گروه بین الملل، فرصت کمی تا فرارسیدن ضرب الاجل مذاکرات هسته ای باقی مانده است. بسیاری از مسائل مشکل ساز حل شده اند و ایران به دنبال لغو سریع تحریم هاست. آمریکا به عنوان طرف اصلی مذاکره با ایران نیز اگر واقعا به دنبال رفع نگرانی های ادعایی اش باشد، از این وضع راضی خواهد بود.
به گزارش بولتن نیوز، شواهد چیز دیگری را نشان می دهند. مطرح شدن یکباره درخواست های جدید از سوی آمریکا، آن هم در شرایطی که تنها چند هفته تا پایان مذاکرات باقی مانده است، نشان می دهد که شاید آمریکا چندان خواهان توافق نیست.
در همین ارتباط، پایگاه معتبر «لوبلاگ» در گزارشی به قلم الدار ممدوف، یکی از اعضای هیات اروپایی که هفته گذشته به ایران سفر کردند، این مساله را بررسی کرده و معتقد است که این تقاضاها رسیدن به توافق را با مشکل مواجه می کنند و در راستای منافع هیچ کدام از طرف ها نیستند. در این میان، اروپا به عنوان یک طرف مهم مذاکرات باید تلاش نماید که خواسته های غیر منطقی آمریکا کنار رود و طرفها به سمت توافق بروند. در ادامه متن کامل این گزارش تقدیم می گردد:
هفته گذشته، یک هیات از اعضای پارلمان اروپا در راستای اعتمادسازی بین دو طرف برای توافق جامع به تهران سفر کردند.
سطح جلسات در تهران و حضور تعدادی از مقامات ارشد اروپایی، از جمله المار بروک آلمانی، رییس کمیته امور خارجه، و ریچارد هوییت انگلیسی، سخنگوی امورخارجه ائتلاف سوسیالیست ها و دموکرات ها که دومین فراکسیون مهم پارلمان اروپاست، این واقعیت را نشان می داد که هر دو طرف این فرصت را جدی گرفته اند. آنها با رییس پارلمان ایران علی لاریجانی، وزیر امور خارجه جواد ظریف، معاون وی مجید تخت روانچی، و دیگر اعضای ارشد ایرانی که بعضی هایشان ارتباط مستقیمی با مذاکرات دارند دیدار کردند. این جلسات به هیات اروپایی اجازه داد تا رهنمود های ارزشمندی در مورد وضعیت مذاکرات از دید ایرانی ها به دست آورد.
در مجموع، ایرانیان معتقدند که رسیدن به توافق تا ضرب الاجل امکان پذیر است، اما تایید کردند که پیشرفت کند بوده است. نگرانی اصلی آنها درخواست های جدید آمریکایی ها بود که فراتر از چارچوب توافقی لوزان هستند. در حالی که تنها چند هفته تا ضرب الاجل باقی مانده است، این مساله مذاکرات را با چالش مواجه می سازد.
این درخواست های جدید چه هستند؟
موفقیت مذاکرات لوزان تا حد زیادی حاصل تلاش زیاد رییس سازمان انرژی اتمی ایران، علی اکبر صالحی و وزیر انرژی آمریکا، ارنست مونیز بود. این دو نفر به بسیاری از جزییات فنی رسیدگی کردند، از جمله موارد مربوط به تحقیق و توسعه هسته ای. در نتیجه، ایران محدودیت هایی را در مورد فعالیت های تحقیق و توسعه تا 10 سال بعد پذیرفته است، و به طور دقیق مشخص شده است که ایران در این دوره چگونه باید از سانتریفیوژهایش استفاده کند.
با این وجود، بعد از لوزان، آمریکایی ها ایده محدود کردن سطح غنی سازی ایران به دو درصد را مطرح کردند، امری که تعجب ایرانیان را برانگیخت. از آنجا که این مساله هیچگاه در لوزان مطرح نشده بود، ایرانیان شاید گمان کنند که آمریکا با سوء نیت عمل می کند، یعنی چنین مساله ای را که ممکن است از توافق و سازش ایران با 5+1 جلوگیری کند را در این شرایط و به یکباره اعلام می کند.
ایرانیان به این اصل معتقدند که «تا زمانی که روی همه چیز توافق نشود، بر سر هیچ چیز توافق نشده است.» به همین دلیل، مطرح کردن درخواست های جدید لزوما منجر به شکست غیرقابل اجتناب مذاکرات نمی شود. اما این مساله توافق را دشوار می سازد، چون مذاکرات چندجانبه است، و ارائه درخواست های جدید شاید باعث شود که دیگر طرف ها نیز درخواست های جدیدی مطرح کنند. برای مثال، ایرانیان می توانند درخواست کنند که تعداد سانتریفیوژها در نطنز از 5000 به 7000 افزایش یابد. طرف مقابل به طور طبیعی اعتراض خواهد کرد، زمان از دست می رود و اعتماد دو طرف خدشه دار می شود.
