گروه سینما و تلویزیون، بلاخره پس از گذشت 16 سال از 17 مرداد سال 77، روایتی سینمایی و درخور درخصوص کشتار اعضای کنسولگری کشورمان در «مزار شریف» به همت «عبدالحسین برزیده» ساخته و به اکران درآمد.
به گزارش بولتن نیوز، فیلم سینمایی «مزار شریف» به کارگردانی «عبدالحسین برزیده» با دستمایه قرار دادن حادثه تروریستی که منجر به شهادت ده دیپلمات و «محمود صارمی» خبرنگار ایرنا گردید، تلاش کرده تا درحد توان دین خود را به قربانیان و شهدای حمله ددمنشانه و غیر انسانیِ طالبان به کنسولگری ایران ادا کند.
«مزارشریف» چهارمین ساخته سینمایی «عبدالحسن برزیده» پس از 11 سال دوری از سینما است که در بخش «سودای سیمرغ» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضوریافته و ازقضا یکی از فیلم هایی است که بیشترین تعداد نامزدها را در بخش های مختلف نیز در اختیار دارد.
بر این اساس، «مزارشریف» علاوه بر نامزدی در بخش های بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی درخشان «حسین یاری»، بهترین فیلمبرداری برای تلاش بی نقص «علیرضا زرین دست»، بهترین موسیقی متن برای هنرنمایی «بهزاد عبدی»، بهترین چهره پردازی برای «سعید ملکان» و بهترین صدابرداری و صداگذاری را به ترتیب برای «حسن زاهدی» و «بهمن اردلان»، در مهمترین جایزه جشنواره فجر یعنی بهترین فیلم امسال نیز در کنار فیلم های «خداحافظی طولانی»، «رخ دیوانه»، «من دیه گو مارادونا هستم» و «دوران عاشقی» یکی از بخت های کسب سیمرغ بلورین جشنواره فجر سی و سوم است.
«مزارشریف» ماجرای حمله طالبان به کنسولگری ایران و کشتار دیپلماتهای ایرانی را در 17 مرداد 1377 در شهر مزار شریف، طبق روایت تنها شاهد ماجرا به تصویر میکشد. در این حادثه هشت نفر از دیپلماتهای ایرانی کشته میشوند و «مدد شاهسون» تنها بازمانده این حادثه است که جان سالم به در می برد و راهی سفری 15 کیلومتری با پای پیاده میشود و باتوجه به رویکرد صادقانه و امانت دارانه فیلم برزیده نسبت به این واقعه تاریخی، می توان طرح داستانی فیلم را نیز در همین سطور خلاصه کرد.
با این حال، فیلم که با رویکردی ضدجنگ و با شعار «هیچ جنگی به نفع هیچ مردمی نیست.» به جشنواره فجر آمده، به خوبی مرزهای واقعیت و دنیای سینما را بازشناخته و به خوبی درحالی به روایت دقیق رویدادی تاریخی می پردازد که به خوبی می داند، بخش قابل توجهی از مخاطبان فیلم، از کم و کیف ماجرا باخبرند.
شاید به همین دلیل است که برزیده با اتخاذ تکنیکی پارادوکسیکال، در عین حال که سعی می کند با ایجاد تعلیق های دقیق داستانی و تصویری مخاطب را با خود همراه سازد، در همان ابتدای کار سرنوشت شخصیت محوری داستان (شاهسون با بازی حسین یاری) را به مخاطب می نمایاند و او را در مکانی امن در میان یاران نظامی خود درحالی نمایش می دهد که نیروهای مسلح ایران، به لب مرز آمده و خود را برای آغاز حمله ای تمام و کمال به خاک افغانستان آماده می کنند.
این درحالی است که بنابر اخبار منتشر شده در آن برهه زمانی، اولاً تا پیش از رسیدن شاهسون به مرز ایران، باتوجه به این که طالبان مرتباً اعلام می کرد که کارمندان کنسولگری ایران همگی در سلامت کامل به سر می برند، کسی از وضعیت سلامت دیپلمات های ایرانی خبر نداشت و درثانی باتوجه به آن که طالبان پاکستان به عنوان مجرم اصلی این واقعه خود را پشت سر طالبان افغانستان پنهان کرده بود، نیروهای ایرانی نیز خود را برای حمله به خاک افغانستان آماده می کنند تا آن که شاهسون بنابر رسالت تاریخی ارزشمندی که بر گردن دارد و برای جلوگیری از راه افتادن جنگی بی دلیل که نتیجه ای جز کشتار زنان و مردان و کودکان بی گناه افغان دربرنخواهد داشت و برای ادای دین حقی که بر گردن خود از سوی این مردمان بی گناه احساس می کند، خود را به خاک ایران و نیروهای ایرانی می رساند تا با در جریان قرار دادن آن ها و بیان حقایق این ماجرا، نظر آنان را در خصوص این حمله برای باز پس گرفتن دیپلمات های ایرانی که بنابر ادعای طالبان در دست آنان اسیرند، منصرف سازند.
آن هم هنگامی که تمامی کارمندان ایرانی کنسولگری ایران در مزار شریف در همان ساعات ابتدایی حمله، آنچنان که فیلم نیز به زیبایی به تصویر می کشد، به شهادت رسیده اند و تنها بازمانده این ماجرا «مدد شاهسون» است که آنچنان که در فیلم نیز به زبان هنر بر آن تاکید گذارده شده، گویی نیرویی معنوی و الهی جان او را حفظ نموده تا پیام آور حقیقت به ایران و جهان باشد.
