گروه موسیقی، نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران درحالی 30 بهمن سال 91 از هنرنمایی در تنها ارکستر سمفونیک دولتی این مرز و بوم بازمانده اند که موسیقی ارکسترال کشورمان در بیش از هشت دهه فعالیت خود یکی از بهترین ها در منطقه و حتی جهان به شمار می رفت ، اما در 24 ماه گذشته خلاء نبود آن در بدنه موسیقی کشور بیش از پیش احساس می شود.
به گزارش بولتن نیوز، شکی وجود ندارد که موسیقی
برخلاف هنرهایی چون داستان نویسی و یا هنرهای تجسمی با آفرینش یک قطعه به
پایان نمی رسد، موسیقی نوشته می شود تا به اجرا درآید و گویی تا نُت های
موسیقی به اجرا نرسند انگار که چرخه آفرینش اثر موسیقایی تمام نشده است.
هر چند در این باره گاه اعتراض هایی وجود دارد؛ چرا که عده ای
اشاره می کنند که بداهه نوازان در عرصه موسیقی براساس ذوق و شور در لحظه
دست به خلق اثر هنری می زنند و با این روند بعد از اتمام بداهه نوازی در
حقیقت هنر آنها در حیث آفرینش اثر کامل شده است.
اما برهیچ کس
پوشیده نیست که آثار به جا مانده از موسیقی در عرصه جهانی تماما آثاری ثبت
شده بر صفحه «پارتیتور» (صفحه ای که نت های موسیقی در آن نوشته می شود) است
و به عنوان میراثی گران سنگ به آیندگان رسیده است.
همچنین وقتی به
آثار بزرگ موسیقی نگاه می کنیم به یک نکته دیگر نیز پی می بریم که آثار
ارزشمند موسیقی جهان به شکل موسیقی گروهی و برای گروه نوازی به رشته تحریر
درآمده اند و اگر نبود آثار کلاسیک موسیقی جهان شاید آنچه که امروز ما از
آن به عنوان هنر موسیقی یاد می کنیم با داشته های مان تفاوت های بسیاری
داشت.
ارکستر سمفونیک در حقیقت مجمعی از نوازندگان سرشناس هر
سرزمینی است که با قدرت تسلط و هنرنمایی خود آثار بزرگ موسیقی جهان را به
اجرا در می آورند و در حقیقت آثار موسیقی عظیم جهان را در شکل روایت فرهنگی
و موسیقایی خود برای مخاطبان عرضه می کنند تا جامعه هنر دوست و فرهیخته
کشور همزمان با همراه شدن با نت های سترگ موسیقی بین المللی علاوه بر لذت و
سرگرم شدن، بخش ذائقه زیباشناسانه خود را نیز پاسخی در خور دهند.
ایران
نیز به عنوان یکی از قطب های بزرگ موسیقی ملی، ردیفی - دستگاهی و مقامی
جهان، قدرت بسیار بالایی در ارائه آثار سمفونیک بزرگان موسیقی در عرصه بین
المللی داشت و سابقه بیش از هشتاد ساله قدمت ارکستر سمفونیک آن به خودی خود
گواه این مدعا است، اما متاسفانه این ارکستر از 30 بهمن ماه 1391 که آخرین
اجرای خود را در جشنواره موسیقی فجر داشت به دلایل متعدد تعطیل شد و این
تعطیلی تا به امروز نیز ادامه دارد.
در ادامه این گزارش نگاهی
خواهیم داشت به روند شکل گیری ارکستر ملی در ایران و همچنین دلایل به سکوت
رسیدن این ارکستر بزرگ کشورمان و به ویژه به تمام فراز و فرودهایی که طی یک
دهه اخیر بر این ارکستر شناخته شده کشورمان در عرصه های بین المللی با
نگاهی مستند متمرکز خواهیم شد و به بازتاب آنها خواهیم پرداخت.
تولد نخستین ارکستر در ایران با رنگ و بوی نظامی همزمان
با آغاز به کار رشته «موسیقی نظام» در مدرسه دارالفنون در حدود 150 سال
پیش که «لومر» فرانسوی پایه گذار آن بود، نخستین ارکستر ایرانی به معنای
مدرن آن در تهران به عنوان پایتخت ایران شکل گرفت.
