کد خبر: ۲۰۰۱۸۳
تاریخ انتشار:

آیا آفریقا، خلیج فارس آینده خواهد بود؟

آنچه خاورمیانه را به كانون بحران جهان و حضور غرب تبدیل كرده است، آفریقا را نیز به كام خود خواهد كشاند: نفت و تامین انرژی قدرت‌های جهان !
به گزارش بولتن نیوز، ایالات متحده و برخی از همراهانش، در حال ایجاد زیرساخت‌های امپریالیستی خود در سراسر آفریقا هستند و كمتر كسی به این موضوع واقف است چرا که دولت و ارتش آمریكا از فاش کردن بسیاری از سیاست‌های خارجی خود در آفریقا خودداری كرده است. در این گزارش به چرایی این موضوع می‌پردازیم:

دولت اوباما به آرامی - و بی سر و صدا - در حال گسترش ارتش ایالات متحده در سراسر این قاره و صرف صدها میلیون دلار به پیمانکاران دولتی خود برای ایجاد زیرساخت های لازم برای حضور نظامی دائمی ایالات متحده است.



واشنگتن با حمایت از نظام‌های آفریقایی، با پرونده‌های نقض حقوق بشر ، و آموزش نظامیان آفریقایی وابسته به پنتاگون - در كنار دیگر شركاء خود- آفریقا را به صحنه جدید رویاهای خود تبدیل كرده است.

ایالات متحده آموزش و تجهیز نیروهای نظامی در کشورهایی همچون الجزایر، بورکینا فاسو، چاد، مالی، موریتانی، مراکش، نیجر، نیجریه، سنگال و تونس لیبی، سومالی، اوگاندا، کنیا، جیبوتی را، در دستور كار خود داشته است.

آنچه مسلم است این است كه آمریكا و غرب برای در اختیار داشتن انرژی این منطقه و تاثیرگذاری بر سیاست‌های فرامنطقه‌ای رقیبان خود ، نگاه ویژه ای به آفریقا دارند و سالهاست در كنار بهره برداری از ثروت منطقه خاورمیانه ، درصدد محكم كردن جای پای خود در آفریقا نیز بوده‌اند. عملیات نظامی در لیبی، سودان جنوبی، و مالی، در دو سال گذشته، ثابت کرده است كه آمریكا بر خلاف وعده های بشر دوستانه‌اش ، تنها به فكر تامین نیازهای خود در این منطقه بوده است .

در آینده نزدیك كشورهایی چون کنیا، لیبی، اوگاندا و نیجریه كه هزاران مایل از منطقه متشنج امروز اروپا یعنی اوکراین دورتر هستند ، به قطع با گسترش درگیری‌ها در شرق اروپا و نزاع بین قدرت‌های جهانی ، در تیررس اهداف امپرالیستی غرب واقع خواهند شد.



در اصل، از زمانی كه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در نزاع با آمریكا ، تهدید به افزایش قیمت گاز صادراتی روسیه به اروپا و اوكراین كرد ، قدرت‌های غرب از ناتو تا ایالات متحده بیشتر از گذشته در تامین انرژی مورد نیازشان ، به چاره اندیشی افتاده اند.  آفریقا با مشخصات فعلی و بحران انرژی پیش روی اروپا ، بهترین گزینه برای جایگزینی روسیه تلقی می‌گردد. پس از آن كه كریمه رای به الحاق به روسیه را داد ، ضرورت ها و الزامات جدیدی در این قاره، با تشدید درگیری نظامی و اقتصادی توسط ایالات متحده ، مطرح گردید.

قبل از آنكه پوتین در بازی ژئوپولیتیکی غرب را شكست دهد ، باراک اوباما، رئیس جمهور ، به سرزمین مادری خود سفری داشته است. با توجه به اینكه آفریقا کمتر از 10 درصد ذخایر نفت جهانی به اثبات رسیده را در اختیار دارد ، این حركت سیاسی غرب یک قمار جالب است .

***  آیا آفریقا ، خلیج فارس جدید است؟ 
واقعیت امر این است كه قیمت نفت به طور چشمگیری از آغاز هزاره جدید با افزایش تقاضا و فاكتورهای دیگر ، روند صعودی داشته است. از 26 دلار برای هر بشکه در سال 2000، قیمت نفت در سال 2008 به 147 دلار نیز رسیده بود. از آن زمان به بعد ، قیمت جهانی نفت به دلیل بحران مالی و سیاست‌های سرکوب‌گرانه دولت ها کاهش داشته است. ناآرامی‌های خاورمیانه و شمال آفریقا به تازگی بر فرایند عرضه جهانی نیز تاثیر گذاشته است و قیمت نفت به حدود 110 دلار در هر بشکه رسیده است. در نتیجه، کشورهای بزرگ واردات كننده نفت مانند ایالات متحده، چین، هند و ژاپن، در میان دیگران، سیاست‌ها و برنامه های خود را در قبال کشورهای جنوب صحرای آفریقا ، تغییر دادند. 



