کد خبر: ۲۴۲۱۶۷
تاریخ انتشار:
دلیل گرمای «عصر یخبندان» کیایی برای مخاطب چیست؟

«عصر یخبندان»؛ زمانِ حکمرانی خارپشت های همیشه وفادار

امشب در سینما آزادی صف طویلی برای خرید بلیط فیلم عصر یخبندان، آخرین ساخته «مصطفی کیایی» به راه افتاده بود که نشان از شور و شوق زیاد مردم برای تماشای این فیلم دارد.
دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!
گروه سینما و تلویزیون، امشب در سینماآزادی صف طویلی برای خرید بلیط فیلم عصر یخبندان، آخرین ساخته «مصطفی کیایی» به راه افتاده بود که نشان از شور و شوق زیاد مردم برای تماشای این فیلم دارد.

به گزارش بولتن نیوز
، «خط ویژه» که عنوان فیلم قبلی این کارگردان است، فیلم منتخب مخاطبان در جشنواره فجر گذشته شد و به نظر می رسد انتقاد اجتماعی در فیلم های این کارگردان، مهم ترین دلیل این سطح از پذیرش در میان مردم باشد.

«مصطفی کیایی» که پیش از این فیلم های «بعدازظهرسگی سگی»، «ضد گلوله» و «خط ویژه» را از او دیده ایم، تمام امسال را صرف نوشتن فیلنامه «عصر یخبندان» کرده و فیلم را در 7 آبان جلوی دوربین برده است. مدیر فیلمبرداری این فیلم «مهدی جعفری» است که فیلمبردار «خط ویژه» و فیلم هایی چون «دهلیز»، «به خاطر پونه» و «اتوبوس شب» نیز بوده است. و اگر بگوییم که فیلمبرداری «عصر یخبندان» از نکات قابل توجه این فیلم است پُر بیراه نگفته ایم.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!

تیتراژ زیبای فیلم پر از نام ستارگانی است که در مخاطب را به این فکر می اندازد چگونه این فیلم پر ستاره می تواند فقط چند شخصیت اصلی داشته باشد. که البته این حرف درباره «عصر یخبندان» صادق نیست؛ چرا که به گفته خود کارگردان، در این فیلم هم مثل «خط ویژه»، همه بازیگر‌ها اصلی هستند، اصلا اصلی و فرعی در این فیلم وجود ندارد. همه به اندازه هم دیالوگ و تصویر دارند و هر کدام به اندازه دیگری در نقش‌بندی قصه فیلم اثر گذارند.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!داستان فیلم درباره آدم ها و روابط آن ها در دنیای امروز است و شخصیت های فیلم بر مبنای طرح کلی و داستان اصلی، در کنار یکدیگر پیش می روند و حذف هیچ کدام نه تنها ممکن نیست که هر کدام برای بیان منویات شخصیت دیگر کاملاً ضروری اند.

فیلم نقدی اجتماعی با تم مواد مخدر و خیانت است. خوب مشخص است چه جیز فیلم این همه مخاطب را به خود جذب کرده است. با وجود اینکه فیلم های مواد مخدری زیادی وجود دارد وهر دو موضوع فیلم کلیشه ای هستند اما نمی توان فیلم را کلیشه ای دانست. اصلاً چرا باید موضوعی کلیشه ای لزوماً بد باشد اگر نحوه پرداختن به آن موضوع استاندارد و اندکی فراتر از استاندارد باشد. این حرف در مورد «عصر یخبندان» درست است. فیلمنامه منسجم، بازی های خوب، شکل روایت غیرخطی و خوش ساختی فیلم همه و همه باعث شده اند که فیلم مخاطب را با خود تا آخر فیلم بکشد، اگرچه که نیمه دوم فیلم اندکی افت می کند و تا حدی حوصله ی مخاطب جدی را سر می برد ولی پایان آن توانسته است آن را جبران کند.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!با این حال اما داستان فیلم درباره زن و شوهری است که رابطه شان رو به سردی گذاشته است و شوهر قصه ی ما در تلاش است که علت بی پاسخ ماندن احساساتش به همسر و عشق زندگی اش را بفهمد. منیر که نقش او را مهتاب کرامتی بازی کرده، ازدواج دوازده ساله ی خود با بابک که نقش او را فرهاد اصلانی بازی کرده است را دلسرد کننده می یابد و در تلاطم رو یارویی با بحران های موجود در زندگی اش سعی می کند که با مصرف مواد مخدر (شیشه) و رابطه با مردی دیگر به نام فرید با بازی بهرام رادان، راه فراری برای خود پیدا کند و خوشحالی توخالی و منگ مواد مخدر و تر و تازگی رابطه ای جدید  با فرید را انتخای می کند.