«مزارشریف» محصول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است و همواره از زمان وقوع این حادثه ناگوار تاکنون یکی از مسائل حساسیتبرانگیز این واقعه چرایی ماندن دیپلماتها در آن موقعیت خاص در مزارشریف بوده است که البته بلاخره در ده دقیقه ابتدایی فیلم به این موضوع نیز پرداخته می شود.
در این میان برخی منتقدان معتقدند، حسن برزیده که آثاری همچون دکل و پرواز خاموش را در کارنامه خود دارد پس از گذر از دوران دوری از فیلمسازی این بار با مزار شریف که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، تلاش کرد دین خود را به شهید صارمی و دیپلمات های ایرانی شهید در مزار شریف افغانستان ادا کند که در این میان ارقضا نگاه نویسنده خبرگزاری ایرنا نیز در همین راستاست.
این منتقد می نویسد: فیلمساز در عین حال در بستر روایت این حادثه تروریستی تلاش کرده تحلیل خود را از عاملان این جنایت به تصویر بکشد.
«الله مدد شاهسون» شخصیت اصلی فیلم برزیده همان تنها بازمانده حادثه تروریستی مزار شریف است و برزیده تلاش کرده با ارائه روایتی از پیچ و خم پیش روی این بازمانده، تصویری از شهادت دیپلمات های ایرانی را تصویر کند.
به عبارتی فیلم که لحنی حماسی و امیدبخش دارد، فرار تنها شاهد این حادثه را دستمایه قرار داده و از خلال این ماجرای پرتنش به نقش دولت های خارجی در واقعه می پردازد.
فارغ از نگاه ها و نقد های زیباشناسانه به فرم و محتوای این اثر سینمایی، مزار شریف می تواند آغازی بر ساخت آثار سینمایی بر حوادث و فجایع تحمیلی به ایران اسلامی باشد.
نکته اساسی آن که برخی معتقدند با ساخت یک فیلم درباره یک موضوع دیگر نباید درباره آن سوژه و یا رخداد اثری تولید شود، در صورتی که در سینمای دنیا شاهد تولید انبوهی فیلم درباره یک اتفاق هستیم. نمونه این امر را می توان در آثار متعددی که درباره جنگ ویتنام از نگاه آمریکایی ها روایت شده مشاهده کرد.
با این همه، «مزار شریف» و آثاری از این دست قطعاً نیاز به نقد و بررسی عالمانه از سوی کارشناسان سینمایی دارد اما تخریب و تحت فشار قرار دادن فیلمسازی که با ساخت اثری درباره شهیدان دیپلمات و شهید صارمی تلاش کرده ادای دین به آنان کرده باشد راه را برای تولید این آثار و استقبال فیلمسازان از تولید چنین فیلم هایی می بندد و بهتر آنکه به جای تلاش برای تسویه حساب های شخصی کمی در تلاش برای ترغیب فیلمسازان کاربلد برای ساخت فیلم هایی با موضوع اتفاقات تاریخی معاصر باشیم.
به بیان دیگر، بی شک مهمترین بحث در هر گونه بازخوانی «مزار شریف» توجه به اهمیت این پروژه به لحاظ سیاسی است. این درحالی است که فیلمساز به خوبی از موقعیت سیاسی کنونی منطقه که شاید به مراتب بیش از 16سال پیش درگیر مسائل مربوط به افراط گرایی مذهبی و تروریسم است، در راستای نمایش آنچه در فیلم خود به آن معتقد بوده یاری جسته است.
توجه به این نکته که همزمان با نمایش «مزار شریف» در جشنواره امسال توسط یکی از کارگردان باتجربه سینمای متعهد ایرانی، «روباه» به کارگردانی «بهروز افخمی» نیز به نمایش درآمد و اگر اینجا بحث بر سر بازسازی واقعه ای تروریستی علیه کارمندان کنسولگری ایران در مزار شریف موضوع فیلم سیاسی برزیده قرار گرفته، در نمونه ساخته شده توسط افخمی نیز موضوعی روز که مسائل انرژی هسته ای کشورمان و دسیسه های صهیونیست ها مربوط است، در مرکز توجه قرار گرفته و با وجود چنین فیلم هایی می توان امیدوار بود که بلاخره تابوی ساخت فیلم درباره مسائل سیاسی روز کشور از میان رفته و درحالی که این نخستین تجارب در این گونه سینما، ازقضا به واقع بیش از حد انتظار و آبرومند تولید شده اند، باید امیدوار باشیم که در آینده ای نه چندان دور شاهد ساخت و تولید آثاری به مراتب بهتر و دقیق تر در این زمینه ها باشیم.
به هر تفسیر، درحالی که «مزار شریف» باوجود برخی ضعف های طبیعی در آن که بی شک باتوجه به آن که تجربه اندکی در این گونه سینما در کشورمان وجود دارد، اثری قابل احترام است باید منتظر باشیم که دیگر سینماگران کشورمان نیز با الگو قرار دادن آثاری همچون «مزار شریف» و «روباه» قدم در مسیری بگذارند که می تواند ادامه منطقی سینمای دفاع مقدس، این یگانه ژانر تماماً ملی و بومی سینمای ما باشد.