از دیدگاه صنعت نفت جهانی قاره آفریقا به ویژه كشورهای غرب آفریقا به دلایل زیر برای غرب و آمریكا از اهمیت ویژه ای برخوردار است: 
اول اینكه ، در مقایسه با کشورهای خلیج فارس که ذخایر نفت آن بالغ بر 752،500،000،000 بشکه ثابت شده است ، و 54.4 درصد از ذخایر نفت جهان را تشكیل می دهند ،آفریقا نیز 132،100،000،000 بشکه نفت به عبارتی 9.5 درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد . غرب آفریقا نیز به تنهایی حدود 50 درصد یا 60 میلیارد بشکه نفت آفریقا را در اختیار دارد. نكته دیگر اینكه ، ذخایر نفتی اثبات شده كشور نیجریه و لیبی از ایالات متحده آمریکا، چین، برزیل، هند و بسیاری از کشورهای مهم نفتی مانند آذربایجان و مکزیک بیشتر است.(!)

مسئله دوم اینكه ، ذخایر اثبات شده در آفریقا، به ویژه در غرب آفریقا، در مقایسه با كشورهای نفتی جهان به خصوص خاورمیانه ، روند افزایشی سریع تری داشته است. بنا به گزارش گلدوین، اگر آفریقا زیرساخت های لازم را داشته باشد ، می‌تواند در دو دهه آینده تولید خود را افزایش دهد ، و در بازار انرژی خود را به عنوان یك بخش مهم در تامین انرژی جهانی معرفی كند. تحلیلگران بر این باورند که آفریقا ذخایر کشف نشده قابل توجه زیادی نیز در اختیار دارد.

مسئله سوم اینكه ، زمانی که دیگر کشورهای تولید کننده نفت مجددا کنترل دولتی را بر صنعت نفت خود طرح ریزی می‌كردند، فرایند ملی كردن منابع در آفریقا   برخلاف این رویه بوده است. هرچند حدود 55 درصد از منابع نفت اثبات شده جهان در خاور میانه واقع شده است، اما دسترسی به منابع نفت ملی شده در عربستان سعودی (از ابتدا) محدود بوده است و میزان قابل توجهی از ذخایر اثبات شده نیز استخراج نشده بر جا مانده است. دیگر دارندگان ذخایر بزرگ نفت جهان مانند روسیه و ونزوئلا سیاست های "محدود کردن فرصت ها و سرمایه گذاری ها برای سرمایه گذاران خارجی" را برحسب شرایط سیاسی فعلی اتخاذ كرده اند.


در مقابل، کشورهای آفریقایی به ویژه کشورهای واقع در غرب آفریقا مثل نیجریه، آنگولا، گابن، غنا، گینه استوایی، چاد و دیگران به توسعه تولید نفت علاقه زیادی نشان داده و اجازه ورود شرکت‌های چند ملیتی (غرب) را نیز صادر كرده اند. بنا بر گزارش وزارت انرژی ایالات متحده کل تولید نفت آفریقا بین سالهای 2002 تا 2025 با 91 درصد افزایش از 8.6 به 16.4 میلیون بشكه در روز خواهد رسید. بر حسب این چشم انداز، ظرفیت تولید نفت جهان بین سال های 2002 و   2025 ، از 80 به 122.2 میلیون بشكه در روز خواهد رسید. 

در نتیجه، تولید نفت آفریقا رشد سریع تری را در مقایسه با جاهای دیگر خواهد داشت كه در برآوردن تقاضای رو به افزایش جهان برای سوخت های فسیلی ، كمك شایانی خواهد كرد. به عنوان مثال، در حالی که تولید جهانی نفت از حدود 75 میلیون بشكه در سال 2000- به 82 میلیون بشكه در سال 2010 افزایش داشته است‌( به عبارتی دیگر افزایش در حدود 8.5 درصد ) ،  در همین دوره زمانی ، تولید نفت در آفریقا از 7.8 میلیون به 10 میلیون بشكه افزایش داشت ، یعنی حدود 22 درصد ! 