به دلیل آنکه
آثار اجرا و تولید شده این ارکستر تنها در دسته ها، رسته ها و مراسم نظامی
به اجرا درمی آمدند و در جامعه افراد عادی از شنیدن آن محروم بودند به همین
دلیل «غلامحسین درویش» (معروف به درویش خان) حدود 40 سال بعد از افتتاح
ارکستر نظام، با ترکیب کردن سازهای ایرانی و غربی ارکستر عمومی ایران را
بنیانگذاری کرد.
ساخته ها واجراهای این ارکستر با توجه به آنکه بر
پایه موسیقی سنتی بود اما به سبب سفرهای متعدد درویش خان به کشورهای
اروپایی و آشنایی وی با سازبندی و موسیقی غربی، رگه های کاملا واضحی از سبک
موسیقی غربی را می شد در آثار موسیقی سنتی ارکستر درویش خان قابل رصد بود و
به همین دلیل درتاریخ موسیقی ایران، آثار درویش خان را آغاز حرکت
متحورانه و نوآوارانه در موسیقی مدرن ایرانی می دانند.
زمینه های شکل گیری ارکستر سمفونیک اما
با آغاز سده جدید هجری خورشیدی و توسعه علم موسیقی در کشور به سبب حضور
موسیقدانان تحصیلکرده در فرنگ که به ایران بازگشته بودند هر روز، بیش از
گشذته به کار گروه نوازی و موسیقی ارکسترال در کشور توجه می شد و لزوم
توسعه این شکل موسیقایی خود را بیش از پیش عیان می کرد.
در همین
راستا کلنل علی نقی خان وزیری و غلامحسین مین باشیان که از تحصیل کردگان
موسیقی در غرب بودند با اندیشه تاسیس ارکسترهای بزرگ و در حد نام واعتبار
موسیقی ایران دست به کار شدند تا توانایی نوازندگان ایرانی در نواختن سازها
و نت های غربی را به رخ جهانیان بکشند.
به همین دلیل علینقی خان
وزیری تنها یک سال بعد از تاسیس مدرسه موسیقی خود در سال 1303 هجری شمسی
ارکستری را با حضور هنرجویان همان مدرسه با عنوان «ارکستر مدرسه موسیقی» به
راه انداخت که در سال 1308 هجری شمسی این ارکستر با حمایت دولت برای توسعه
و تجهیز نام خود را به «ارکستر دولتی مدرسه موسیقی» تغییر داد.
در
حالی که همواره اغلب کارشناسان ارکستر موسیقی درویش خان را به «تک صدا
نوازی» متهم می کردند، وزیری سعی کرد با وارد کردن برخی از آموخته ها و
شیوه های نت نویسی غربی در ساخته های خود که کماکان رنگ و بوی ایرانی آنها
بر شکل اروپایی شان می چربید ارکستر را به حالت «چند صدایی» تغییر دهد و به
همین دلیل آثار خلق شده وزیری در قیاس با نواهای موسیقایی درویش خان،
آثاری به نسبت پیچیده تر و عمیق تری به شمار می رفتند.
با فعالیت
های کلنل علینقی خان وزیری و باز شدن فضا برای کار موسیقی ارکسترال، همکار و
هم دوره او (غلامحسین مین باشیان) نخستین ارکستر غیرنظامی ایران در شکل
بین المللی خود را در سال 1313 هجری خورشیدی و همزمان با برگزیده شدن به
عنوان رییس هنرستان عالی موسیقی و با بهره بردن از نوازندگان این مدرسه و
تعدادی از نوازندگان غیرایرانی با نام «ارکستر سمفونیک بلدیه» و با حضور 40
نوازنده ایرانی و خارجی بنیانگذاری کرد.
همچنین مین باشیان نخستین
فردی بود که آواز دسته جمعی (کُرال) را وارد موسیقی ارکسترال ایران کرد و
در سوم مهر ماه 1313 هجری شمسی وی در جشن هزاره فردوسی درتهران ضمن اجرای
نخستین کنسرت ارکستر سمفونیک بلدیه بخش کرال (آوازی) این اثر را به نام «سه
داستان از شاهنامه» با همکاری «نیکل قلندریان» و همخوانان ارمنی همکار او
برای مخطبان اجرا کرد.
