بعدازظهر روز شنبه ۳۰خرداد يك دختر خانم ۳۷ ساله به همراه معلم موسيقياش
پس از اینکه مدتي طولاني درترافيك سنگين خيابان اميرآباد شمالي معطل مانده
بود، براي رهايي از گرما، از خودرو پياده شد و در حاشيه كوچه شهيد صالحي و
خسروي در غرب خيابان كارگر شمالي در انتظار بازشدن راه بود كه ناگهان خون
آلود نقش زمين شد.
از لحظه زمين خوردن «ندا صالحي
آقاسلطان» تا جان دادنش حداقل سه دوربين از سه زاويه مختلف تصويربرداري
كردند یکی از دوربین ها حرفه ای بود و لرزش دست و تکانهای مرسوم در
فیلمهای آماتوری-خانوادگی را نداشت. بلافاصله جواني ۳۹ ساله بنام آرش
حجازي دانشجوي پزشكي در انگلستان كه ۴ روز پيش از آن وارد تهران شده بود
خود را به ندا رساند و سعي كرد او را نجات دهد اما در مقابل سه دوربين
موجود خون از بيني و دهان ندا بيرون ريخت و در صحنه اي دلخراش، دختر جوان
جان باخت.
ساعتي پس از اين حادثه، فيلم تکان دهنده جان دادن اين
دختر جوان در اينترنت و شبكههاي بيبيسي و العربيه پخش شد. به همراه
تصاوير جان دادن ندا، تصويري از او به همراه معلم موسيقي اش در تظاهرات
هواداران موسوي نيز پخش ميشد تا آن مرحومه يك فعال سياسي طرفدار موسوي و
معترض به نتيجه انتخابات معرفي شود. جالب اينكه فيلم گرفته شده از ندا در
تظاهرات از پشت سر و به گونهاي بود كه گويي تصوير بردار، شخص ندا را تعقيب
ميكرده است.
سيانان و بيبيسي به همراه تصاوير جان دادن ندا، تصويري از او به همراه معلم موسيقي اش
در تظاهرات هواداران موسوي نيز پخش كردند. در این تصاویر، دوربین دقیقا ندا را تعقیب میکرد
دو
روز پس از قتل، آرش حجازي در استوديوي بيبيسي فارسي در لندن حاضر شد و
به عنوان شاهد عيني، ماجرا را به اين شكل نقل كرد: «سر و صدا را در خیابان
شنیدم و تصمیم گرفتم بیرون بیایم و ببینم که چه خبره. خیابان خسروی را تا
انتها رفتم و رسیدم به خیابان کارگر تا اینکه رسیدم به جایی که مردم جمع
شده بودند و ۵۰متر پایینتر پلیس ضدشورش با موتورهاشون ایستاده بودند و
مردم را عقب میراندند. در یک لحظه گاز اشکآور بین مردم پرتاب شد و مردم
وحشت کردند. در همان زمان پلیس به سمت مردم حرکت کرد با موتور و مردم در
خیابان خسروی دویدند. ندا هم در میان اون مردم بود و میدیدمش و مرتب در
تمام این مدت ما ایشون رو میدیدیم. ما همینطور دور شدیم تا به تقاطع
خیابان خسروی و خیابان صالحی رسیدیم، جایی که مردم پراکنده شدن دیگه و چند
نفری ایستاده بودند که ببینن چیکار باید بکنن که در اون لحظه ما صدای تیری
رو شنیدیم. من از دوستی که کنارم ایستاده بود پرسیدم که این چی بود؟ گلوله
بود؟ و اون گفت که نه. میگن که گلولههای پلاستیکی دارن. منتها در همان
لحظه من برگشتم و دیدم خون از سینه خانم ندا که در یک متری من ایستاده بود
داره فواره میزنه من به طرف ایشون رفتم و به کمک فردی که فکر میکردم
پدرشونه و بعدا شنیدم که معلم موسیقی شونه، روی زمین خواباندیم و سعی کردم
که با فشار دستم جریان خون رو متوقف کنم ولی گلوله به آئورت ایشون خورده
بود و ریه ایشون رو پاره کرده بود. گلوله از جلو وارد شده بود به سینه
ایشون. متأسفانه نتوانستم کاری برای ایشون بکنم. متأسفانه هر چه فشار به
سینه ایشون آوردم وقتی که آئورت ایشون پاره شده بود، خون در مدت ٣٠ثانیه تا
٤٠ ثانیه از بدن خالی شد. ابتدا گمان کردم که تیر اندازی از روی یک پشت
بام انجام شده است. اما کمی بعد تظاهرات کنندگان را دیدم که مرد مسلح موتور
سواری را گرفته اند.
