سال گذشته یکی از اطرافیان رییس جمهور در بحبوحه پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ، در برنامه دیروز ، امروز و فردای تلویزیون سخنانی را مطرح کرد که از نگاه تیزبین رسانه ها پنهان ماند . آیا این اظهارات ، هنوز هم راهنمای عمل دولت در حوزه سیاست خارجی است ؟
به گزارش بولتن نیوز، اقتصادپرس نوشت:
دکتر واعظی – از یاران رییس جمهور و وزیر ارتباطات فعلی - سال گذشته و در
هنگامه پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ، در برنامه دیروز ، امروز و فردا
گفته بود : بسیار برای من سخت خواهد بود که بعد از سی سال از تاسیس نظام
جمهوری اسلامی این گزاره را که امروز باید سیاست خارجی را فدای اقتصاد
بکنیم، بیان نمایم
.
وی همچنین گفت : تاکنون
اقتصاد کشور و جامعه را فدای اصول و راهبردهای مربوط به سیاست خارجی کشور ،
تنظیم نموده بودیم و از این راه متحمل خسارت های فراوانی به اقتصاد کشور و
وضعیت معیشت مردم شدیم بنابراین از این به بعد باید تاحدود زیادی سیاست
خارجی خود را با اولویت ها و نیازهای اقتصادی کشورمان تنظیم کنیم! شرایط
ناگوار اقتصادی و سختی تامین ملزومات معیشتی مردم اگرچه امری انکارناپذیر
است اما به تنهایی نمی تواند دلایل وقوع این شرایط را به اصول و اهداف
سیاست خارجی نظام مربوط بدانیم . چراکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی که در
قانون اساسی نیز متجلی است در طول تاریخ سیاسی کشور ثابت بوده و آن لزوم
دستیابی به استقلال ملی و ضرورت استکبارستیزی است
. بنابراین
سیاست مذکور راهنمای عمل تمامی دولت های جمهوری اسلامی از بعد انقلاب
اسلامی تاکنون در حوزه ی سیاست خارجی بوده است . پس علی الظاهر نمی توان
درهم ریختگی شرایط فعلی اقتصاد کشور و نابه سامانی های مربوط را به طور خاص
در پافشاری به پیگیری اهداف و اصول اساسی مردم در حوزه ی روابط خارجی
بدانیم . چه از این رو که در دولت های گذشته نیز ، نظام اسلامی با قاطعیت
هرچه تمام ، در تحقق اهداف سیاسی کشور در روابط با دیگر کشورها تلاش نموده
است و حتی شاید در آن زمان ، مشکلات اقتصادی به اندازه ی امروز ، به وضوح
ملاحظه نمی شد
. بنابراین نمی شود و نمی توان
ایستادگی بر اصول و ارزش ها را مانع شکوفایی اقتصادی دانست . البته در این
موضوع ، رابطه ی مستقیم و تنگاتنگ حوزه ی سیاست خارجی و اقتصاد امری بدیهی و
مسلم است چراکه تنها با در اختیار داشتن یک سیاست فعال خارجی است که می
توان انتظار استقلال اقتصادی و رشد و شکوفایی آن را داشت . اما گویا جناب
دکتر واعظی که از قضا سالیان دراز در دستگاه دیپلماسی کشور مشغول بوده و طی
سالیان اخیر نیز به عنوان معاون سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع
تشخیص مصلحت نظام به فعالیت مستمر علمی در این حوزه می پرداخته ، با نگاهی
ساده و فاقد معیارها و شاخص های علمی ، چاره ی مشکلات فعلی اقتصاد کشور را
به جای بررسی سرمنشاء آن که ناشی از فقدان برنامه ریزی راهبردی و عدم توجه
به راهبردهای اقتصادی برنامه چهارم توسعه بوده ، را در ایستادگی نظام در
اصول اساسی خود در حوزه ی سیاست خارجی بداند ! از ایشان بعید بود که نسبت
پویایی سیاست خارجی با توسعه ی اقتصادی را اینگونه تشریح نمایند . سوال
نگارنده از ایشان این است که آیا می توان با انفعال در سیاست خارجی و سرخم