این ارکستر با وجود توفیقات فراوان در شکل
گیری و پایه گذاری بخش آوازی در موسیقی ارکسترال غربی آن ، چیزی حدود شش
ماه بیشتر دوام نیاورد و در دومین و آخرین کنسرت خود در سوم اردیبهشت ماه
1314 هجری شمسی، علاوه بر اجرای آثاری از مین باشیان برای نخستین بار قطعه
«شبی بر فراز کوه سنگی» از ساخته های «مودست موسورگسکی» اپرا نویس شهیر
روسی را اجرا کرد و درست بعد از این کنسرت بود که فعالیت آن به شکل کامل
تعطیل شد.
به دلیل عدم حمایت های مالی از ارکستر سمفونیک بلدیه،
ارکستر هنرستان عالی موسیقی که بودجه مشخص مالی از سوی دولت داشت جای آن را
گرفت و در سال 1317 هجری شمسی این ارکستر به تصمیم کمیسیون موسیقی کشور که
ریاست آن بر عهده مین باشیان بود به «ارکستر استادان اداره موسیقی کشور»
تغییر نام داد و سرانجام توانست با بودجه افزوده شده در سال 1318 هجری شمسی
به جذب 10 نوازنده حرفه ای از کشور چکسلواکی بپردازد و با این کار علاوه
بر افزودن به اعتبار بین المللی خود از نظر کیفی نیز فعالیت هایش را
ارتقایی دو چندان داد.
سدی به نام جنگ جهانی با
شناخت و آگاهی بیشتر مردم از موسیقی ارکسترال و همچنین حمایت های بخش
دولتی از «ارکستر استادان اداره موسیقی کشور» که به اختصار به نام ارکستر
سمفونیک دولتی نیز شناخته می شد، این گروه توانست تنها طی دو سال یعنی تا
شهرویور ماه 1320 در تمام کشور 12 کنسرت را برگزار کند که اغلب آثار این
ارکستر بر آثار بزرگان جهان موسیقی «بتهوون»، «بیزه»، «شوبرت»، «اسمتانا» و
«دورژاک» و تعداد بسیار محدودی از آثار موسیقدانان نوآور و خط شکن ایرانی
استوار بود.
اما در شهریور ماه 1320 و با کشیده شدن جنگ جهانی به
کشور و اشغال ایران توسط متفقین تمامی برنامه های فرهنگی از جمله کنسرت های
ارکستر سمفونیک نیز تعطیل شد و عواقب جنگ باعث شد تا مین باشیان از سمت
خود برکنار شود و همچنین نوازندگان چکسلواکی نیز به کشور خود بازگشتند.
ارکستر سمفونیک تهران علینقی
وزیری بعد از هفت سال دوری از پست های مدیریتی موسیقی در کشور در مهر ماه
1320 بار دیگر به عنوان رییس هنرستان عالی موسیقی برگزیده شد و بار دیگر با
وجود از هم گسیختن شریان اداره موسیقی کشور و فعالیت های ارکسترال آن با
نیروی موجود در هنرستان موسیقی جریان ارکستر سمفونیک کشور را این بار با
نام «ارکستر هنرستان عالی موسیقی» راه اندازی کرد و رهبری آن را به پرویز
محمود از جوانان تحصیلکرده در بلژیک سپرد.
طبق اسناد موجود در
تاریخ موسیقی ایران، محمود طی شش ماه تلاش مستمر با نوسازی جریان ارکستر
سمفونیک توانست نخستین کنسرت این ارکستر را با استناد به آثاری از علینقی
وزیری، روح الله خالقی، پرویز محمود و «لئون کِنی پر» از آهنگسازان شهیر
شوروی که همزمان مراسم بزرگداشت وی دردستور کار ارکستر سمفونیک بود به صحنه
ببرد؛ اما اجرای موجود نشان داد که ارکستر هنوز نیاز به بازسازی و ترمیم
دارد و وی طی ماه های آتی با بازگرداندن شرایط ارکستر به شکل استاندارد همت
گذاشت.
در خلال کارهای پرویز محمود برای احیاء ارکستر سمفونیک، وی
با علینقی وزیری به اختلاف متعددی برخورد کرد و به همین دلیل از رهبری
ارکستر استغفا داد و همین مساله باعث شد تا وی با همراهی چند تن از نزدیکان
خود و برخی نوازندگان آن ارکسترتصمیم بگیرد تا ارکستر جدیدی را بدون حمایت
مالی از سوی دولت راه اندازی کند.