با این همه، این تنها بخشی از داستانی های تو در تویی است که تا این جا مخاطب را درگیر خود کرده و این به هیچ عنوان تمام آنچه در این «عصر یخبندان» گذشته و می گذرد، نیست و درحقیقت این تنها آغاز ماجراست.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!

منیر روز به روز بیشتر تغییر می کند؛ از شکل و ظاهر فیزیکی و خلق و خو و میزان اهمیت و تعهد به همسر و فرزندش تا نام خود که آن را به لیدا تغییر می دهد. بابک می خواهد دلیل این ها را بداند، مردی که تمام وقت خود  را صرف کار کردن و فراهم آوردن رفاه برای زن و فرزندش که تنها عشق او زندگی هستند کرده است، مردی که شاید روزهایی که از شدت خستگی کار به محض رسیدن به خانه به خواب رفته و از توجه کافی به زنش به گفته خود منیر غافل بوده است اما حالا می خواهد آن روزها را جبران کند و روز تولد منیر برای آیینه جلوی ماشین او عروسکی(سنجاب انیمیشن «عصر یخبندان») می گیرد و با جلورفتن داستان می فهمیم عروسک تلاش بابک برای فهمیدن راز تمام تغییراتی است که این مدت در منیر به وجود آمده و که درون عروسک میکروفونی جاساز کرده که تمام گفت و گوهای منیر را ضبط می کند و چیزهایی را متوجه می شود که نمی خواهد باور کند و به همین خاطر خود را بزدلی می خواند که برای حفظ خانواده اش که تمام معنا و دارایی او در دنیاست مایل است به خود دروغ بگوید.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!اما چه می شود زمانی که او با چشم خود منیر را با فرید دم خانه ای که باهم به مهمانی رفته اند می بیند؟ مهمانی ای که همه جور بساطی در آن به راه است و این خانه همان جایی ست که در آنجا پسری به نام علیرضا به خاطر مصرف مواد مخدر جان خود را از دست می دهد و تلاش فرید و دوست دخترش عسل با بازی خوب سحر دولتشاهی برای پنهان کردن این اتفاق سیر اتفاقات را با خود به دنبال می آورد.

این فیلم نیز مانند کار قبلی کیایی موضوع فقر و اختلاف طبقاتی و نظام بروکراتیک و سیستم اداری فاسد و اقتصاد نابه سامان را هدف می گیرد.

در دنیای کیایی آدم های خوب به خاطر شرایط بد دست به انتخاب های نادرست می زنند. نبردی دائمی میان مظلومان و قدرتمندان فاسد و ریاکار (که در این فیلم فرید نماینده ی این طبقه است) وجود دارد و عدالت با اراده فردی و خلاف قانون رسمی اجرا می شود؛ چراکه "کله گنده" ها حتی قانون را با پول خود می خرند.

شاید این موضوعات در جاهای شعاری هم به نظر برسند و آدم های جهان  کیایی به سادگی در دوگانه بد و خوب قرار بگیرند، شاید خیلی جاها کارگردان زیاده روی هم کرده باشد و به قول معروف شورش را دربیاورد، و شاید در جایی همه چیز ساده لوحانه، قابل پیش بینی و ناپخته و سطحی به نظر برسند اما استقبال گسترده از چنین فیلمی نشان می دهد که مخاطبان همواره با نقد اجتماعی و تابو شکنی به هر شکلش ارتباط برقرار می کنند خصوصاً اگر انسجام و خوش رنگ و لعاب بودن، ریتم تند و اندکی طنز هم به همه ی این ها اضافه شود.

دلیل گرمای «عصر یخبندان» برای مخاطب چیست؟!

به هر تفسیر، آنچه بیش از همه درخصوص «عصر یخبندان» کیایی اهمیت دارد این است که درنهایت لااقل مخاطب معمولی و غیر حرفه ای سینما را راضی به خانه می فرستد و مهمتر این که همزمان با این اتفاق ارزشمند، مخاطب جدی و حرفه ای را نیز اذیت نمی کند و پایان فیلم قابلیت این را دارد که ذهن مخاطب را تا خانه درگیر خود بکند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین