محيط کلاس های درس بايد محيط تبادل نظر باشد؛ اينطور نباشد که استاد سخن بگويد و دانشجو فقط گوش کند؛ دانشجويان بايد به بحث و تبادل نظر با استاد بپردازند»
گروه فرهنگی - دکتر محمود سریع القلم اخیراً و در خصوص ضرورت بسط آزادی اندیشه در دانشگاه اظهار داشته اند: «متاسفانه در جامعه ما در دانشگاه، دانشجو حق ندارد مانند بقیه فکر نکند»
به گزارش
بولتن نیوز، داریوش سجادی فعال رسانه ای خارج از کشور در این باره در صفحه گوگل پلاس خود نوشت: بموازات ایشان آقای اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در اظهاراتی مشابه ابراز داشتند:
«محيط
کلاس های درس بايد محيط تبادل نظر باشد؛ اينطور نباشد که استاد سخن بگويد و
دانشجو فقط گوش کند؛ دانشجويان بايد به بحث و تبادل نظر با استاد
بپردازند»
هر چند تبادل آرا و تعاطی افکار و تضارب اندیشه در دانشگاه ها ضرورتی لازم و
غیر قابل انکار جهت رشد و بالیدن اندیشه است اما به همان میزان نیز نمی
توان منکر این واقعیت شد که به اعتبار سخت بودن اندیشیدن و اندیشه داشتن و
اندیشه ساختن، گریز از اندیشه و لذت از غفلت نیز خود میانبری است برای
مسئولیت گریزی و خود فریبی و رفع تکلیف از اندیشمندانه زیستن!
لذا و برخلاف دکتر سریع القلم باید اذعان کرد قالب دانشجویان در محیط های
دانشگاهی اساساً فکری ندارد تا بتوان دغدغه استقلال فکرشان را داشت! و
تبعاً به اقتفای فقدان فکر و اندیشه نمی توان حسب تاکید ولو معتبر هاشمی
رفسنجانی بی تاب تبادل فکر و نظر ایشان بود!
سالها پیش «هنری کیسینجر» وزیر خارجه سرشناس آمریکا طی سخنرانی خود در خصوص تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه های آمریکا ابراز داشت:
«شیوه
آموزش در دانشکده های علوم سیاسی دانشجویان را مبدل به خوکچه های
آزمایشگاهی کرده که فاقد حداقلی های لازم و کارشناسانه جهت فهم مسئائل
بدیهی دنیای سیاست اند»
در دوران تحصیل یکی از بزرگ ترین مشکلات «قالب دانشجویان هم دوره» و نه
اساتید با اینجانب و چند تن دیگر از دوستان، مخالفت اینجانبان با شیوه
آموزش مبتنی بر تک گوئی استاد و جزوه نویسی دانشجو بود که بالتبع محصول
چنین شیوه ای با اتکای بر حفظ کردن جزوه و قرقره آن محفوظات در پایان ترم و
نهایتاً اخذ یک مدرک و فرو رفتن در خلسه «من مدرک دارم پس هستم» چیزی جز
مدرک دارانی سترون نمی توانست باشد.
واقعیت آن بود و هست که سیستم آموزشی مبتنی بر جزوه نویسی علی رغم فقد
بضاعت علمی برخوردار از جذابیت و ضمانت لازم برای قوت قلب دانشجویانی است
که در وحشت از جزوه ننوشتن و پروای ایستادن بر پاهای اندیشه و لزوم محاجه و
تبادل نظر و غور در دریای دانش و بینش و پردازش و ورز و عمق بخشیدن به
استعدادهای دماغی شان، تنها دلنگران چگونگی امتحان موفقیت آمیز پایان ترم
شان هستند!
دانشجوی که فکر ندارد و شجاعت فکر کردن هم ندارد. بجای آزادی اندیشه و
تبادل اندیشه تنها دغدغه اش در دسترس بودن جزوه و موفقیت در کسب مدرک پایان
تجصیل از طریق قرقره طوطی وار محفوظات همان جزوه است.
سیستمی که جبراً محصولش وفور متخصصانی فاقد تخصص است!