وی با اتکا به پشتکار و دانش
آکادمیک خود و با تبدیل کردن زیرزمین منزل پدری اش به محلی برای تمرین و
اجرای ابتدایی، نخستین برنامه خود برای اجرای کنسرت را فراهم ساخت و در چند
دانشگاه و سالن سینمایی تهران به اجرای برنامه پرداخت که بسیار مورد اقبال
قرار گرفت و به این ترتیب وی نام گروه ارکستر جدید و نوپای خود را «ارکستر
سمفونیک تهران» نامگذاری کرد، نامی که برای علاقه مندان به ارکستر سمفونیک
در زمان معاصر بسیار آشنا است.
در سال 1325 هجری شمسی و با اتمام
جنگ جهانی و آرام شدن فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه، پرویز محمود به
عنوان مدیر هنرستان عالی موسیقی جایگزین کلنل علینقی خان وزیری شد و این
بار با ادغام ارکستر خود با ارکستر این هنرستان علاوه بر تقویت نوازندگان و
کسب منابع مالی دولتی، «روبیک گریگوریان» را که تا پیش از این معاون وی
بود به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران برگزید.
همکاری این دو به
سبب نزدیکی آرا و عقایدشان و افزایش کمک های مالی دولت علاوه بر آنکه باعث
شد هنرستان عالی موسیقی با دعوت از معلمان غربی از نظر کیفی رشد قابل
ملاحظه ای پیدا کند به توسعه فعالیت های ارکستر سمفونیک تهران نیز منتج شد و
این ارکستر توانست دامنه اجراهای خود را در سطح کشور توسعه دهد و علاقه
مندان بسیاری را با این گونه موسیقایی آشنا کند.
در سال های 1329 و
1330 هجری شمسی پرویز محمود و روبیک گریگوریان از ایران مهاجرت کردند و
همین دوری باعث شد تا بار دیگر ارکستر سمفونیک تهران روزها، ماه ها و سال
های بی ثبات و کم اجرایی را پشت سر بگذارد؛ هر چند در این مدت هنرمندان
شناخته شده ای چون روبن صفاریان، مرتضی حنانه و «سرژ خوتسیف» به ترتیب
رهبری ارکستر سمفونیک را بر عهده داشتند اما به دلیل بی برنامه بودن و کم
شدن حمایت های مالی، رهبری این افراد حتی به یک سال هم نکشید.
در
نهایت حمشت سنجری بعد از رهبری های کوتاه مدت دیگر هنرمندان، چوب هدایت
نوازندگان ارکستر سمفونیک را برای مدت دو سال در دست گرفت.
وی در
سال 1335 برای طی دوره تحصیلات تکمیلی موسیقی عازم اتریش شد و «هایمو
تویبر» یکی از نوازندگان اتریشی که توسط سنجری برای اجرا در ارکستر سمفونیک
استخدام شده رهبری ارکستر سمفونیک ایران را پذیرفت و بعد از چهار سال با
بازگشت سنجری به کشور، هویبر بار دیگر چوب رهبری ارکستر را به سنجری سپرد و
اینجا بود که بلندترین مدت رهبری ارکستر سمفونیمک ایران در طول حیات خود و
به مدت 11 سال توسط سنجری ثبت شد، دورانی که از آن به پربارترین روزها و
ماه ها و سال های حیات ارکستر سمفونیک تهران تعبیر می شود.
در این
مدت علاوه بر افزوده شدن سازهای بادی به گروه ارکستر شاهد رونق گرفتن و
پیشرفت تکنیک های نوازندگی موسیقدان های حاضر در ارکستر سمفونیک بودیم و در
حقیقت دوام و قوام این ارکستر بعد از سال ها بی برنامگی با هدایت سنجری و
دوران 11 ساله رهبری وی به تحقق پیوست.
از دیگر اتفاقت خجسته حضور
سنجری در سمت رهبری ارکستر سمفونیک تهران، می توان به دعوت از برخی رهبران
بزرگ ارکستر سمفونیک بین المللی به عنوان رهبر میهمان به کشور و حضور خود
سنجری در مقام رهبری برخی از شناخته شده ترین ارکسترهای سمفونیک جهان اشاره
کرد که این دست از اقدامات باعث شناخته شدن قدرت هنرمندان موسیقی ایران در
نواختن آثار بزرگ موسیقی جهان در عرصه بین المللی شد.