مسئله چهارم اینكه ، کشورهای آفریقایی بخصوص در غرب آفریقا همچنان بر جذب سرمایه گذاران خارجی اهتمام دارند. در رتبه بندی سال 2006 در بین 114 كشور کاوشگر و تولید کننده نفت، تولید کننده های نفت در آفریقا رتبه های بالایی داشتند: کنگو (برازاویل) 8 ام ، آنگولا 9 ام ، نیجریه 11 ام ، لیبی 12 ام، موریتانی 17 ام ، سودان 18 ام ، گابن 23 ام ،  و گینه استوایی 24 ام جهان بوده‌اند. 

مسئله پنجم اینكه ، هزینه های تجاری اکتشاف و تولید نفت در آفریقا نسبتا کم است(در مقایسه با دریای شمال و خلیج مکزیک). علاوه بر این، یکی از جاذبه های اصلی آفریقا برای شرکت های نفتی میزان موفقیت بالا در انجام عملیات حفاری اکتشافات نفت و گاز است.

مزیت دیگر کیفیت بالای نفت آفریقا به ویژه نفت غرب آفریقا می باشد. در سال های آینده، اهمیت نفتی یا انرژی آفریقا در سطح جهانی مطرح خواهد بود. درک چرایی افزایش تعامل و سرمایه گذاری های شرکت های ملی نفتی از چین، هند، برزیل، ژاپن، کره جنوبی، مالزی و دیگر کشورها، و IOCs از ایالات متحده و اروپا پیچیده نیست. با توجه به افزایش رقابت برای نفت، برای تنوع بخشیدن به منابع انرژی و تامین نیازهای امنیت انرژی ، دولت های غربی به خصوص دولت آمریکا، مانند دولت چین، تعامل خود در آفریقا را افزایش داده‌اند.

بنابراین ظهور خاورمیانه جدید در قاره آفریقا دور از انتظار نخواهد بود. 



با این حال، در جستجوی منابع جایگزین انرژی، بازده بالقوه مداخله در آفریقا ، بسیار سریع و زیاد خواهد بود. با توجه به شرایط امروز خاور میانه، مهد رونق نفت و انرژی جهان، آفریقا می تواند به عنوان یک راه حل سریع و ثابت برای تامین نفت کشورهای گرسنه غربی با تهدید كرملین به قطع جریان های انرژی اروپا قلمداد شود. آفریقا هر چند ایده آل نیست ، اما در مقایسه با شبکه های دست نشانده القاعده در خاورمیانه (توسط غرب) و همچنین رقیب سرسخت در دریای سیاه - روسیه - به مراتب مدیریتی آسان تر و بازدهی بیشتری برای غرب خواهد داشت.

به گزارش بریتیش پترلیوم ، آفریقا سریع ترین رشد تقاضای انرژی منطقه‌ای در جهان (نفت و گاز) را تا سال 2035 - حتی بیشتر از كشورهایی چون هند چین برزیل و روسیه - تجربه خواهد كرد. 

محققان بر این باورند كه آفریقا سریع ترین رشد جهانی را به لحاظ تقاضای انرژی همزمان با افزایش رشد تولید ناخالص داخلی تجربه خواهد كرد.

در اینجا چند دلیل بر این امر آمده است:
در سال 2035، آفریقا 21 درصد (1.8 میلیارد) از جمعیت جهان را در مقایسه با 15٪ كنونی جهان در اختیار خواهد داشت. این منطقه 44٪ از افزایش جهانی جمعیت را خواهد داشت. پیش بینی می شود تقاضای انرژی تا 2035 ، 93 درصد رشد داشته باشد این یعنی 41 درصد سریعتر از میانگین جهانی . با این حال، تقاضا در آفریقا فقط 4 درصد از کل جهانی را تشکیل می دهد. در سال 2035 ،آفریقا 10٪ از نفت جهانی و 9٪ از تولید گاز طبیعی جهان را در اختیار خواهد داشت.

 اگر بریتیش پترلیوم به آفریقا چشم طمع دوخته است ، بنابراین رقیبان غربی آن نیز چنین برداشتی را قطعا خواهند داشت. طی یک ماه گذشته و نقش آفرینی های آمریكا در ماجرای کریمه، ایالات متحده "نیروهای ویژه" دیگری را به اوگاندا برای تقویت نیروهای خود برای گرفتن رهبر ارتش مقاومت جوزف كنی ، فرستاد. علاوه بر این ، پنتاگون چهار فروند  V-22 برای اهمیت جلوه دادن این عملیات ، به منطقه ارسال كرد.  

