان تلاش بسیار زیادی کرد تا اندیشکده های راستگرا را به سوی خود بکشاند. یکی از مشاوران ارشد ریگان در امور اقتصادی به نام «مارتین اندروز» خاطرنشان کرد که «میخائیل گورباچف» در جریان سخنرانیهای مقدماتی اجلاسی در سال ۱۹۸۵، کتاب سال ۱۹۸۰ «موسسه هوور» را در برابر دیدگان دستیاران «ریگان» تکان داد؛ نام کتاب این بود: «آمریکا در دهه ۱۹۸۰». بر اساس گزارش روزنامه «نیویورک تایمز» در مورد این حادثه، «گورباچف» اذعان کرده بود که این کتاب چیزی نیست جز «یک برنامه کار واقعی برای پیشبرد سیاستهای دولت ریگان». در این بین، در سال ۱۹۸۸، خود ریگان گفت که «امروزه بزرگترین تحقیقات آمریکا از اندیشکده ها بیرون میآید، و هیچ اندیشکدهای به اندازه موسسه امریکن انترپرایز در آمریکا تأثیرگذار نبودهاست.»
• فرار استادان راستگرای دانشگاهها به اندیشکده ها •
اشاره ریگان به تحقیق و پژوهش، دلیل دیگری را از گسترش فعالیت اندیشکده های محافظهکار در دهه ۱۹۸۰ پدیدار میکند. در این دهه، بسیاری از متفکران محافظهکار، دانشگاه را مکانی میدیدند که افکار نو را خنثی میکند و جایی برای نظرات جدید در آن نیست. جو سیاسی در بسیاری از دانشگاهها باعث شد که خیل عظیمی از استادان راستگرا در بین اعضای جامعه دانشگاهی تبدیل به چهرههای منفور شوند. اندیشکده ها تا آنجا که در توانشان بود، به این متفکران اجازه دادند که خود را از سختگیریهای مربوط به چارچوب دانشگاهی و عقاید تند سیاسی رها کنند. اندرسن نمونهای است بارز از این تغییر جایگاه؛ وی دانشگاه کلمبیا را رها کرد و به خدمت دولت نیکسون درآمد، پس از آن به موسسه هوور پیوست. در دوران ریاستجمهوری ریگان نیز راه را برای استفاده از عقاید اندیشکده خود در دولت باز میکرد.
• عصر پیدایش اندیشکده ها با گرایش سیاسی •
موفقیت عملی اندیشکده های محافظهکار در این دوره زمانی با رویکرد جدید و پویا از سوی بنیاد هریتج همراه شد؛ رویکردی که دیگر اندیشکده ها فارغ از گرایشهای سیاسیشان، تمایل زیادی بدان یافتهاند. این رویکرد طلیعه عصری است که یک متفکر سیاسی به نام «دونالد ابلسون» آن را عصر «پیدایش اندیشکده ها با گرایش سیاسی» نامید. از آن زمان به بعد، دیگر اندیشکده های آمریکایی فعالیتهای دانشگاهی خود را کم و کمتر کردهاند و تمرکز اساسی خود را بر روی سیاست و ارزشها و منافع حزبی (فرقه خاصی) قرار دادهاند.
• سیاستمداران، اندیشکده های با گرایش سیاسی را ترجیح میدهند•
سیاستمداران هر دو حزب هم اندیشکده های با گرایش سیاسی را به نمونههای اصلی خود ترجیح میدهند. به عنوان مثال، پس از شکست حزب دموکرات در انتخابات سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴، گروهی از دموکراتهای میانهرو «شورای رهبری دموکرات» را تأسیس کردند؛ البته این شورا یک اندیشکده محسوب نمیشد بلکه سازمانی بود با گرایشهای سیاسی که با توجه به بند ۵۰۱ (c) (4) از «قانون مالیاتی» تشکیل شد؛ به این معنا که به هرگونه کمک مالی به این سازمان مالیات تعلق میگیرد. هدف از تشکیل این سازمان چیزی نبود جز هدایت حزب دموکرات برای قرار گرفتن در مسیر اصلی خود. «بیل کلینتون» از ابتدا با این سازمان همراه بود و در نهایت به سمت ریاست این سازمان رسید. در سال ۱۹۸۹، شورای رهبری دموکرات اندیشکدهای با نام «موسسه سیاست پیشرو» ایجاد کرد که از مالیات نیز معاف بود و هدفش ارائه کمکهای فکری به سیاستمداران وابسته به این شورا بود.
• اندیشکده ای که سبدی از گزینههای فکری برای رئیسجمهور بود•
موسسه سیاست پیشرو، پس از پیروزی کلینتون در سال ۱۹۹۲، درست مانند اندیشکده بنیاد هریتج در دهه ۱۹۸۰ به اوج فعالیت خود رسید و به گفته روزنامه واشنگتن پست، تبدیل شد به «سبدی از گزینههای فکری برای رئیسجمهور. مقامات شورای رهبری دموکرات و موسسه سیاست پیشرو، از جمله «ال فرام»، «ویلیام گالستون»، «الین کامرک» و «بروس رید» در دولت کلینتون مشغول به کار بودند. از میان نظراتی که «موسسه سیاست پیشرو» به کلینتون ارائه داد، میتوان به برنامه نیروهای نظامی موسوم به «آمریکرپس» (نیروهای نظامی آمریکا) و تلاشهای معاون اول «کلینتون»، «الگور»، برای بازسازی دولت از طریق بهروز کردن نظام اداری کشور و استفاده بهینه از فناوری. شاید مهمترین مطلب آن باشد که این اندیشکده ، این امکان را برای کلینتون فراهم آورد که با بهره گرفتن از ابزار مهم دموکراتیک، انگیزه کار را به رفاه اجتماعی برساند. این سیاست بخشی مهم از قانون اصلاح-رفاه است که «کلینتون» در سال ۱۹۹۶ پای آن را امضا کرد.
