کد خبر: ۱۸۵۲۶۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
گزارش بولتن از دیروز و امروز وحشی‌گری در غرب؛

از خلاقیت قرون وسطایی در اختراع دستگاه‌های شکنجه تا دلایل استعفای پاپ شانزدهم + تصاویر

تاریخچه‌ی کلیسا آلوده به انواع وحشی‌گری‌هاست. از سو‌ء استفاده‌های فراوانی که از مردم عوام و فقیر می‌شد تا تفتیش عقاید سختگیرانه که البته به شکنجه ختم می‌شد. در اینجا به ذکر برخی شکنجه‌هایی می‌پردازیم که همچون مدال افتخار بر سینه کلیسا چسبیده است:

گروه بین الملل - «غربى‌ها، يعنى بخصوص نژادهاى اروپايى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اينها ظاهرشان اتو كشيده و كراوات زده و ادكلن زده و اينهايند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى كه در تاريخ وجود داشته هنوز هم در اينها هست؛ راحت آدم ميكشند، خونسرد جنايت ميكنند؛ بنابراين كتك زدن زن در داخل خانه به وسيله‌ى آنها و بعد به وسيله‌ى آمريكاييها، بُعدى ندارد.» بخشی از بیانات رهبر انقلاب در تاریخ 21/2/1392 در دیدار با بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی

به گزارش بولتن نیوز، وقتی رهبر انقلاب این مطالب را بیان کردند، نه تنها غربی‌ها و وابستگان فکری ایشان در داخل کشور که حتی بعضی از خودی‌ها هم می‌پرسیدند که چرا تا این اندازه شفاف؟ چرا حضرت آقا اینقدر رک و پوست‌کنده از وحشی‌گری غربی‌ها یاد می‌کنند؟ و آنرا در قید زمان ندانسته و این وحشی‌گری را از گذشته‌ی دور تا همین امروز ردیابی می‌کنند؟

برای پاسخ به این سوال در ابتدا گواهی از تاریخ وحشی‌گری غربی‌ها می‌آوریم و سپس، دلیل امروزیش را ذکر می‌کنیم. البته برخلاف اکثر مواقع، نمی‌خواهیم به جنگ‌های آنها اشاره کنیم زیرا همان‌طور که همه می‌دانیم، در جنگ خرما پخش نمی‌کنند. بلکه شواهد ما مربوط به مرکز معنویت و الهیات آنها یعنی کلیسا برمی‌گردد. یعنی جایی که قرار بوده نرم‌افزار جامعه را تولید کند و بر شئون مختلف زندگی افراد جامعه تأثیر بگذارد. و وقتی چنین نهاد مهمی دستخوش مشکلات ویرانگر است، از دیگر بخش‌های جامعه چه توقعی می‌رود. جالب اینجاست کلیسایی که امروزه در تبلیغات خود برای جذب مومنین به سایر ادیان، خود را در گذشته و حال نماد انسان‌دوستی معرفی می‌کند، صاحب این گذشته و حال خفت‌بار است.

تاریخچه‌ی کلیسا آلوده به انواع وحشی‌گری‌هاست. از سو‌ء استفاده‌های فراوانی که از مردم عوام و فقیر می‌شد تا تفتیش عقاید سختگیرانه که البته به شکنجه ختم می‌شد. در اینجا به ذکر برخی شکنجه‌هایی می‌پردازیم که همچون مدال افتخار بر سینه کلیسا چسبیده است:

1) گاو برنجی

قربانی را درون گاوی برنجی قرار داده و می‌بستند؛ سپس آتشی زیر آن روشن می‌کردند؛ آنقدر این ظرف فلزی را گرم می‌کردند تا به رنگ زرد گرم در آید؛ این امر باعث می‌شد تا قربانی پخته و جان خود را از دست دهد.


2) صندلی اسپانیایی (صندلی تفتیش عقاید)

رای شکنجه، صندلی‌های مختلفی وجود دارد؛ تمامی‌ آنها در یک زمینه مشترک هستند: وجود میخ‌هایی که پشت، زیر دست، زیر پا، و نشیمن گاه، را می‌پوشاند؛ تعداد میخ‌ها در یکی از صندلی‌ها، بین 500 تا 1500 عدد در متغییر بود.این صندلی میخ دار از وسایل کلیسا در دوران قرون وسطی بود؛ آن دوره مد بود هر کس که عقاید مخالف کلیسا اعم از نظرات علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری داشت، روی این صندلی نشانده می‌شد تا عقاید ضاله و مخربش از سوراخ میخ‌ها بیرون بزند؛ کسی که دچار تفتیش می‌شد، روی صندلی پیچ می‌شد، میخ‌ها قابل تنظیم بودند تا جلو و عقب بروند، میخ‌ها را گاهاً حرارت می‌دادند تا متهم بیشتر شکنجه شود. برای آنکه قربانی نتواند حرکت کند، مچ‌های او را به صندلی می‌بستند؛ در یکی از مدل‌ها، دو وزنه را به بازوها وصل می‌کردند تا با پایین کشیدن دست ها، میخ ها در بدن قربانی فرو رود و درد او را بیشتر کند؛ در برخی از مدل‌ها، دو سوراخ در زیر صندلی ایجاد می‌کردند تا شکنجه‌گر اگر احساس می‌کرد که قربانی هوشیار است، با استفاده از زغال، بدن او را شدیداً بسوزاند.این آبکش حرارتی در ایتالیا و اسپانیا تا 300 سال قبل و در آلمان و مرکز اروپا تا 200 سال پیش کلی طرفدار داشت؛ البته بین آنهایی که دور صندلی می‌ایستادند.