کردن مقابل قدرت های استکباری که به هیچ عنوان خواهان شکوفایی اقتصادی ملت
ایران نیستند ، به رشد و توسعه ی اقتصادی کشور و افزایش توان معیشتی مردم
دست یافت ؟ باید از ایشان پرسید که آیا می توان انتظار داشت تا با یک عقب
گرد بین المللی ، آمریکا و همپیمانانش نسبت به رفع تحریم اقتصادی کشور
اقدام کنند ؟ عقلم سلیم و غالب نظریه پردازان اقتصاد سیاسی جهان بر این
عقیده اند که توازن و بقای اقتصادی کشورهای ثروتمند فقط با وجود کشورهای
ضعیف تر و اتخاذ سیاست سست نمودن بیش از پیش ایشان در حوزه ی اقتصادی امکان
حصول می یابد . نظریه اقتصاد جهانی والرشتاین نیز می گوید اقتصاد هرچه
ضعیف تر کشورهای در حال توسعه روی دیگر سکه ی اقتصاد در حال رشد کشورهای
صنعتی و توسعه یافته و به یک معنا ابر قدرت است . از این رو این دو در
ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند . بنابراین برای ثروت اندوزی بیشتر کشورهای
صنعتی ناگزیر نیازمند ضعیف تر شدن سایر کشورها هستیم . بنا به تعبیر مقام
معظم رهبری کدام کشور را می توان یافت که با سرخم کردن در مقابل آمریکا و
اطاعات بی چون و چرا از او ، مسیر تکامل و رشد اقتصادی خود را بهتر از
گذشته پیوده باشد ؟ مسلم است که هیچ کشوری را نمی توان یافت که از این
قاعده کلی استکبار جهانی مستثنی باشد . باید از دکتر واعظی همچنین پرسید
مگر همین دولت ها نبودند که با وجود روی کار آمدن دولت آقای روحانی زیرکانه
با اسقبال از پیروزی ایشان و دعوت از وی برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 ،
خواستار تغییر موضع ایران در خصوص سوریه شدند اما در عین حال همزمان از
لزوم افزایش فشار های اقتصادی برای تعلیق و انحراف در برنامه ی هسته ای
ایران که از حقوق مسلم ایرانیان و از جمله مهمترین منافع ملی ایران برای
آبادانی اقتصادی کشور در آینده است ، سخن گفتند ؟ ایشان باید به صحبت های
اخیر نخست وزیر اسرائیل مبنی بر ضروت افزایش تحریم های اقتصادی علیه
کشورمان مراجعه کنند . حال آیا منطقی به نظر می رسد که در شرایطی که مقاومت
منطقه به حمایت ایران نیاز داشته ( که البته در بلند مدت به سود ایران و
به ضرر غرب خواهد بود ) با عقب گرد بی نتیجه در برابر غرب ، در حالیکه شاهد
تحریم های بیشتر و انتظارات افزونی تری نیز در آینده از سوی غرب به
کشورمان تحمیل خواهد شد ، امتیاز دیگری را نیز دو دستی تقدیم آن ها نماییم .
البته باید توجه داشت که تعدیل سیاسی با عقب گرد سیاسی تفاوت خواهد داشت و
امروز کشور نیازمند اتخاذ سیاست های تنش زدایانه در عین حفظ اصول مقاومت
خواهد بود و این مساله قطعا می تواند به رشد اقتصادی کشور و حل مشکلات
معیشتی مردم کمک شایانی کند نه عقب نشینی کامل از اصول بدون اینکه امتیازی
نصیب کشور شود . در پایان باید به این نکته نیز اشاره داشت که مشاوران دولت
جناب روحانی باید پیوسته با رصد اقدامات دشمن ، نسبت به تامین منافع ملی
کشور اقدام کنند و در این راه با تغییر تاکتیک ها ، پیگیر اصول و اهداف بین
المللی نظام و تحقق نیازمندی های قطعی اقتصاد کشور باشند . بدیهی است که
امروز دکتر روحانی مطابق منافع ملی ایران گام برداشته و در مذاکرات نیز
ایشان مطابق نظر رهبری معظم حرکت می نمایند . اما امیدواریم سخنان سال
گذشته شما ، اکنون راهنمای عمل دستگاه سیاست خارجی در زمینه اقتصاد ملی و
سیاست بین المللی کشورمان نباشد . که البته اینطور نیز نیست .