دانیل تراویس ، سخنگوی سفارت آمریكا در اوگاندا چندی پیش اظهار داشت : "لطفا توجه داشته باشید که به کارگیری این هواپیماها و پرسنل نظامی آمریكا ، تغییری در ماهیت نقش مشورتی نظامی آمریکا در این تلاش ها ، ایجاد نخواهد كرد، نیروهای منطقه ای اتحادیه آفریقا به رهبری آمریكا در موقعیت برتر كنونی خود همچنان باقی خواهند ماند و نیروهای ایالات متحده همچنان به حمایت و مشاوره نیروهای آفریقایی ادامه خواهد داد." این اظهارات بدین معنی است که جنگل های اوگاندا ، صحنه نبرد حماسی در آواتار را تجربه خواهند كرد .

واقعیت این است كه پس از سیاست های پوتین در اوكراین و تشدید بحران انرژی در این منطقه ، حرکت نیروهای نظامی آمریكا به اوگاندا و مناطق دیگر آفریقا یك بازی كاملا حرفه ای است. منافع استراتژیک مهم موجود در آفریقا می تواند رقابت برای انرژی را از سوی غارتگران انرژی جهان در پی داشته باشد. اوگاندا ، كشوری كه اكثر آمریکایی ها آن را بر روی نقشه نیز نمی‌شناسند ، هر چند مبهم به نظر می رسد اما از سوی دولتمردان آمریكایی چنین نمی‌باشد. این كشور در واقع بخشی از فدراسیون در حال ظهور و رشد ، شرق آفریقا است که شامل کنیا، تانزانیا، رواندا و بروندی است. در تجزیه و تحلیل اخیر استراتفور آمده است ،" پروژه های نفت و گاز جدید، همراه با ایجاد سایت‌های تولیدی در شرق آفریقا، پروژه ایجاد خط لوله برای حمل گاز طبیعی و نفت خام به بازار صادراتی و یا پالایشگاه ها را سودآور كرده است ."


استراتژیک تجدیدشده از سوی قدرت‌های جهان در آفریقا ، در نوع خود یك فرایند سیاسی جدید نمی باشد. دولت جورج دبلیو بوش در پوشش فعالیت‌های بشر دوستانه ، سالیانه 5 میلیارد دلار را برای مبارزه با ایدز و پیشگیری از برنامه های مالاریا در این منطقه هزینه می‌كرد، كه در اصل برای توسعه نهایی سناریوی آفریكام یا همان فرماندهی نظامی ایالات متحده برای آفریقا ، چنین مبلغی هزینه می‌شده است.


***  نتیجه گیری
از این رو، جای تعجب نیست كه اكنون شاهد استقرار و پرواز هواپیماهای آمریکایی در لیبی ، پایگاه های هواپیماهای بدون سرنشین در مکان های دور افتاده مانند نیجر، جیبوتی، بورکینا فاسو و سودان جنوبی، و حمایت اطلاعاتی ایالات متحده از نیروهای فرانسوی در مالی هستیم.

سناریوی مبارزه با تروریست‌های افراطی و اسلامگرا در آفریقا نیز یك دست آویز حیله گرانه برای توجیه حضور خود در این منطقه است. اما افكار عمومی جهان كمتر به این مسئله توجه دارند كه حضور قدرت های بزرگ در آفریقا ، تنها برای غارت منابع و انرژی این قاره سیاه است. قدرت های غربی، با ورود چین به آفریقا و متعاقبا تحریک بازار، با میلیاردها دلار سرمایه گذاری و "هدیه" 200 میلیون دلاری پكن برای ساخت مقر اتحادیه آفریقا در آدیس آبابا، اتیوپی ، به فكر اتخاذ تدابیر پیشگیرانه قبل از ظهور قدرت های آسیایی در این منطقه غنی ، برآمدند.

این اقدامات تلافی جویانه (در مقابل چین) با افزایش آهسته تعداد نیروهای نظامی ایالات متحده در خاک آفریقا و استقرار بیش از 2000 سرباز فرانسوی در جمهوری آفریقای مرکزی جنگ زده اتفاق افتاده است. چند هفته پیش، اتحادیه اروپا تعهد اعزام 1000 نیروی نظامی دیگر ، با توجه به دغدغه فعلی  اروپا با نیروهای روسی مستقر شده در شرق اروپا ، كمی عجیب به نظر می‌رسید. 

اما واقعیت این است كه سیاست های فعلی اروپا در آفریقا -برای غارت انرژی این منطقه- به شدت تحت تاثیر حوادث پیرامون اوكراین و روسیه قرار داشته است و سالها پیش غرب و اروپا به فكر پیاده كردن طرح های جدید در آفریقا و متعاقبا استقلال انرژی از روسیه افتاده اند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین