گروه بین الملل، یک اندیشکده آمریکایی مدعی شد که علیرغم نگرانیها و امیدهای احزاب چپ و راست در آمریکا، توافق هستهای با ایران تأثیری بر رفتار آینده این کشور در حوزههای دیگر نخواهد داشت، اما ممکن است موجب تحریک کشورهای منطقه به اقدامات غیرمنطقی شود.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده بروکینگز در مقالهای به قلم «کنث پولاک» عضو ارشد مرکز سیاست خاورمیانه در این مؤسسه آمریکایی نوشت: یکی از نقاط مورد بحث بین احزاب چپ و راست در زمینه توافق هستهای احتمالی با تهران به مسئله چگونگی رفتار ایران بعد از توافق است. مخالفان توافق اغلب میگویند که ایران احتمالاً احساس محدودیت کمتری کرده و بیشتر به اجرای تعهدات انقلابی همیشگی خود پایبند میشود، بنابراین پرخاشگرتر خواهد شد –و حمایتش از گروهها و شورشهای تروریستی بیشتر خواهد شد، و تلاشهایش برای سرنگونی حکومتهای منطقه را افزایش داده و احتمالاً به طور مستقیم برخی از رقبای منطقهای خود را تهدید خواهد کرد.
■ اوباما امیدوار است توافق هستهای باعث آشتی بیشتر با ایران شود ■
از سوی دیگر، دولت «اوباما» مکرراً نشان داده که بر این باور است که توافق هستهای میتواند شروع آشتی گستردهتر با ایران باشد، که در نهایت منجر به شکل گرفتن ایرانی میشود که ترسهای کمتر و در نتیجه پرخاشگری کمتری خواهد داشت. در واقع، مقامات دولت به دفعات گفتهاند که یکی از دلایلی که آنها در سوریه به کندی عمل میکنند آن است که میخواهند منتظر شوند تا توافق هستهای حاصل شود زیرا به اعتقاد آنها پس از توافق هستهای ایران نسبت به سازش در سوریه مسئولیتپذیری بیشتری خواهد داشت.
■ رفتار ایران به سادگی قابل پیشبینی نیست ■
دلایلی از هر دو طرف مطرح شده، اما به گمان من احتمالاً نه ترسهای راست و نه امیدهای چپها –حداقل به طور کامل- به حقیقت بدل نخواهد شد. همانند همیشه، رفتار آینده ایران به سختی قابل پیشبینی است زیرا انگیزههایش از حضور در مذاکرات هستهای نامشخص است و روند تصمیمگیری این کشور همیشه مبهم است. من با مدنظر قرار دادن این هشدارهای مهم، نظر شخصی خود در این زمینه را توضیح خواهم داد.
ابتدا، ایران همیشه سیاستهای مجزایی را نسبت به دولتهای مختلف منطقه در پیش گرفته است. در هر مورد، ایران مجموعه منافع خاصی را در یک کشور دارد و در مورد نحوه برخورد نسبت به آن کشور خاص وارد بحث سیاسی میشود –که در این بحثها سیاستهای داخلی پیچیده ایران با جنبههای راهبردی مختلف تعامل پیدا میکنند تا سیاستی را نسبت به کشور خاص شکل دهند. از آنجا که این سیاستها هردو از منافع راهبردی ایران مشتق میشوند و باید در مقابل انتقادات تند نخبگان سیاسی داخلی ایران دوام آورند، میتوانند در بلند مدت ثابت بمانند. راهکارها تغییر میکنند، اما رویکرد راهبردی پایدار است.
■ سیاست ایران در سوریه پس از توافق هستهای تغییر نخواهد کرد ■
در حال حاضر، به گمان من ایران سیاستی را در قبال سوریه دارد که بر اساس منافعش و سیاستهای در ارتباط با سوریه شکل گرفته است. ظاهراً سیاست این کشور در قبال عراق نیز بر اساس منافعش و سیاستهای مرتبط با عراق ایجاد شده است. در مورد بحرین، عربستان سعودی، یمن و غیره نیز چنین است. نه این منافع و نه سیاستهای ایران در پی توافق هستهای تغییر چندانی نخواهند داشت، البته اگر اصلاً تغییری داشته باشند. من فکر نمیکنم که ایران در واکنش به توافق هستهای دلیلی برای سازش با آمریکا در مسئله سوریه –یا هر مسئله مشابه دیگری- داشته باشد. من هیچ دلیلی نمیبینم که ایران فعالیت خود در عراق، سوریه، یمن یا هر جای دیگر را کاهش دهد. به اعتقاد من اقدامات ایران در این کشورها دقیقاً بر اساس آنچه ایران سعی دارد در هر کشور به دست آورد تعیین شده، که بعید است در اثر توافق هستهای به هر شکلی تغییر کند.
