گروه سیاسی ـ سیدمجتبی نعیمی: جای حسادت هم دارد. تسخیر قسمت بزرگی از "هارت لند" یا همان قلب زمین، ذخایر زیرزمینی و زیردریایی عظیم، تنوع آب و هوایی دائم، پشتوانۀ تاریخی-تمدنی دستنیافتنی، مردمی متفاوت از جنس سایر بلاد که هم هوش فوقالعاده دارند و هم از گذشتۀ علمی رشکبرانگیزی برخوردارند و برجستگیهای متعدد دیگر. مواردی که باعث شده تا ایران، از حدود دویست سال پیش، همچون خاری باشد در چشم مثلاً ابرقدرتهایی که داغ مستعمره کردن این "اَبَر سرزمین" را به قبر بردند.
به گزارش بولتن نیوز، تازه همۀ اینها برای زمانیست که انقلاب اسلامی، در ایران بوقوع نپیوسته بود. بعد از آن، حسادتها و دشمنیها به مراتب بیشتر شد. زیرا از این تاریخ به بعد، نه تنها ایران در قبال استعمار واکسینه میشود، بلکه با طرح صدور انقلاب، به تهدید قدرتهای جهانی هم میپردازد. انقلاب اسلامی، باعث دوپینگ این سرزمین شده و ظرفیتهای گرد و غبار گرفتۀ مردم را نیز احیا میکند. حال مگر میشود با این شرایط جدید، به ایران چپ چپ نگاه نکرد و از ارتقای جهانی آن، بیمناک نشد.
برخورد قهرآمیز دشمنان ایران اسلامی را میتوان به دو قسمت قبل از انقلاب و بعد از آن تقسیم کرد. قبل از انقلاب، روح کلی این برخوردها را به استضعاف کشاندن ایران اسلامی تشکیل میداد. به عبارت دیگر، در این مقطع زمانی سعی میشد تا حد امکان، جلوی رشد و پیشرفت این سرزمین و مردمانش را به هر شکلی که شده بگیرند تا به چیزی بیش از آنی که بودند، تبدیل نشوند. استقرار حکومتهای بیخاصیت با حاکمانی نالایق، در دست گرفتن بخش اعظمی از داراییهای این سرزمین، ترویج فرهنگ ناامیدی و تزریق بیاعتمادی عمومی به پتانسیلها و تواناییهای داخلی و غیره، از جمله راهکارهایی بود که توسط دشمنان ایران اسلامی برای تحقق اهدافشان به کار گرفته شد.
اما بعد از انقلاب اسلامی و از بین رفتن امکان استضعاف، انواع و اقسام تحریمها بود که جای راهکار قبلی نشست. بدخواهان ایران و ایرانی، وقتی دیدند که نه توانایی انتصاب وزرا و وکلای این مملکت را دارند و نه میتوانند ایشان را استخدام کنند، وقتی دیدند که ادارۀ امور مختلف جامعه به دست خود مردم افتاده و دیگر نمیشود فلان کارخانۀ بزرگ را یا بهمان چاه نفت را مثل گذشته در انحصار درآوردند، تصمیم گرفتند که پیشرفتهای - مبتنی بر استعمار سایر کشورها - خودشان را، از ایران قطع کنند تا شاید از این طریق بتوانند بر این کشور، فشارکی بیاورند.
از این دوره بود که انواع تحریمها بر ایران تحمیل شد اما در حقیقت، این دشمنان ایران بودند که از فرصتهای بیکرانی محروم شدند. تحریمهای سیاسی، اقتصادی، علمی و ... تحریمهای سیاسی مثل ممنوعیت ایران در عضویت سازمانهای بینالمللی و صدور حکم بازداشت برخی از مسئولین. تحریمهای اقتصادی مانند ممنوعیت خرید نفت ایران و ممنوعیت هر نوع رابطۀ اقتصادی با ایران. تحریمهای علمی هم مثل ممنوعیت انتقال علم و فرمولها و دستورالعملها به دانشمندان ایرانی و ممنوعیت حضور ایشان در مجامع جهانی. البته به موضوعات تحریم ایران و لیست هر یک، بیش از اینها میتوان افزود.