آغاز ورود موسیقی مدرن به ارکستر سمفونیک سنجری
در سال 1351 هجری شمسی خودخواسته و به سبب خستگی از رهبری ارکستر کناره
گیری کرد و چوب هدایت این ارکستر حالا جا افتاده و حرفه ای به دست جوان
دیگر تحصیلکرده کشور به ویژه در زمینه موسیقی مدرن اروپا و غرب به نام
فرهاد مشکات افتاد.
مشکلات با هدف فراهم ساختن زمینه آشنایی ارکستر
سمفونیک تهران و نوازندگان آن با موسیقی مدرن غرب رهبری این ارکستر را
پذیرفت و با وجود تمام کوشش هایی که در این زمینه به کار برد به سبب دور
بودن دانش بسیاری از نوازندگان و فعالان موسیقی کشور از علم روز موسیقی با
چالش های متعددی رو به رو شد و نتوانست به اهداف متعالی خود دست پیدا کند.
در
این ایام مخاطبان همانقدر که شاهد اجرای موفقی از «موتسارت»، «شوبرت»،
«موسورسگی» و «خاچاتوریان» بودند اما در مواجهه با نت های موسیقدان های
مدرن تر چون «آنتون وبرن» آهنگساز اتریشی، «یانیس گزناکیس» آهنگساز یونانی -
فرانسوی یا «آلبان ماریا یوهانس برگ» دیگر آهنگساز مدرن اتریشی به شدت با
آثاری ضعیف و دور از ذهن برخورد کردند.
مشکلات با مشاهده این ضعف
ها دست به ضعیف کردن بدنه نوازندگان وطنی با استخدام نوازندگان غربی زد به
طوری که صفحه نوازندگان اروپایی سنگین تراز هنرمندان داخلی شد و همین
اشتباه استراتژیک وی باعث شد تا هویت ملی ارکستر سمفونیک تهران دستخوش
تغییراتی در جهت منفی شود؛ فعالیت های وی با وجود انتقادهایی تا سال 1357 و
انقلاب اسلامی ادامه داشت تا آنکه با وقوع انقلاب وقفه ای کوتاه در فعالیت
ارکستر سمفونیک تهران افتاد.
انقلاب و دفاع مقدس و همراهی انقلابی ارکستر سمفونیک همزمان
با آغاز انقلاب اسلامی بسیاری از فعالیت های فرهنگی و هنری تحت الشعاع
تغییرات سیاسی کشور قرار گرفت و از سویی دیگر آغاز جنگ تحمیلی نیز خود
دلیلی بر امتداد این وقفه بود تا آنکه جمعی از هنرمندان متعهد با هدف تزریق
موج امیدواری و بازتاب رشادت های رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل بار
دیگر زبان هنر را رساترین و تاثیرگذارترین شیوه برقراری ارتباط با مردم
دیدند.
در این میان اما موسیقی گروهی به سبب سختی تولیدات و
هماهنگی های موجود برای اجرای یک برنامه با تاخیری بیشتر نسبت به دیگر شاخه
های هنری پا به عرصه گذاشت و البته در این میان سهم بودجه دولتی موسیقی هم
کاهش یافته بود و بر همین اساس هماهنگ کردن یک گروه برای اجرای موسیقی به
مراتب سخت تر از دیگر تولیدات هنری به حساب می آمد.
اما با همراه
شدن ارکستر سمفونیک تهران با سازمان های انقلابی و اسلامی و قبول سفارش از
این نهادها وارگان ها بار دیگر شاهد آغاز فعالیت های ارکستر سمفونیک البته
این بار در رسته موسیقی نظامی و انقلابی بودیم، چرا که از یک سو فضای حاکم
بر جامعه مطالبه این نوع همکاری را داشت و از سوی دیگر با وقوع انقلاب
برخی از نوازندگان ایران را ترک کرده بودند و عده دیگر هم به جبهه های نبرد
ملحق شده بودند.