3) له کننده سر

این وسیله، به طور گسترده در دوران قرون وسطی مورد استفاده قرار گرفته است، بخصوص در دوران تفتیش عقاید؛ چانه را بر روی نوار پایینی و سر را در زیر درپوش فوقانی قرار می‌دادند؛ شکنجه‌گر به آهستگی پیچ را می‌چرخاند تا نوار پایینی و درپوش به یکدیگر نزدیک شوند؛ این امر به آسانی موجب له شدن سر می‌شد. ابتدا دندان‌ها درون فک خرد می‌شد؛ سپس قربانی به آرامی‌ و دردی وحشتناک، جان خود را از دست می‌داد؛ البته پیش از آن، چشم‌هایش در حدقه فشرده و له می‌شد



4) گهواره ( یا صندلی) یهودا

گهواره یهودا، یکی از وحشتناک‌ترین شکنجه‌های دوران قرون وسطی محسوب می‌شد؛ قربانی را بر روی صندلی به شکل هِرم قرار می‌دادند پاهای قربانی را به یکدیگر می‌بستند، طوری که با حرکت یک پا، پای دیگر نیز مجبور به حرکت می‌شد و این رنج وارده را افزایش می‌داد؛ این شکنجه می‌توانست ادامه یابد، از چند ساعت تا چند روز. این صندلی در آلمان و اسپانیا کاربرد داشته و ظاهراً آدم‌های خوش ذوق به آن «اسب چوبی» هم می‌گفته‌اند؛ اما در انگلیس نوع دیگری از اسب چوبی وجود داشته که در آن، طرف را به جای مرکز ثقل نقطه‌ای، سوار مرکز ثقل خطی می‌کرده‌اند؛ در حالی که به پاهایش هم وزنه بسته می‌شد!

خوب، این از گذشته‌ی کلیسای مسیحیت که قصد داشت مردم را به زور وارد بهشت کند. البته که این قصد را هم نداشتند و در پشت دعوت مردم به بهشت، کلی ثروت و قدرت خوابیده بود. اما شاید بگویید که این افسانه‌ها برای چهارصد پانصد سال پیش است و بعد از روی کار آمدن مسیحیت پروتستان، دیگر این چیزها وجود ندارد. ولی در جواب باید گفت اینگونه نیست. متأسفانه هنوز هم که هنوز است فساد در این دستگاه وجود دارد. برای اثبات این مقوله و به عنوان مدرک، به دلیل استعفای پاپ شانزدهم اشاره می‌کنیم تا ببینید که در آن بلاد، هنوز که هنوز است، آش همان آش است و کاسه همان کاسه. البته دقت کنید که بررسی این دلیل نه توسط بچه‌ها حزب‌اللهی‌ها خودمان و نه توسط نیروهای حزب‌الله لبنان که توسط خبرنگار بی‌بی‌سی انجام شده است:

پاپ بندیکت شانزدهم در ماه فوریه سال گذشته (اسفند ۱۳۹۱) با اعلام خبر استعفایش جهانیان را متحیر کرد. او در ۶۰۰ سال اخیر اولین پاپی بود که از سمتش کناره‌گیری می‌کرد. اما توجه همگان خیلی زود به مسأله تعیین جانشین او، پاپ فرانسیس، معطوف شد و در این میان پاسخ یک سوال هیچگاه به‌درستی مشخص نشد: دلیل استعفای پاپ بندیکت چه بود؟

در بیانیه رسمی استعفای پاپ بندیکت، او تحلیل رفتن توان جسمی و ذهنی را دلیل کناره‌گیری‌اش اعلام کرد، اما از مدت‌ها پیش گفته می‌شد که دلایل دیگری هم در کار است. تحقیقات من هم این مدعا را تأیید کرده است.

من برای دیدار با فرانسیس آرینزه، کاردینال نیجریه‌ای، به آپارتمان او رفتم که بر کلیسای سن‌پیتر مشرف است. او یکی از بلندپایه‌ترین شخصیت‌های کلیسای کاتولیک است و واتیکان را مثل کف دستش می‌شناسد.