مردم فریاد می زدند گرفتیمش، گرفتیمش. او را خلع
سلاح کردند و کارت شناسایی اش را که نشان می داد عضو بسیج است، گرفتند.
مردم خیلی عصبانی بودند و او فریاد می زد نمی خواستم بکشمش مردم نمی
دانستند با او باید چکاربکنند و گذاشتند که برود. اما کارت شناسایی اش را
گرفتند. کسانی هستند که می دانند او کیست. چند نفر هم از او عکس گرفتند»
آرش
حجازي ادامه داد: «میدانم صحبت کردن در مورد آنچه اتفاق افتاده است مرا
به مخاطره می اندازد. تصمیم سختی بود که بیرون بیایم و در مورد این موضوع
صحبت کنم، اما ندا برای دلیلی مرد. او برای حقوق ابتدایی می جنگید… نمی
خواهم که خونش بی ثمر ریخته شده باشد. ندا در خیابان مرد که چیزی بگوید.
فکر نمی کنم که الان بتوانم به ایران باز گردم .آنها هرچه من می گویم را
تقبیح خواهند کرد و اتهامات دیگری به من خواهند زد. من هیچ وقت در سیاست
نبودم. به خاطر نگاه معصومی که در چشمهای ندا بود، موقعیت خود را در خطر
انداختم»
آرش حجازي ۲روز پس از قتل، به انگليس رفت و ماجرا را براي بيبيسي شرح داد
گفتههاي
آرش حجازي با اظهارات نامزد ندا (كاسپين ماكان) و معلم او تناقض داشت ضمن
اينكه خلع سلاح ضارب توسط رهگذران و سپس رها كردنش هم خيلي مشكوك و
غيرواقعي به نظر ميرسيد.
ساعتي پس از تيرخوردن ندا، فيلمهاي حادثه از زواياي مختلف از بيبيسي و سيانان پخش شد
در
آن روزها تلويزيونهاي بينالمللي به طور مكرر فيلم جان دادن ندا به همراه
مصاحبه آرش حجازي را پخش كردند و چنان جوي ايجاد شد كه رييس جمهور آمريكا
گفت: «به نظر من زمانی که یک زن جوان خارج از خودرویش در خیابان هدف
تیراندازی قرار می گیرد، یک بی عدالتی رخ داده و مشکلی وجود دارد»
(عصرايران، ۱۱تير) شیرین عبادی هم اعلام کرد که مسئله قتل ندا را پیگیری
حقوقی خواهد کرد. وی تاکید کرد: «حتی اگر ندا در تظاهرات حضور هم داشته،
نیروهای امنیتی حق قتل وی را نداشتهاند» (رادیو زمانه، ۳۱خرداد)
اشك ريختن رضا پهلوي بخاطر ندا، سخنراني در باشگاه ملي مطبوعات، واشنگتن ۲۲ژوئن- اول تير۱۳۸۸
روز ۳۱خرداد۸۸، كشته شدن دختر معترض ايراني به دست شبه نظاميان بسيجي، خبر اول دنيا بود
رسانههاي
بينالمللي با پخش مكرر تصاوير ندا، او را نماد كشتهشدگان حوادث پس از
انتخابات ، فرشته آزادي جوانان ايراني و شهيد جنبش سبز معرفي ميكردند.
تبليغات درباره ندا به حدي بود كه ركورد دانلود فيلم در اينترنت و بازديد
از يك فيلم در سايت يوتيوب را شكست. در توضيح همه اين فيلم ها هم ندا «يك
معترض به تقلب در انتخابات كه توسط شبهه نظاميان بسيجي كشته شده»، معرفي
مي¬شد.
فیلم هاي جان دادن ندا خیلی زود رکورد دانلود فیلم در سايت پرطرفدار یوتیوب را شکست
رسانههاي
طرفدار موسوي از ممنوعيت برگزاري مجلس ياد بود براي ندا و برگزاري
خاكسپاري وي تحت تدابير شديد امنيتي خبر ميدادند. در اين ميان كاسپين
ماكان، (نامزد ندا) پي در پي با رسانههاي خارجي مصاحبه ميكرد و خصوصيات و
تعلقات ندا را شرح ميداد. آن¬ها هم به بهانه مصاحبه با ماكان، چندبار
ديگر فيلم كشته شدن ندا را پخش ميكردند. بزودي عكسهاي ندا در تجمعات
معترضان داخلي و ضد انقلاب خارجي عكس اول و نماد اعتراضات و بعدا نماد
آزاديخواهي زنان دربند ايران شد.
در شهرهاي مختلف اروپايي و آمريكاي شمالي براي ندا تجمع، مجلس ياد بود و
حتي تشيع جنازه نمادين برگزار كردند. در هر تجمع ، حكومت ايران و بسيج را
بخاطر قتل ندا محكوم ميكردند. در يمن، دولت اين كشور كه سرگرم سركوب خونين
شيعيان اين كشور بود و به همين دليل روابط يمن با ايران بسيار تيره شده
بود، خياباني را در صنعا بنام ندا نامگذاري كرد. در ايتاليا هم اقدام
مشابهي صورت گرفت. كار بجايي رسيد كه در يك شوي لباس در اروپا، بر دست
مانكنهاي نيمه عريان مچ بند سبز بستند و بر تنشان لباسهايي با عنوان «ندا
زنده است» و «ما همه ندا هستيم» پوشاندند.
در يمن دولت ضد شيعن اين
كشور در شرايطي كه مشغول سركوب خونين شيعيان بود و ايران را به كمك به
شيعيان يمني متهم ميكرد، خياباني را در صنعا بنام ندا آقا سلطان نامگذاري
كرد
با وجود اين جنجال خبري فوق العاده در رسانههاي غربي و ضد
انقلاب، در ايران رسانههاي داخلي و صدا و سيما تا دو روز كاملا منفعل و
ساكت بودند. بعد از ۵ روز از كشتهشدن ندا، صدا و سيما با پخش مصاحبه با
معلم ندا و رهگذران شاهد حادثه به جنبههاي مشكوك ماجراي ندا پرداخت.
محمود
احمدينژاد ۹ روز پس از كشتهشدن ندا با ارسال نامه اي براي هاشمي
شاهرودي، رييس وقت قوه قضاييه، خواستار رسيدگي جدي به موضوع و شناسايي
عوامل اين جنايت شد. ده روز پس از كشتهشدن ندا و در حالي كه رسانههاي
بينالمللي طي ده روز گذشته تصويري وحشي و بي رحم از نيروهاي امنيتي ايران
ترسيم كرده بودند، سردار احمديمقدم فرمانده نيروي انتظامي در جمع
خبرنگاران، قتل ندا آقا سلطان را سناريوي از پيش طراحي شده دانست و اعلام
كرد آرش حجازي به عنوان شاهد قتل تحت تعقيب اينترپل است (جامجم، ۱۰ تير)
ماجراي قتل ندا در روزي كه تجمعات خياباني تهران رو به فروكش بود،
توانست هيجان، شوك رواني و انگيزه جديدي براي ادامه اعتراضات ايجاد كند به
تدريج شعار و علت تجمع معترضان از «اعتراض به تقلب» در انتخابات به «اعتراض
به ممنوعيت تجمعات» و سپس «اعتراض به سركوب خونين معترضان» تبديل شد.