• مقایسه دو اندیشکده موسسه سیاست پیشرو و بنیاد هریتج•
با وجود این که «موسسه سیاست پیشرو» مانند بنیاد هریتج یک اندیشکده است، اما تفاوتهایی هم دارند: نخست آن که «موسسه سیاست پیشرو» کاملا از یک نهاد وابسته دیگر شکل گرفته است. دوم آن که از اندیشکده هریتج و خیلی از رقیبان راستگرای خود هم کوچکتر است. «ون درهل» لقب «موش بزرگ» دنیای اندیشکده ها را برای این موسسه انتخاب کرد. تعداد اندیشمندانی که در موسسه سیاست پیشرو مشغول به کار هستند، به طور متوسط از ۱۰ نفر تجاوز نمیکند، اما همین تعداد افراد هم چه از نظر شهرت و چه از نظر تحصیلات از محققان اندیشکده هریتج بالاتر هستند. سوم آن که هدف «موسسه سیاست پیشرو» هدایت آن در جهتی خاص است؛ در حالی که تلاش بنیاد هریتج آن بود که مفهوم محافظهکاری را اصلاح کند و به ترویج آن بپردازد، چرا که این مفهوم تبدیل شده است به ایدئولوژی غالب در حزب جمهوریخواه. این موسسه که دیگر از شورای منحل شده «رهبری دموکرات» جدا شده است، تفاوتهای اعتقادی با هریتج دارد؛ به گونهای که خود را پیرو اندیشکده های «حزب سوم» ی ساخته است که چپگرا هستند؛ مانند اندیشکده بنیاد آمریکای نوین (در سال ۱۹۹۹) و «مرکز سیاستهای دوحزبی» (در سال ۲۰۰۷(.
• اندیشکده های راستگرا مانند دولتهای در تبعید عمل میکنند •
اندیشکده های راستگرا مانند دولتهای در تبعید عمل میکنند. پس از موفقیت کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۲، مقامات دولت بوش پدر دو اندیشکده دارای گرایش سیاسی برای خود تأسیس کردند: «پروژه آتیه جمهوریخواهان» و «قدرتمند کردن آمریکا». اندیشکده « پروژه آتیه جمهوریخواهان» توسط ویلیام کریستول تأسیس شد؛ وی در گذشته، فرمانده کل قوای آمریکا و تحت نظر «دن کوایل»، معاون رئیس جمهور پیشین، به فعالیت میپرداخت. هدف از تأسیس این اندیشکده ایجاد «یک مرکز راهبردی برای ایجاد ارتباط بین متفکران، فعالان و سازمانهایی است که به یک برنامه منسجم برای اصلاحات محافظهکارانه متعهد هستند». در بین محصولات شاخص این اندیشکده میتوان به «یادداشتهای سیاستگذاری» (قابل انتشار با دورنگار) اشاره کرد. این برنامه به مخالفان کلینتون در حزب جمهوریخواه کمک میکرد که به صورت دسته جمعی از برنامه وی در حوزه بهداشت آگاه شوند. در کنار این اندیشکده، «قدرتمند کردن آمریکا» نیز بود که توسط «بیل بنت»، وزیر آموزش پیشین و رئیس «سازمان مبارزه با قاچاق موارد مخدر»، «جک کمپ»، نماینده جمهوریخواه در کنگره و جین کرکپاتریک، سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل تأسیس شد. این سازمان نام سه تن از محافظهکاران برتر کشور را یدک میکشد و هدفش نیز «پرکردن خلایی است بین فرایند واقعی تصویب قانون و آنچه اندیشکده ها در نتیجه مباحثات سیاسی خود روی کاغذ میآورند.» هر دوی این اندیشکده ها بر اساس الگوی وابستگی و گرایش کار میکنند، اگرچه تفکرات موسسه سیاست پیشرو با آنچه از «پروژه آتیه جمهوریخواهان» میبینیم، نزدیکی بیشتری دارد، چرا که هر دو به فکر راهی هستند که بتوانند با هر دو حزب در ارتباط باشند. از آن سوی، بین اندیشکده های «قدرتمند کردن آمریکایی» و بنیاد هریتج قرابت خاصی حس میشود چرا که هر دو علاوه بر توجه به توسعه سیاست، به توزیع پیام هم میپردازند. امروزه هیچ یک از این سازمانها ساختار اصلی خود را ندارند.
• اندیشکده ها به نهادهای سیاسی تبدیل شدهاند•
بنابراین، در اواخر دهه ۱۹۹۰، اندیشکده ها دیگر از جایگاه قدیمیشان که «دانشگاههای بدون دانشجو» بود، فاصله گرفتند. این موسسات دیگر نقش خنثی و بدون حزبی خود را کنار گذاشته بودند و تبدیل شدند به نهادهای فعال در تشکیل و پیشرفت مباحث سیاسی؛ روندی که در دهه اخیر افزایش زیادی داشته است.
پایان قسمت دوم
ادامه دارد…
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com