فرهاد و خسرو روزها و شاید ساعت های آخر 13 بدر در دانشگاه آزاد اسلامی را سپری می کنند.
علیرضا د: این روزها برای دانشجوها روزهای سرنوشت ساز،حساس،پرفشار و سختی
است.فرهاد و خسرو دانشجو که در آستانه وداع با دانشگاه آزاد اسلامی هستند
تمام تلاش خود را بکار برده اند تا میزهای خود را -علیرغم مخالف اعضا هیات
امنا-محکم نگه دارند.
به گزارش
بولتن نیوز، داستان دانشگاه پر سر و صدای کشور داستان هزار
و یک مثنوی است.روزی ریاست 28 ساله ی جاسبی بحث اول مملکت بود روزی دیگر
فشار دولت برای تصاحب این دانشگاه.اما آنچه در زمان حال دانشگاه آزاد را
تبدیل به تیتر یک رسانه ها کرده است نه فشار دولت است و نه حضور عبدالله
جاسبی! آنچه نگاهها را مجدد متوجه این دانشگاه کرده تغییر رئیس دو ساله
دانشگاه آزاد است.فرهاد دانشجو که طی یک فرآیند سیاسی -و البته نه با حکم
رئیس هیات امنا،بلکه با حکم برادر کوچکترش کامران (وزیر وقت علوم)- بر جای
جاسبی تکیه زد این روزها در حال جمع کردن وسایلش است.
اواخر سال 90
روزهای شیرین فرهاد و دوستان آغاز شد.فرهاد، برادرش(خسرو) را بر مسند واحد
علوم تحقیقات نهاد.دوستان و اقوام به دانشگاه آزاد فراخوانده شدند و هر
کدام در جایی مشغول شدند.روزنامه ها و سایت های دانشگاه آزاد از سازمان
محور به فرد محور تبدیل شدند و در برهه ای از زمان گاها تا 10-11 عکس از
رئیس خود را بر روی صفحه اول روزنامه چاپ می کردند.در جایی هم بیش از 57
عکس از پرفسور فرهاد دانشجو(به نقل از خودش) را با بهترین کیفیت در سالنامه
دانشگاه درج کردند و با شیطنت نام هاشمی رفسنجانی را از جمله ی تاریخی
امام (ره) حذف نمودند تا تمام قد ارادت خود را به رئیس تازه از راه رسیده
کاملا نشان داده باشند.
روزهای شیرین ادامه داشت تا اینکه 24 خرداد
92 فرا رسید! از شانس بد اخوان دانشجو،نه قالیباف و نه جلیلی رای نیاوردند
تا روزهای فارغ التحصیلی این برادران دامغانی آغاز شود.
کامران پر حاشیه
زودتر از همه رفت. زمزمه ها برای وداع فرهاد هم با دوز بالا به گوش می رسد و
بنظر نه تحرکات رسانه ای برخی سایت ها دانشگاه و سایت های خاص اصولگرا، نه
کمپین ساختگی حمایت از فرهاد دانشجو،نه رپرتاژ آگهی شبکه سه تلویزیونی که
دیگر بی طرف نیست،نه مظلوم نمایی های رئیس،نه بلوف های علمی و عمرانی فرهاد
دانشجو،نه مصاحبه های متعدد با امثال بذرپاش و فاطمه آلیا،و نه هیچ سیاسی
بازی دیگر وی را بر مسند دانشگاه آزاد نگه نخواهد داشت.
فرهاد و خسرو
روزها و شاید ساعت های آخر 13 بدر در دانشگاه آزاد اسلامی را سپری می کنند.
بدنه دانشگاهیان این دانشگاه هم تمایل چندانی به ماندن رئیسی که به زور
رئیس شد را ندارند.نظر سنجی ها نشان می دهد دل دانشجویان،کارکنان واساتید
دانشگاه هم با فرهاد دانشجو نیست.دلیل این استقبال از رفتن دانشجو را هم
باید در نوع ورود سیاسی و خارج از عرف وی دانست. شاید اگر دولت وقت اینچنین
فشار وارد نمی کرد و با تغییرات متعدد در اساسنامه دانشگاه،اعضا هیات موسس
را در آمپاس نمی گذاشت جانشین جاسبی با سلام صلوات بیشتری راهی سازمان
مرکزی می شد.
فرهاد دل شکسته نمی خواهد صندلی ریاست را ترک کند.این را
از تک تک جملاتش در مصاحبه مطبوعاتی اخیرش می توان تشخیص داد.او از
برخوردها شاکی است.ماندن به هر قیمت از اهداف دانشجو است.حضور نزدیک به دو
ساله ی او در بزرگترین دانشگاه حضوری جهان حب جا و مکان را در وی ایجاد
کرده است.پروفسور این روزها برای ماندن فقط التماس نکرده است!
اقدامات
او آدم را به ياد فرموده زيباي حضرت علی می اندازد که:«دنيا در نزد من از
عطسه بزي بيارزشتر است.» و يا آن ديگري که فرمودند، «به خدا سوگند که اين
کفشهاي پاره را از حکومت بر شما بيشتر دوست ميدارم».
حکایت
دانشگاه آزاد حکایت تاریخ است!در روزهای پایانی ریاست جاسبی برخی سایت های
اصولگرا با تیترهای گوناگون،عکس و کاریکاتور های مختلف جشنی بزرگ برای
تصاحب دانشگاه آزاد گرفته بودند.این روزها به مانند همان روزها خیلی از
سایت ها و رسانه ها برای رفتن فرهاد خان مقاله و مطلب می نویسند. جاسبی هر
کار کرد که نرود و امروز هم فرهاد دانشجو به مانند جاسبی تلاش دو چندانی
برای ماندن می کند.فرهاد دانشجو معتقد است شان علمی اش رعایت نشده است.درست
به مانند همان سال 90 که شان علمی جاسبی حفظ نشد.
...و سخن آخر:
بی
شک دانشگاه آزاد اسلامی در برهه حساسی است.رئیس جدید دانشگاه آزاد وظیفه
سنگینی بدوش دارد.همسان سازی حقوق کارکنان و هیات علمی،تعیین تکیلف واحدهای
کوچک و مراکز،شفاف سازی مالی،بازگرداندن فضای باز و پر نشاط دانشجویی به
دانشگاه،حذف مدیران اتوبوسی،بازگرداندن مدیران با تجربه و دلسوز،رسیدگی به
وضع معیشتی و رفاهی کارکنان،افزایش کیفیت آموزشی و پژوهشی،جوانگرایی و
جلوگیری از ریخت و پاش های پر هزینه دانشگاه از جمله انتظارات جامعه
دانشگاهی از رئیس جدید است.
فقط چند ساعت دیگه
خخخخخخخخخخخخخخخخخ