در این اثنا بار دیگر حشمت سنجری چوب هدایت
ارکستر سمفونیک را در دست گرفت و به مناسبت درگذشت استاد مرتضی حنانه کنسرت
به یاد ماندنی را برای عموم مخاطبان اجرا کرد اما به سبب بیماری و کهولت
سن خیلی زود از رهبری ارکستر کناره گیری کرد و فریدون ناصری نوازنده سرشناس
کشور در دسته سازهای کوبه ای به عنوان رهبر جدید ارکستر سمفونیک تهران کار
خود را آغاز کرد.
اما درگذشت فریدون ناصری بار دیگر ارکستر
سمفونیک تهران را در سکوتی ناخواسته فرو برد تا آنکه نوبت به رهبران
تحصیلکرده و مقیم خارج از کشور برای بازگشت به ایران و هدایت ارکستر
سمفونیک تهران رسید و اینگونه بود که هنرمندانی چون استاد علی رهبری، ایرج
صهبائی، نادر مشایخی، شهرداد روحانی، منوچهر صهبائی و افرادی دیگر به شکل
میهمان، رهبری ارکستر را در مقاطع مختلف و گاه برای یک یا دو اجرا بر عهده
گرفتند.
آغاز دوران سکوت در دهه 80 هجری شمسی و
بعد از جدایی فریدون ناصری از ارکستر سمفونیک تهران متاسفانه این ارکستر
جز در یک مورد (حضور علی رهبری) دیگر شاهد رهبر دائم نبود و حضور رهبران
میهمان و نگرش های مختللف آنها و گاه تاکیدشان بر اجرای یک برنامه سفارشی و
مناسبتی برخی آسیب ها از جمله بی برنامگی و عدم تمرین ثابت و مداوم را بر
فضای ارکستر سمفونیک تهران حاکم ساخت.
همچنین این ارکستر در طول
این ایام به سبب دور بودن از اجرای رپرتوآرهای مشهور موسیقی جهان باعث شد
تا نوازندگان ارکستر از فرم ایده آل خود خارج شوند و تا حدودی دوران
بازگشت به عقب را تجربه کردند.
هر چند در این مدت نمی توان به
سادگی از کنار حضور ثابت استاد علی رهبری، رهبر ارکستر سمفونیک شناخته شده
ایران در عرصه های بین المللی و کمک های او برای احیای قدرت ارکستر سمفونیک
تهران به سادگی گذشت.
به ویژه آنکه حضور وی و تزریق تجربه و دانش
خود به شکل توامان در بطن فعالیت های ارکستر سمفونیک باعث روزآمد شدن دانش و
آموختن شیوه ها و تکنیک های جدید نوازندگی ارکستر میان هنرمندان و
نوازندگان حاضر در این ارکستر شد.
اما در ادامه روند قبول آثار
سفارشی توسط ارکستر سمفونیک که از اواخر دولت هشتم بر بدنه این ارکستر سایه
انداخته بود و در دولت های نهم و دهم نیز ادامه داشت نه تنها قدرت و ماهیت
ارکستر سمفونیک کشور را تحت الشعاع قرار داد که شیوه نادرست حمایت وعدم
نگاه برنامه ریزی شده و منطبق بر اصول حرفه ای در دولت دهم کار را به جایی
رساند که سرانجام فعالیت های ارکستر سمفونیک تهران با قدمت بیش از 80 سال
در 30 بهمن ماه 1391 برای همیشه متوقف شود.
سرانجام، فرجامی به نام هجران همزمان
با آغاز به کار دولت نهم مسئولان ارشاد وقت، استاد علی رهبری که با کوله
باری از تجربه به ایران بازگشته بود و آرام آرام داشت فضای حرفه ای و
قدرتمند گذشته را به ارکستر سمفونیک تهران باز می گرداند از کار برکنار
کردند و سکان هدایت ارکستر سمفونیک تهران را در مقاطعی به نادر مشایخی و
ایرج صهبائی داگذار کردند.
طی فعالیت ارکستر سمفونیک در دولت نهم
به دلیل عدم نوع نگاه حمایتی به ارکستر سمفونیک فعالیت های این ارکستر صرفا
به قبول آثار سفارشی و مناسبتی محدود شد و همین بر هم ریختن نظم تمرینات و
دور ماندن نوازندگان از رپرتوآرهای ماندگار و بزرگ موسیقی جهان که اجرا و
نواختن آن تا وظیفه و کارکرد اصلی ارکستر سرزمین در هر کشور است باعث شد تا
اصالت فعالیت های این ارکستر رنگ خود را از دست بدهد.