در ماه مارس گذشته (اسفند ۱۳۹۱) حتی از او به‌عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی جانشینی پاپ بندیکت نام برده می‌شد. موقعی که پاپ بندیکت شخصا در محل اقامتش تصمیم خود برای استعفا را به شمار معدودی از مقامات ارشد کلیسا اطلاع داد، او یکی از حاضران جلسه بود. من موضوع جنجال‌ها و رسوایی‌های پیش از اعلام ناگهانی تصمیم پاپ را پیش کشیدم و بطور خاص به ماجرای واتیلیکس اشاره کردم که در آن پائولو گابریله، پیشکار پاپ، اسناد محرمانه‌ای را درباره کشمکش و جنگ قدرت در واتیکان فاش کرده بود. آیا این مسأله در استعفای پاپ تأثیرگذار بوده است؟ پاسخ او به این سوال برایم غیرمنتظره بود.

او گفت: "هر کسی می‌تواند برای خود حدس‌هایی بزند، چون برخی از این اسناد به‌صورت پنهانی برداشته شدند. این شاید یکی از دلایل استعفا باشد. شاید هم از اینکه پیشکارش آن نامه‌ها را افشا کرده، بسیار ناراحت شده باشد. تعداد نامه‌ها آنقدر زیاد بود که یک خبرنگار بر اساس آنها کتاب نوشت. این هم می‌تواند یکی از دلایل باشد. انتظار ندارم از این اتفاق خوشحال شده باشد."

در واتیکان به اعضای جوان و جاه‌طلب کلیسا توصیه می‌شود که "بسیار گوش دهند، همه چیز را ببینند و هیچ چیز نگویند". اینکه چهره ارشدی مثل کاردینال آرینزه تا این حد از موضع رسمی کلیسا فاصله بگیرد، در نوع خود قابل توجه است.

پاپ بندیکت اساسا یک آموزگار، عالم الهیات و اندیشمند بود. یکی از نزدیکان او به‌من گفت که "برای او شرکت در یک سمینار یک‌هفته‌ای آموزش مدیریت حکم جهنم را داشت". از بخت بدش درست در زمانی به‌عنوان پاپ انتخاب شد که کلیسا با خلاء قدرت روبرو بود، و در این فضا، به گفته یکی دیگر از مقامات کلیسا، شماری از اعضای رده‌های میانی دستگاه اداری واتیکان (Roman curia) هریک برای خودشان به "بورژیاهای کوچک" (اشاره به خاندان بدنام بورژیا در ایتالیا در قرون پانزدهم و شانزدهم) تبدیل شده بودند.

لازم نیست در این مورد به حرف من اتکا کنید. این ارزیابی عالی‌ترین منبع کلیسا و رهبر فعلی آن است. پاپ فرانسیس بدون پرده‌پوشی حرف می‌زند. او گفته: "دربار برای پاپ حکم جذام را دارد. او گفته که دستگاه اداری واتیکان دچار "خود شیفتگی" و "خود محوری" است. جوزف راتزینگر (نام اصلی پاپ بندیکت) با چنین چیزی سر و کار داشت. قلب کلیسای کاتولیک از سال‌های آخر زمامداری پاپ ژان پل دوم به مرکز درگیری باندهای مختلف قدرت تبدیل شده بود. پائولو گابریله، پیشکار پاپ، هم می‌گفت هدفش از کپی‌برداری و افشای اسناد محرمانه نشان دادن همین مسائل است.

با توجه به این شواهد اندک و البته بسیار دلایل دیگری که در این رابطه وجود دارد و همان‌طور که گفتیم، مقید به زمان نیست دلیل آن همه صراحت در بیانات رهبر انقلاب در خصوص وحشی‌گری غربی‌ها معلوم می‌شود. غربی‌هایی که امروز خودشان را مصلح جلوه داده و با لبخند در روبه‌رویت می‌نشینند و خودشان را انسان‌های اخلاق‌مداری نشان می‌دهند.

و چه خوب است این نکته را در تحلیل‌ها، موضع‌گیری‌ها و تصمیمات سیاسی‌مان مدنظر قرار دهیم. در شرایطی که این روزها، غرب وحشی و برخی از ایادی ایشان در داخل و البته برخی ناآگاهان بر طبل گرایش بی‌قید و شرط به غرب می‌کوبند، ذکر این مسائل و یادآوری آنها بسیار لازم به نظر می‌رسد. مسلما با ملاک قرار دادن این واقعیت‌ها، نوع نگاه‌مان به طرف مقابل تغییر کرده و خیلی خوب می‌توانیم دلایل رفتارهای غیرانسانی‌ها را درک و تحلیل کنیم. با این ملاک‌ها خیلی راحت می‌شود فهمید که چرا مثلا وقتی رئیس‌جمهور ما از رئیس‌جمهور امریکا تمجید می‌کند، در جواب توهین می‌شنود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
hadi
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۸
3
5
براستی دین اسلام تنهاترین وزیباترین وکاملترین واحترام کننده به کمالات انسانی است زنده باد اسلام وپاینده بادنضام مقدس جمهوری اسلامی ایران ورهبریش.
SiNA
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۸
2
4
لینک این مطلب رو بذارید زیر اون مطلبتون درمورد تقلید از غربیها در جشن کریسمس!!!!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین