به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، کتاب «نبرد من با ابلیس» از مجموعه کتابهای تاریخ معاصر کردستان که خاطرات خاطرات «زرار سلیمان بیک» است با ترجمه عرفان قانعیفرد تا اواخر شهریور روانه بازار کتاب میشود.
در خاطرات «زرار سلیمان» برخی نکات پنهان و مهم تاریخ معاصر کردستان آشکار و نقاط تاریک و مبهم حوادث سالهای 1324 ـ 1326 و بعدها تا 1345 تاریخ کردستان روشن و تشریح میشود.
«زرار سلیمان بیک» درباره کتاب خاطراتش میگوید: آنچه من نوشتهام، واقعیت محض است و من اگر نمینوشتم، افرادی دیگر بودند که آن را مینوشتند؛ چون برای تاریخ کرد و کردستان، ضروری است آن تاریخی که ما به شوروی رفتیم به رهبری مصطفی بارزانی . همه آنچه را نوشتهام، تجربه کردهام و ضروری بود که بنویسم؛ چون زندگی بسیار سخت و آشفتهای داشتم و این کتاب همهاش واقعیت محض است و اگر نامههای افراد روشفکر را نشان بدهم که در مدح کتاب نوشتهاند، شاید باورنکردنی باشد؛ اما همه به صورت غیرعلنی نوشتهاند و جرأت انتشار علنی ندارند.
سلیمان بیک از دوستان «جلال طالبانی» بوده است و انتشار کتاب خاطرات او در سال 2007 در «سلیمانیه»، آغاز جدیدی بود برای رویارویی دوباره با مشکلات جدیدی که باید با آنها دست و پنجه نرم کند. پس از انتشار کتاب در کردستان عراق و جدای از تهدید «سلیمان بیک» و جمعآوری کتاب خاطراتش و پرتاب نارنجک به خانهاش.
به گزارش فارس، زرار سلیمان بیک 84 سال سن دارد و در این کتاب پیدا و پنهان تاریخ سرزمین کهن کردستان را روایت میکند. او سال 1927 پیرامون «رواندز» چشم به جهان گشود و زندگی خانوادگی او همراه با آرامش و امنیت نبود و خود معتقد است که «دوران سیهروزی و بدبختی را بارها گذرانیده و جبرا سرنوشت با دنیای پرهیاهوی سیاست، پیوند میخورد. انگار اوج بدبختی، ورود به سیاست بود. در دوران پادشاهی عراق به سربازی میرود و سپس به عنوان سرباز جمهوری مهاباد، به خاک ایران ورود میکند و پس از شکست «قاضی محمد»، راهی روسیه میشود و همراه با «مصطفی بارزانی» در شوروی سابق به عنوان پناهنده، دوران دربهدری و آوارگیاش را طی میکند. اما در آنجا با ورود به دانشگاه آسیای میانه در رشته علوم اجتماعی تحصیل و با ازدواج و تشکیل خانواده، زندگی دیگری را آغاز میکند.
پس از 12 سال به همراه همراهانش به عراق بازمیگردد و به عنوان معلم دوران تدریس را آغاز میکند و به حزب کمونیست عراق میپیوندد و سال 1973 که کمونیستهای عراق با «حزب بعث» متفق میشوند، او از این حزب استعفا میدهد. پس از سال 1991 و قیام دوباره کردهای عراق، دوباره به حزب روی میآورد؛ اما پس از مدتی آن را هم رها میکند و در کنج خانهاش به نوشتن خاطراتش میپردازد و دیگر علاقهای به حزبهای سیاسی کردستان عراق نشان نمیدهد؛ چرا که بر این باور است آنچه آرزوی او بود، آنها برآورده نکردند و نمیکنند.
این کتاب در 460 صفحه از سوی نشر علم در تیراژ 2500 نسخه با جلد سخت به همراه تصاویر منتشر میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com