دیگر نشانه اینکه آمریکا به خارج از چارچوب لوزان پا گذاشته است، درخواست توقف آزمایش های مکانیکی سانتریفیوژ هاست. چنین آزمایش هایی بخشی از فرآیند تحقیق و توسعه در دانشگاه های ایران هستند. آنها هیچ ارتباطی به تولید مواد شکافت پذیر ندارند. به منظور انجام غنی سازی، گاز باید به سانتریفیوژها تزریق شود، اما ایران به صورت داوطلبانه تصمیم گرفته است که تا زمان پایان مذاکرات این کار را انجام ندهد. بنابراین ریسک غنی سازی وجود ندارد. اما منع آزمایش های مکانیکی به معنی تحمیل محدودیت های غیرمنطقی بر فعالیت های تحقیق و توسعه ایران است، امری که ایرانیان هیچ گاه آن را نخواهند پذیرفت.
فشار بیش از حد به ایران؟
بعضی طرف های اروپایی در 5+1، از جمله فرانسه، این درخواست های آمریکا را تکرار کرده اند. دنبال کردن یک توافق مطمئن تر به خودی خود یک هدف مشروع است، اما گروه 5+1 باید مراقب باشد که بیش از حد فشار نیاورد. ظرفیت پذیرش ایرانیان محدودیت هایی دارد. گرچه آنها علاقمند توافق هستند، اما بارها تصریح کرده اند که اگر چنین توافقی بر حقوق آنها تحت معاهده منع اشاعه تسلیحات هسته ای (NPT) تاثیر منفی بگذارد، آن را نخواهند پذیرفت. بنابراین 5+1 بهتر است از ایران بخواهد که پروتکل الحاقی را بپذیرد، یا حداقل آن را به صورت داوطلبانه و در راستای اعتمادسازی اجرا کند.
بهتر است در نگارش پیش نویس توافق جامع، بیش از حد بر رویه قانونی تاکید نشود. هیچ توافق سیاسی بین المللی در بستن تمام راه ها به سمت رسیدن به یک هدف موفق نیست، اگر طرف دیگر یک اراده سیاسی قوی و انگیزه رسیدن به آن را داشته باشد. به اعتقاد یک مقام ایرانی درگیر در مذاکرات، در غیر این صورت این دیگر توافق بین دو طرف نیست، بلکه محاصره شدن یک طرف توسط دیگری است. از آنجا که هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ایران به دنبال رسیدن به تسلیحات هسته ای است، مطرح نمودن درخواست های جدید، غیرضروری و مشکل ساز است.
علت این سرسختی در مواضع آمریکا می تواند تمایل دولت اوباما به مدیریت مخالفان داخلی و بین المللی توافق باشد: جمهوریخواهان کنگره و نیز اسراییل و بعضی کشورهای خلیج فارس.
اما در نهایت، آمریکا باید تصمیم بگیرد که چه مساله ای مهم تر است: رسیدن به توافقی با ایران که می تواند منجر به رابطه بهتری بین دو کشور شود، یا خشنود ساختن بعضی دوستان داخلی و خارجی. در واقع، ماجراجویی های عربستان و قطر در سوریه و نیز یمن باید برای اوباما روشن می ساخت که ایده «موازنه جدید» یا هرگونه تعادل قدرت در منطقه عملی نخواهد بود، چون دوستانش دنبال آن نیستند. بعضی کشورهای خلیج فارس می خواهند ایران منزوی باشد، امری که از دیرباز مورد توجه آنها بوده است: وقتی که می توان تمام مشکلات را به گردن ایران انداخت، چرا باید خود را درگیر اصلاحات داخلی و قدرت دادن به مردمی کنند که حق رای دادن هم ندارند؟ تا زمانی که آمریکا آماده تنظیم مجدد روابط با کشورهای خلیج فارس نباشد، دلجویی از آنها هیچ وقت جواب نخواهد داد. اما تلاش های بی حد و حصر برای تسکین دادن دوستان می تواند چشم انداز توافق و نیز عادی سازی روابط بین آمریکا و ایران را با مشکل مواجه کند.
در واقع، «متحدان نگران» آمریکا تنها اسرائیل و بعضی کشورهای خلیج فارس هستند. اما نزدیک ترین متحدان آمریکا کشورهای اروپایی هستند، کشورهایی که آمریکا با آنها ارزش های مشترک، تجارت گسترده و اتحاد امنیتی بلند مدتی دارد. سه کشور اروپایی، یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان به همراه آمریکا در مذاکرات هسته ای با ایران حضور دارند. اما در بحث های آمریکایی ها در مورد ایران صدای آنها شنیده نمی شود، برخلاف صدای لابی های پولدار اسرائیلی و سعودی که خیلی بلند شنیده می شود. اروپا به جای انتظار برای مشخص شدن نتیجه بحث و بررسی های داخلی آمریکا باید نقش رهبری را در هدایت دو طرف به سمت توافقی را داشته باشد که به وضوح در راستای منافع آن است. شاید بعد از بازدید قانون گذاران اروپایی از ایران، آنها به دنبال این باشند که آمریکا را تشویق به رسیدن به توافقی قابل قبول و عملی با ایران کنند.
منبع: معاونت سیاسی وزارت دفاع
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ما از کجا به کجا رسیدیم؟
چقدر باید تاوان ندونم کاریهای برخی رو تمام ملت بدوش بکشند؟
آنها نمی دانن چقدر دانشمندان برای پیشرفت تلاش کردند وچقدر برای رشد هزینه شده؟
تازه هزینه می کنن تا ضرر بزنن؟