«سران جنبش سبز با فراخوان نابخردانه 25 بهمن و آخرين فرصت مانور، نه تنها هيچ دستاوردي نداشتند بلكه حداقل هاي اين جريان را هم نابود كردند».
«سران جنبش سبز با فراخوان نابخردانه 25 بهمن و آخرين فرصت مانور، نه تنها هيچ دستاوردي نداشتند بلكه حداقل هاي اين جريان را هم نابود كردند».
يكي از عناصر مخالف خارج نشين ضمن انتشار تحليل فوق نوشت «شهرآشوبي 25بهمن همه بضاعت باقي مانده اپوزيسيون بود كه به ميدان آورد، بضاعتي كه صرفاً استعداد ايذاء داشت». داريوش سجادي يادآور شده است: مخالفان در اين روز، حضوري كم فروغ توأم با آشوب و شعارهاي ساختارشكنانه و رفتار پرخاشگرانه داشتند. همين حضور كم شمار، اغتشاشگرانه و ساختارشكن بود كه بلافاصله به اصولگرايان اين فرصت طلائي را داد تا ضمن راديكاليزه كردن فضا موفق شوند يك شبه ورق را به بدترين شكل ممكن عليه رهبران جنبش سبز برگردانند و با بسيج موفقيت آميز افكارعمومي، قدم هاي اساسي جهت به محاق بردن نهائي سبزها و سرانش را با موفقيت برداشته و پيش بيني محمد خاتمي را محقق كنند.
وي اضافه مي كند: در مقام مقايسه، هر اندازه انقلاب اسلامي سال 57 با پيروي از اصل «گوله برفي» از لحظه اي كه در 19 دي ماه 56 با يك حضور چند هزار نفري طلاب در فيضيه قم حركت اش آغاز شد و طي اين مسير مدام بر حجم و گستره اين گوله برفي افزوده شد تا اينكه در نماز عيدفطر قيطريه به عدد اعجاب آور 3 ميليون رسيد و نهايتاً در بهمن 57 دربار را به زانو درآورد، اما برخلاف آن جنبش سبز اين روند را معكوس طي كرد و طي كمتر از 8 ماه اين گوله برفي مسير معكوس را طي كرد و آنقدر طي اين 8ماه از حجم اش كاسته شد كه اينك از آن جوش و خروش، «به قول محمد خاتمي» تنها عده اي تندرو و اغتشاشگر باقي مانده است. چنين سرنوشت محتومي محصول بي لياقتي و بي تدبيري مستقيم و قابل اثبات سران جنبش سبز است كه با بي مبالاتي محض عمداً يا سهواً مسبب آن شدند تا آن حركت مدني چنين با سرعت از اوج به حضيض افتاد.
سجادي با تمسخر كساني چون موسوي و كروبي، نوشت: آنها موفق شدند در كمتر از 2 سال ضمن پياده كردن مخالفان منتقد و اصلاح طلبان قانونگرا از قطار جنبش سبز صرفاً از كساني يارگيري كنند كه فاقد كمترين دلبستگي به قانون اساسي و اسلام و امام هستند يعني همان كه سران جنبش سبز خود را دلبسته آن مي دانستند. اكنون فقط دشمنان خميني با سران جنبش سبز مانده اند.
كيهان