■ موقعیت فعلی ایران در منطقه بسیار ارزشمندتر از توافق هستهای است ■
همچنین لازم به ذکر است که ایران کاملاً از وضع کنونی خود در منطقه راضی است –که دلیل اصلی آن است که شرایط فعلی کاملاً برای ایران مطلوب است. متحدان شیعه این کشور بر عراق، لبنان و یمن تسلط یافتهاند. در سوریه، حکومت «اسد» در قدرت میماند و بدون هیچ نشانهای از فروپاشی قریبالوقوع برتریهای مهمی در مقابل مخالفان کسب کرده است. احتمالاً ایرانیان حس میکنند که میتوانستند در بحرین بهتر عمل کنند، اما کشورهای فعال در منطقه، فقط بحرین است که ایران گمان میکند در آن «برنده» نشده است. بنابراین هیچ دلیل خاصی وجود ندارد که فکر کنیم ایران به دنبال افزایش مداخله پرخاشگرانه در هریک از این کشورها است، بلکه به دلیل مذاکرات هستهای تا حدی از چنین اقدامی بازمانده است. بعلاوه، اگرچه نمیتوانم این مسئله را اثبات کنم، اما به اعتقاد من شواهد فرعی زیادی وجود دارد که «آیتالله خامنهای» و حکومت ایران معتقدند که در عراق و احتمالاً در لبنان منافع بسیار مهمتری نسبت به توافق هستهای دارند. اتحاد ایران با حزبالله بخشی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و باعث میشود ایران در خاور نزدیک نقشی مطلوب داشته باشد. به دلیل رابطه سوریه با عراق و لبنان، اگر رهبری ایران مجبور به انتخاب بین دو گزینه شود، این کشور نیز برای تهران بیش از توافق هستهای ارزش خواهد داشت. در اینجا مایلم یادآور شوم که من گمان نمیکنم در پی توافق هستهای سیاست خود در هریک از این کشورها را تغییر دهد زیرا فکر نمیکنم ایران برای توافق هستهای به اندازه مواضعش در این کشورهای مختلف ارزش قائل باشد.
■ رهبری ایران فقط برای حذف تحریمها با توافق موافقت میکند ■
بر اساس سخنان مختلف در طول سالها، گمان میکنم که دیدگاه «آیتالله خامنهای» در مورد توافق هستهای کاملاً معاملهگرانه است. اگر وی با توافقی موافقت کند، تنها برای حذف تحریمها خواهد بود. من فکر میکنم که وی به وضوح بیان کرده که دیدگاهش در مورد توافق بدین صورت است: وی تمایل دارد که محدودیتهای خاصی را در زمینه برنامه هستهای خود بپذیرد و در مقابل تحریمها حذف شود. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. به همین دلیل، مجدداً فکر میکنم بعید است که وی با آشتی گستردهتر با آمریکا –هر قدر هم «جواد ظریف»، وزیر امور خارجه و احتمالاً رئیسجمهور «روحانی» مایل باشند- موافقت کند، اما به همان اندازه هم بعید است که حس کند میتواند در حال حاضر از عقبنشینی آمریکا برای سود بردن در مذاکرات هستهای بهره بگیرد.
■ ایران دست به اقدام خصمانه علیه کشورهای منطقه نخواهد زد ■
بنابراین در این نقطه نهایی تنها چند احتمال امکانپذیر است. من نگران هستم که شاید حق با کارشناسان حزب راست باشد و «آیتالله خامنهای» و تندروهای ایران ممکن است بخواهند اثبات کنند که توافق هستهای بدان معنا نیست که آنها دست از دشمنی با آمریکا خواهند کشید. اگر اینطور باشد، آنها ممکن است در حوزههای خاص و معین اقدامات بیشتری را برای برهم زدن وضع کنونی انجام دهند.
- اسرائیل یک مثال واضح است: ایران ممکن است تلاش کند که حزبالله، حماس، جهاد اسلامی فلسطین و گروههای دیگر را برای حمله به اسرائیل متقاعد کند. چنین حملهای برای ایران تقریباً «رایگان» خواهد بود. احتمالاً اسرائیل مستقیماً نسبت به ایران مقابلهبهمثل نخواهد کرد، همه متوجه میشوند که تهران پشت این حملات بوده، و از آنجا که نتانیاهو به شکلی موجب انزوای اسرائیل شده که فلسطینیان هرگز قادر به چنین کاری نبودند، تهران محبوبیت بیشتری مییابد. اینجا مشکل آن است که ایران قادر نیست که ماشه چنین حملهای را بکشد. حزبالله و حماس هردو به شدت از جنگ با اسرائیل پرهیز دارند، و این مسئله در پرتو این حقیقت پیدا است که با وجود چندین اقدام تحریکآمیز از سوی اسرائیل تابهحال دست به چنین حملهای نزدهاند. جهاد اسلامی فلسطین و دیگر گروههای نیابتی فلسطینی نسبت به گذشته ضعیفتر شدهاند و ممکن است برای نفوذ در سد دفاعی اسرائیل که امروز پیچیدهتر از گذشته شده با مشکل مواجه شوند.
- بحرین یک احتمال دیگر است. از آنجا که بحرین کشوری با اکثریت شیعه است، که مردمش از حقوق خود محروم شده و توسط رژیم –و متحدان سعودی آن- سرکوب میشوند، حوزه دیگری است که در آن ایران میتواند با بهانهای که از نظر بینالمللی محبوبیت نسبی خواهد داشت به اعتبار انقلابی خود جلا ببخشد. اما در اینجا نیز، محدودیتهایی وجود دارد. برخی شیعیان بحرینی به وضوح کمک ایران را قبول میکنند، اما اکثریت آنها ترجیح میدهند چنین نکنند. آنها متوجه هستند که هرچه بیشتر به عنوان عامل ایران شناخته شوند، کسب فشارهای بینالمللی بر رژیم برای اصلاحات سختتر خواهد بود. به علاوه، بحرین برای عربستان سعودی بسیار مهم است، ایرانیان باید نگران این مسئله نیز باشند که اگر در بحرین اعمال فشار بیشتری کنند، عربستان ممکن است در مقابل در بخشی اعمال فشار کند که ایران در آن نقطه حساستر است.
- آخرین احتمال یمن است. ایران منافع مستقیم اندکی در یمن دارد، و متحدان صوری ایران، حوثیها، در حال حاضر مسلط هستند. بنابراین ایران در یمن چیز زیادی برای باخت ندارد و متحدی (نسبتاً) قوی دارد. اما مجدداً، روابط ایران با حوثیها مورد اغراق قرار گرفته شده و این منطقه نیز برای عربستان بسیار مهم است. بنابراین، آشوبگری زیاد ایران در هر یک از این حوزهها دشوار است –دشوارتر از آنچه برای ایران ارزش داشته باشد.
■ واکنش عربستان در مقابل توافق هستهای ایران میتواند مشکلساز شود ■
با توجه به مسائل گفتهشده، حداقل یک عامل وجود دارد که میتواند موجب واکنش منطقهای جدی ایران در پی توافق هستهای شود و این عامل نحوه واکنش عربستان سعودی در مقابل توافق هستهای است. همانطور که همه مطلع هستند، عربستان به هیچ وجه طرفدار توافق هستهای با ایران نیست. حال، من گمان نمیکنم که عربستان بخواهد در واکنش به ایران به دنبال کسب سلاح هستهای برود. چنین کاری اشتباه است. عربستان در تمام سالهای گذشته دلایل خوبی برای عدم کسب سلاح هستهای داشته (و پاکستان دلایل خوبی برای عدم واگذاری سلاح هستهای به این کشور دارد). به علاوه، نگاه جامعه بینالمللی به چنین اقدامی بسیار منفی خواهد بود. به آن فکر کنید: ایران به تازگی توافقی را با آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین امضا کرده و طی آن قبول کرده که هرگز سلاح هستهای تولید نکند و همچنین قبول کرده که برای اطمینان جهانیان از آنکه نمیخواهد/نمیتواند به سلاح هستهای برسد، محدودیتهایی را برای برنامه غنیسازی خود قبول کرده است. در این شرایط، اگر عربستان از پاکستان سلاح هستهای بخرد، ناگهان هم ریاض و هم اسلامآباد از نظر بینالمللی طرد خواهند شد. همه جهان با ایران که رفتار درستی داشته احساس دوستی کرده و همه درخواست خواهند کرد که عربستان (و پاکستان) برای انجام کاری که ایران توافق کرده بدان دست نزند، تحریم شوند. هیچ یک از این رویدادها برای عربستان منطقی نخواهد بود.
■ عربستان میتواند در پاسخ به ایران تأسیسات هستهای خود را راهاندازی کند ■
گفته میشود، که عربستان ممکن است به روشهای دیگر واکنش نشان دهد. ابتدا، من گمان میکنم به محل آنکه امضای توافق هستهای با ایران اعلام شود، عربستان ممکن است اعلام کند که قصد دارد برنامه هستهای خود را آغاز کرده و تا همان سطحی که ایران مجاز است، فعالیت هستهای داشته باشد. بنابراین اگر مثلاً ایران اجازه یابد ۶۵۰۰ سانتریفیوژ نسل اول و ۱۵۰ کیلوگرم اورانیوم با خلوص ۳.۵ درصد داشته باشد، بنابراین به گمان من عربستان نیز اعلام میکند که قصد دارد ۶۵۰۰ سانتریفیوژ نسل اول و ۱۵۰ کیلوگرم اورانیوم با خلوص ۳.۵ درصد داشته باشد. انجام چنین کاری هم برای ایران اخطار مهمی محسوب میشود (که نشان میدهد عربستان در هر مرحله با توانمندی هستهای آنها هماهنگ خواهد بود) و هم برای غرب یک هشدار است (که نشان میدهد اگر بر ایران برای رعایت تعهدات جدیدش فشار نیاورند، غنیسازی بیشتری در خاورمیانه رخ خواهد داد).
■ کشورهای منطقه نگران خروج آمریکا از خلیج فارس هستند ■
دوم، عربستان ممکن است تصمیم بگیرد حمایت خود از گروههای سنی که با متحدان ایران و عوامل نیابتی این کشور در منطقه میجنگند افزایش دهد. در واقع، من واقعاً فکر میکنم این کار بسیار خطرناکتر از آن است که ایران بخواهد بدون انگیزش عربستان چنین کاری را انجام دهد. مجدداً، عربستان ظاهراً در مورد «پیروزی» ایران در سوریه، لبنان، عراق و یمن با ایران موافق است. و همچنین عربستان ظاهراً معتقد است که ایران در عمان و دیگر جوامع شیعی در تمام خلیجفارس اقدامات مهمی را صورت میدهد. بنابراین ایران نیازی به افزایش فعالیت خود ندارد، اما عربستان ممکن است چنین نیازی را حس کند و شاید بخواهند این کار را بعد از توافق هستهای انجام دهند تا هم به ایران هشدار دهند که نباید از توافق برای ضربه زدن بیشتر به طرف «سنی» بهره بگیرد، و هم از آن بیمناک هستند که آمریکا از توافق هستهای با ایران به عنوان برگ برنده «خروج بیمسئولیت از خلیجفارس» استفاده کند. کشورهای حاشیه خلیج به یقین رسیدهاند که دولت «اوباما» مایل به انجام چنین کاری است، و برخلاف آنچه برخی از آن بیمناک هستند، کشورهای حاشیه خلیجفارس به جای دوستی با ایران، سعی خواهند کرد رو در روی ایران بایستند تا ایران را عقب برانند. این مورد آخر مهمترین خطر توافق هستهای است. کشورهای حاشیه خلیجفارس آنقدر قوی نیستند که به تنهایی در مقابل ایران بایستند، و اگر اقدام تحریکآمیزی در مقابل ایران داشته باشند، حتی اگر این اقدام به قصد مقابله با پرخاشگری ایران باشد، میتوانند باعث تحریک بیشتر چنین پرخاشگریهایی شوند. اگر آمریکا برای امنیت خاطر کشورهای حاشیه خلیجفارس و کنترل رفتار ایران در آنجا حضور نداشته باشد، شرایط بسیار وخیم خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com