همچنین بعد
از انتخابات سال 1388 و حاشیه هایی نظیر اجراهای ضعیف، عدم پرداخت دستمزد
فعالان این ارکستر و چند دستگی ایجاد شده میان نوازندگان و رهبران مختلف و
متعدد این ارکستر طی 18 چنان دامنگیر ارکستر سمفونیک تهران شد که منچهر
صهبایی که جانشین نادر مشایخی شده بود نیز از رهبری ارکستر کنار گذاشته شد و
در ادامه فعالیت های ارکستر سمفونیک تهران روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد.
در
طی این مدت تا 30 بهمن ماه 1391 نیز که آخرین اجرای ارکستر سمفونیک تهران
پیش از خاموشی به صحنه رفت نیز عدم برنامه ریزی دراز مدت برای ارکستر از
طرف رهبران میهمان، ضربات قابل توجهی به ارکستر وارد کرد و ارکستری که در
دولت هشتم بار دیگر می رفت می رفت به جایگاه تکنیکی و اعتباری خود در
گذشته برگردد، دچار افت کیفی بالایی شد.
پاییز تلخ 1391 در
سال 1391، ارکستر سمفونیک تهران روزهای سخت و غمگینی را پیش رو داشت؛
اوایل پاییز آن سال، شایعاتی مبنی بر تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران شنیده و
گفته شد که نوازندگان بر سر تمرین ها حاضر نمی شوند. ارکستری که پیش از
قرار گرفتن در برزخ هم به اجراهای مناسبتی و سفارشی بسنده کرده بود.
در
آن روزها وضعیت شفاف نبود؛ نوازندگان چند دسته شده بودند و هر کدام مصاحبه
هایی علیه ارکستر انجام می دادند. خبری از کنسرت نبود، اما مسوولان
اصرار داشتند که بگویند، ارکستر فعال است.
سرانجام شایعات آرام
آرام بالا گرفت. هشتم آبان ماه 1391 معاون وقت هنری وزارت ارشاد برای آنکه
بیش از این به شایعات دامن زده نشود، یک نشست خبری فوری تشکیل داد و خبر
تأسیس موسسه ارکسترهای ایرانی را به شکل رسمی اعلام کرد.
بر این
اساس مقرر شد که ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر ملی ایران و کُر دفتر موسیقی
به عنوان زیرمجموعه های سازمانی به نام «موسسه ارکستر ایران» فعالیت خود
ادامه دهند.
با وجود تمام تاکیدات مسئولان مبنی بر برقرار بودن
فعالیت های ارکستر سمفونیک تهران، این ارکستر تا 30 بهمن ماه1391 که در
جشنواره موسیقی فجر روی صحنه رفت عملا هیچ فعالیتی نداشت.
آن
کنسرت به رهبری نادر مرتضی پور و خوانندگی سالار عقیلی اجرا شد. هر چند در
آن زمان نیز گفته شد که چون عقیلی جزو خوانندگان مورد علاقه مردم است پس
بهترین گزینه برای ارکستری خواهد بود که مدت ها در سکوت به سر برده و
باید مخاطب از دست رفته را دوباره جذب کند.
ارکستر سمفونیک تهران
در آن کنسرت، قطعاتی را نواخت که پیش از این توسط ارکستر موسیقی ملی ایران و
در کنار سازهای ملی نواخته می شد و مشخص نشد که این اجرا از تلفیق دو
ارکستر حکایت داشت یا برنامه ای از سوی موسسه ارکستر ایران بود.
و
سرانجام تمام این فراز و فرودها حکایت از آن داشت که آن اجرا، شب آخر
اجرای ارکستر سمفونیک تهران باشد و دیگر تا تاریخ نگارش این سیاهه خبری از
آن نشده است.
آنچه تا اینجا مورد نگارش قرار گرفت گذر و نظری هرچند
کوتاه بر فعالیت بیش از هشت دهه ارکستر سمفونیک تهران در سیر تطور و تحول
فعالیت های تاریخی و اجرایی آن بود و در گام بعدی به دمیده شدن نوید
بازگشایی این ارکستر به همت دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی دولت یازدهم و بازخورد دست اندرکران و فعالان این عرصه و چشم
اندازهای پیش روی آن به شکل تفصیلی خواهیم پرداخت.