ماجراي قتل ندا در روزي كه تجمعات خياباني تهران رو به فروكش بود،
توانست شوك رواني و انگيزه جديدي براي ادامه اعتراضات ايجاد كند
مدتی
بعد چند روزنامهنگار با بررسي عكسها و فيلمهای موجود قتل ندا، اين
فرضيه را مطرح كردند كه قتل ندا در تقاطع خيابانهاي خسروي و صالحي، يك
صحنه سازي بوده و ندا خودش خون را از منبعي كه در دست داشته به روي صورت
خود پمپاژ ميكرده است اما پس از حركت نمايشي بسوي بيمارستان، واقعا توسط
همراه ناشناساش، گلوله ميخورد. (ايرنا، ۱۴دي به نقل از روزنامه وطن امروز
و همچنين جوان آنلاين، ۵ فروردين ۱۳۸۹)
علاوه بر وبلاگ نويسهاي
ايراني، چند روزنامه نگار خارجي هم با دقيق شدن روی فيلمها و عكسهاي متعدد
موجود از جان دادن ندا، چند تناقض كشف كردند.
در
پاييز سال ۸۹ كاسپين ماكان نامزد ندا از ايران خارج شد و به اروپا و
آمريكا و حتي سرزمين هاي اشغالي فلسطين سفر كرد و داستان هاي خود و ندا را
براي خبرنگاران و بينندگان برنامههاي تلويزيوني و شركت كنندگان در
سمينارها و همايش هاي مختلف تعريف مي كرد. ماكان در سفر به سرزمين هاي
اشغالي، به دفتر شيمون دعوت شد و از رئيس جمهور رژيم صهيونيستي پرنده صلح
هديه گرفت و بنام همه ايرانيان از پرز سپاسگذاري كرد. خانواده ندا و برخي
از رسانه هاي هوادار موسوي سفر وي به اسرائيل را تقبيح كردند. او هم در
جواب گفت: «علت مخالفت چهرههای شاخص جنبش سبز با من، آن است که در اولین
مصاحبه خود گفتم ندا طرفدار جنبش سبز نبوده و حتی در انتخابات ۲۲ خرداد نیز
شرکت نکرده است»
ديدار كاسپين ماكان با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي در تل آويو، ۳فروردين۱۳۸۹
در ۲۵ مي ۲۰۱۰ (۴ خرداد۸۹) هفته نامه آلماني اشپيگل با انتشار گزارش مفصلي
از كاسپين ماكان نوشت: «ماکان یک مشاور مطبوعاتی استخدام کرده و
روزنامهنگاران مجبورند از طریق او قرار مصاحبه بگذارند. در ماه نوامبر سال
گذشته مشاور مطبوعاتی ماکان به اشپیگل آنلاین اطلاع داد که تمام وقت وی تا
دو هفته رزرو شده و او بابت مصاحبههای خود پول میگیرد ... بهنظر میرسد
که ماکان قتل ندا را به کسبوکاری برای خود تبدیل کرده است. علاوه بر
روزنامهنگاران، مدافعان حقوق بشر نیز به مصاحبه با وی علاقه نشان میدهند.
او دائما از این سو به آنسوی جهان در پرواز است. سازمان ملل برای شرکت در
یک کنفرانس او را به ژنو دعوت میکند تا در کنار مخالفان کره شمالی و کوبا
بنشیند...»