ولی هر چه قدر هم به این لیستها اضافه کنیم و اضافه شود، فایدهای به حال تحریم کنندهها نخواهد داشت. چون این تحریمها مصداقی بودند از قاعدۀ "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد". ایران اسلامی ما نه تنها از جانب تحریمها ضرر نکرد، بلکه به این باور رسید که باید روی پای خودش بایستد. کسب اعتماد به نفس ملی و ورود به عرصههای اقتصادی و صنعتی مختلف باعث شد تا خودساخته شویم و محتاج خلایق نشویم. تحریمهای گاه و بیگاه با ایجاد التهابات گذرا باعث شد تا ملت ما به راحتی آب خوردن، نوسانات مختلف را هضم کرده و ثابت کند که در بیثباتی اقتصادی هم میتوان زندگی کرد و پیشرفت داشت.
اما در کنار مقابله با تحریم و تبدیل کردن آن به فرصت، حربۀ دیگری هم به کار گرفته شد و آن چیزی نبود جز دور زدن تحریمها. هر چند استفاده از این روش، هزینههای زیادی به همراه داشت ولی در بعضی شرایط چارهای جز این نبود. مثلاً، وقتی در جنگی ناخواسته و ناگهانی قرار میگیری و همۀ دنیا در برابرت میایستد، راهی جز پرداخت هزینههای هنگفت برای تهیۀ حداقلها وجود ندارد. اما وجود این روشها یعنی، تحریمها از مقبولیت جهانی برخوردار نیست و تنها تأثیرش این است که به دزدان سر گردنه، بهانه میدهد که جنس خود را با چند برابر قیمت بفروشند.
در این میان، توجه به یک نکته ضروریست و آن اینکه دور زدن تحریمها انجام نمیشد مگر اینکه وابستگان به تحریمکنندگان نیز بخواهند که تحریمها را دور بزنند. یعنی معاملات انجام گرفته برای دور زدن تحریمها، دو سر دارد. یک سر آن، ما هستیم و سر دیگر آن، همۀ کسانی قرار دارند که میخواهند جنسها و یا خدمات قرار گرفته در لیست تحریمها را در اختیار ما قرار دهند. این معامله نیز انجام نمیشود مگر اینکه هر دو طرف آن رضایت داشته باشند. پس در نقض تحریمها، رضایت وابستگان به تحریمکنندگان نیز دخیل بود و این یعنی، تحریمها از مقبولیت عمومی برخوردار نیستند.
دلیل این مسئله نیز واضح است. وقتی ما در جهانی زندگی میکنیم که مبتنی بر وابستگی متقابل است و همۀ ملتهای جهان، به همدیگر وابستهاند و به برتریهای یکدیگر نیاز دارند، چیزی به نام تحریم معنی نمیدهد. مگر اینکه یا در همۀ ابعاد به استقلال برسیم که امکان آن عملاً ممکن نیست و یا اینکه قید خیلی چیزها را بزنیم که این هم یعنی زندگی ناقص و بیبرنامه.
جالب اینجاست که تا الان، دور زدن تحریمها از طرف ما بود، اما مدتیست که این خواسته از طرف دیگران ابراز میشود. به عبارت دیگر، مدتیست که غربیها تقاضا میدهند تا به طریقی، تحریمهای موجود کنار گذاشته شود و برای انجام آن، وارد عمل میشوند. چون در برخی موارد، نیاز آنها به ما، خیلی بیشتر از نیاز ما به آنهاست و تحریمهای فعلی، ضررش تماماً متوجه ایشان است.
در هر صورت، اعضای وابسته به تحریمکنندگان به این باور رسیدهاند که دوران رفتارهای قرون وسطایی به پایان رسیده و خودشان هم در جهت از بین بردن آن، وارد عرصۀ عمل شدهاند. مطمئناً اینگونه اقدامات، در آیندهای نزدیک بیشتر شده و با کیفیت برجستهتری هم صورت میپذیرد. دولت امریکا باید خود را برای فشارهای داخلی متعددی آماده کند. فشارهای شرکتهای بزرگی که به علت بحرانهای اقتصادی، خواهان مشتریان بیشتری هستند و چنین تحریمهایی به معنای محروم کردن این شرکتها از یک بازار چند میلیونیست. دولت امریکا و همۀ وابستگان ایشان باید بدانند که تحریم ما، تحقیر خودشان است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
فیلم نگاه غرب به سازش تیم روحانی درمذاکرات هسته ای
حتما منتشر شود
http://mostazafin.tv/latest-video/video/264_az-keramate-sheikhe-rohani