گروه فرهنگی - همانطور که مستحضرید، طبق یک رسم چندین ساله، شاعران انقلابی و آیینی در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت به محضر رهبر انقلاب رسیده و بهترین آثار خود را تقدیم همگان میکنند. امسال هم به امید خدا و طبق گفتههای استاد غزوه، شاعران گرامی یکبار دیگر در بیت رهبر انقلاب حضور یافته و جان عاشقان را با دستاوردهای معنوی خویش سیراب میکنند.
به گزارش بولتن، ما برآنیم تا چند روز مانده به این اتفاق شیرین و مهم فرهنگی، به پیشواز آن رفته و علاوه بر بازخوانی اشعار خوانده شده توسط شعرا، نیم نگاهی بر چند شعر سروده شده توسط حضرت آیتالله خامنهای داشته باشیم.
خانم سیده تکتم حسینی
نشسته برف پیری روی مویت، دلم میخواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است، بیا تا خانه بوی نان بگیرد
بهاران است و تصویری ندارد، پدر پاییز تقصیری ندارد
نمیخواهم که در این فصل غربت ، دل پرمهرت از آبان بگیرد
غریب و خسته و بیسرپناهم، سیاه است آسمان بختگاهم
برای برگهای زرد عمرم، بگو جنگل حنابندان بگیرد
پدر اندوه در دلها زیاد است، سرا راه تو مشکلها زیاد است
بگو کی میرسد از راه آن روز، که بر ما زندگی آسان بگیرد
خدا قوت نباشی خسته ای ماه، از این دنیای تاریک و پر از آه
خدای یوسف افتاده در چاه، تقاصت را از این زندان بگیرد
خدا را شکر اگر امروز غم هست، حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من امکان ندارد، دل سادات در ایران بگیرد
آقای بایرام شکلا از هندوستان
به من رساند نسیم سحر سلام علی
برهمنام که شدم چون عجم غلام علی
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی
چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چون مرغکی به دام علی
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی
علی علی و علی عالی و علی أعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی
سلام ما به علی آن وصی پیغمبر
سلام ما و رسولان به احترام علی
علی امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجده و قیام علی
خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد
صباح و شام معطر شد از مشام علی
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی
سیدعلیرضا شفیعی
در کوچههای نگاهت ای کاش میشد قدم زد
در شرح قرآن چشمت آیه به آیه قلم زد
فریاد نهجالبلاغه با چرخش ذوالفقارت
همدم شد و بر سر کفر، تیغ عدم دم به دم زد
اکسیر عشق تو غوغاست بیشک طلا میشود خاک
حتی خدا روز خلقت از کیمیای تو دم زد
در خواب بودم دمادم، در خواب… یک خواب مبهم
یاد تو چون سرمهی صبح، بیداریام را رقم زد
بال و پرم را شکسته بار گناهانم آقا
ای کاش میشد دوباره بالی به دور حرم زد
علیرضا رجبعلیزاده
شتک بر سینه آفاق زد زین پیشتر خون دلیرانت
اگر ای جوهر تیغ تو سرخ از عشق میخوانند ایرانت
چو شیری یالها افشانده مابین دو شط لم دادهای آرام
به چشم هرزهکفتاران هار نرّ و ماده بد انیرانت
بزرگا بیشه جولان شیران تو و آبشخور کارون
بزرگاتر حریم تشنهلب خیل شهیدان تو شیرانت
چنان چون پیکری تف دیده زیر آفتاب افتاده تا مشرق
یکی نقشیست خود گسترده بر نطع نمک فرش کویرانت
به چشمم کعبه و کانون دیگر طابران و طوس تو دارد
که چون من بیپناهان تو خرسندند با حج فقیرانت
جبین بر خاک محراب تو ساییدند و سر بر آسمان سودند
الا ای رشته تسبیح البرز و دنا در دست پیرانت
مگر از تخت جمشیدت ستون وز بیستونت سقف افسانهست
که سر در ابرت ای اسطورهگون میهن نخواهم دید ویرانت
یاران خراسانى شعری از رهبر معظم انقلاب
سرخوش زسبـوی غم پنهــانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگـویـم زکم و بیـش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لـب بـاز نکـردم به خروشـی و فغـانی
مـن محـرم راز دل طـوفــانـی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان زپشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبـش جان نسپـردم
شرمنـده جانـان ز گران جانـی خویشم
بشکسته تر ازخویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند «امین»، بستهى دنیا نِیـم اما
دلـبـسـتـهى یــاران خــراسـانـی خویشم
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com