چندماه پس از قتل ندا داريوش سجادي، روزنامه نگار اصلاح طلب
مقيم آمريكا تحليل ماجراي قتل ندا به خبرنگار گويا نيوز گفت: « ... از آرش
حجازی شاهد قتل ندا اقا سلطان می پرسم. يا ايشان و يا هر کس ديگری که می
خواهد جواب بدهد. ايشان ۴۸ ساعت بعد از حادثه با ويزای آماده در جيب! سر از
بی بی سی در آوردند و گفتند ما قاتل ندا را گرفتيم کارتش را در اورديم و
بسيجی بود و... بنده سوالم اين است اقای آرش و کليه کسانی که خبر را
شنيديد. شما می گوييد جنبش سبز يک جنبش نايس ِ ملاطفت طلب است بعد هم
توانستيد يک بسيجی آدم کش را که يک نفر را در مقابل چشم همه کشته خلع سلاح
کنيد و کارت شناسائی اش را هم در اورده ايد ايشان هم تمام مدت مثل ماست
وايساده و شما را نگاه کرده؟!؛ از کی تا حالا جنبش سبز اينقدر دلاور شده که
يک قاتل مسلح را خلع سلاح کند بعد هم ولش کند؟ آيا روی پيشانی بنده و
امثال بنده نوشته شده ابله؟!
من تقريباً مطمئنم قتل ندا آقا سلطان دسيسه
ای حساب شده توسط کشورهائی بود که يکی از نگرانی هايشان تلطيف مناسبات بين
ايران و آمريکا بوده و هست گذشته از آنکه تجربه تاريخی مويد شيطنت
انگلستان در چنين مواردی است.
مگر در فردای بازشدن پای کمپانی
استاندارد اويل آمريکا در بازار انحصاری نفت ايران که تا قبل از اين در
قبضه انگلستان بود ناگهان مواجه با آشوب سقاخانه آشيخ هادی نشديم که نتيجه
آن بعد از قتل مشکوک سفير وقت آمريکا در سقا خانه آشيخ هادی منجر به انصراف
کمپانی استاندارد اويل از سرمايه گذاری در ايران شد. پس تاريخ را برای چه
می خوانيم؟
آيا تصادفی بود که کنسول وقت انگلستان ناگهان علاقه مند می
شود سفير آمريکا را که نماينده نشريه نشنال جئوگرافی نيز بود تشويق به حضور
در سقاخانه و گرفتن عکس برای نشريه مزبور کند و سفير بيچاره نيز بی خبر از
همه جا وقتی دوربينش را در محل مستقر کرد خود را مواجه با چند نفر مشکوک
می بيند که از حاشيه تجمع مردم فرياد ِ «بکشيد اين اجنبی نجس را» می شنود و
نهايتاً توسط مردم مذهبی به خشم آمده کشته می شود.
همين مسئله در کشته
شدن ندا آقاسلطان جای تامل دارد که درست فردای آنکه آيت الله خامنه ای در
نماز جمعه خبر از آن داد که اوباما طی پيامی محرمانه خواستار بهبود مناسبات
بين ايران و آمريکا شده ناگهان ندا آقا سلطان در تهران به آن شکل و با
حضور فيلمبرداری حرفه ای کشته می شود و تصادفاً! ۴ شبکه بی بی سی و سی ان
ان و العربيه و فاکس نيوز بنمايندگی از دول انگلستان و عربستان و اسرائيل
که جملگی از مخالفان جدی بهبود مناسبات بين ايران و آمريکا هستند، افکار
بين الملل را بمدت يک هفته در معرض بمباران تصويری کشته شدن ندا آقا سلطان
قرار می دهند تا نهايتاً توانستند اوباما را بعد از يک هفته بمباران خبری
مجبور به ايراد سخنرانی انتقادی از موضع نقض حقوق بشر عليه ايران کند که
متقابلاً آيت الله خامنه ای نيز مجبور به دادن پاسخ تند و مناسب به وی شود و
داستان هميشگی تيرگی و فريز ماندن مناسبات دو کشور بر همان پاشنه هميشگی
بچرخد. بگذريم که در همان مقطع نيز بنده به سهم خود طی مقاله تغار شکسته
تهران در حد بضاعت خود اين قتل مشکوک را مورد ارزيابی قرار دادم....» (سايت
گويا نيوز، آذر۸۸)
مجموعا ماجراي قتل ندا حاوي نكات مشكوكي بود كه در تحليل موضوع بايد به آنها توجه كرد :
۱ – تعقيب ندا و استادش در تجمع هواداران موسوي توسط شخصي كه فيلم آنرا براي پخش به بي¬بي¬سي ارسال كرد.
۲ – حضور يك دوربين فيلمبرداري حرفهاي آماده براي ضبط در هنگام حادثه و تصويربرداري دقيق از ماجرا با آرامش.
۳
– حضور رهگذران در حال قدم زدن در فيلم در حالي كه در صحنه درگيري و
تيراندازي، معمولا مردم هيجان زده هستند و سعي ميكنند پناه بگيرند و خود
را از شلیکهای احتمالي بعدي نجات دهند.
۴ – تناقضهاي متعدد در مصاحبه
آرش حجازي با بيبيسي فارسي از جمله دستگيري ضارب مسلح توسط رهگذران،
درآوردن كارت عضويت وي در بسيج و سپس رها كردنش! همچنين توجه حجازي به ندا
قبل از حادثه و نيز دور بودن صحنه قتل از درگيريها به شهادت شاهدان و
فيلم موجود.
۵ – اينكه شاهد اصلي بيبيسي، ۴ روز قبل از قتل وارد ايران شد و ۲ روز بعد به انگلستان بازگشت.
۶- تفاوت رد خون روي صورت و پيشاني ندا در فيلمها و عكسهاي مختلف موجود.
و خلاصه اينكه، قتل ندا آقا سلطان به نفع چه كسي بود و چه طرفي از آن بهرهبرداري كرد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* فصل۱۷ از كتاب «حماسه تلخ»؛ وقايع نگاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، انتشارات جام جم
ضارب رو دستگیر کردیم بعد آزادش کردیم (هه هه هه)
ما رفتیم خیابون ولیعصر ، فقط چون تیپمون به لجن ها نمیخورد کلی فحش شنیدیم اونوقت اینا یارو رو گرفتن و ولش کردن؟؟؟
عجب!!!
بعد موندم چرا تیر انداز بجای خیابون اصلی رفته تویه خیابون فرعی اونو کشته
اونجا که خبری نبود
1: دوربین کجاش حرفه ای بود مشخصه دوربین مبایله
2: مردم که فقط داشتن جیغو داد میکشیدن کی گفته ارومن ؟ :|
این کاریاازطرف غربی هاست یاخود موسوی نکبت
مرگش تو اون صحنه معروف ١٠٠٠٪ ساختگيه ،
١٠ تا دليل محكم وجود داره كه ثابت ميكنه يه نمايش خيابانى بيشتر نبوده .
يكى از مهمترين دلايل اينه كه كسى كه تير به اون منطقه از بدنش ميخوره خون بايد مثل فواره بزنه بيرون ولى شما به دست آقاى حجازى دقت كنيد دريغ از يك قطره خون .
حالا اين هيچى گردن خود ندا هم تميزه تميزه باز هم دريغ از يك قطره خون .
حتما بارها بارها تو فيلما ديدين كه كسى كه تير ميخوره ولو ميشه رو زمين وى اين ندا خانم خيلى قشنگ موقع افتادن دست چپشو به عنوان تكيه گاه در چند مرحله قرار ميده ....
اون ماشين ٢٠٦ كه داشت انتقالش ميداد به بيمارستان فيلمش موجوده كه راننده ميگه تو مسير پياده شدن رفتن سوار يه گلف شدن و چندينو چند دليل واضح ديگر .....
بد بازى خوردى ندا خانم ...
ايشا... خدا ببخشتت .