به گزارش
بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، «قيصر» برخلاف پيشبينيهاي اوليه اهالي سينما توانست ارتباط گستردهاي با
مخاطب برقرار كرند. اتفاقي كه چند سال قبل با فيلم «گنج قارون» نيز رخ
داده بود. سردبير مجله ستاره سينما وقتي كه «گنج قارون» به فروش بالايي دست
يافت اعلام كرد نميدانيم چرا مردم به ديدن چنين فيلمي ميروند؟ سالها
طول كشيد تا منتقدان نسل بعد، به دلايل اقبال مخاطب به «گنج قارون» اشاره
كردند.
اين كه سازندگان فيلم در دوراني كه فاصله طبقاتي به اوج رسيده بود با شعار
آشتي طبقاتي توجه مردم را جلب كرده و روياي شيرين فيلمسازي را به مخاطب
عرضه كردند، تحليلي بود كه منتقدان سالها بعد ارائهاش كردند. «قيصر» هم
در دوراني متفاوت توانست به نياز مخاطبي پاسخ دهد كه از دروغهاي شيرين گنج
قاروني خسته شده بود. سازنده قيصر با «گوزنها» و «سفر سنگ» نيز ميزان
توانايياش در همسويي با نيازهاي جامعه را نمايان كرد.
در سالهاي پس از انقلاب، داريوش مهرجويي با «اجاره نشينها» توانست
ارتباط گستردهاي با مخاطب برقرار كند. فيلمي كه هم محمدي خوش ساختي بود و
هم معضلي اجتماعي را به گونهاي ملموس به تصوير كشيده بود.
در مورد اغلب فيلمهاي جريانساز سينماي ايران ميتوان اين نكته را مشاهده كرد كه همسويي با نيازهاي جامعه موجب موفقيتشان شده است.
به عنوان نمونهاي متاخر ميتوان به فيلم «جدايي نادر از سيمين» اشاره كرد
كه به واسطه تصوير واقعگرايانهاي كه از طبقه متوسط شهري ارائه داد و
البته درام جذاب و نفسگيرش به موفقيتي چشمگير دست يافت.
آنچه در سينماي امروز ايران مشهود به نظر ميرسد فاصله گرفتن فيلمها از نيازهاي واقعي جامعه است.
در اينباره با سيروس الوند و سعيد سهيلي گفتوگو كردهايم.
الوند: دغدغههاي جامعه وسيعتر از مضامين فيلمهاي ماست
سيروس الوند گفت: جامعه ما جامعه خاصي است و فيلمسازان نميتوانند به همه
دغدغهها بپردازند. كارگردان «دستهاي آلوده» در اين مورد به «باني فيلم»
گفت: دغدغههاي جامعه وسيعتر از مضامين فيلمهاي ماست، اما باز هم
فيلمهايي ساخته ميشود كه به دغدغههاي مردم توجه كند. به هر حال جامعه ما
جامعه خاصي است، به خصوص در اين ايام و اين سالها و اينكه فيلمسازان به
همه دغدغهها نميتوانند بپردازند. بنابراين به همين نسبتي هم كه در
فيلمهاي اخير به مسائل زندگي مردم توجه ميشود خوب است. الوند در پاسخ به
اينكه سينما در انعكاس سبك زندگي مردم ايران چقدر موفق بوده، بيان داشت: در
ساخت فيلم هميشه دو مسئله وجود داشته است. مسائل اقتصادي و مميزي. مميزي
رسمي يعني مميزي كه فيلمسازان آن را ميپذيرند و وقتي اصلاحيهاي برايشان
صادر ميشود در فيلمهايشان آنها را انجام ميدهند. ولي متأسفانه ما دچار
مميزي غير رسمي هم هستيم. به عبارت ديگر مميزيهايي خارج از حوزه معاونت
وزارت ارشاد. مميزي رسمي و قانوني كه از طرف ارشاد اعمال ميشود با تعامل
با فيلمسازان اكثراً برطرف ميشود و شايد در 2-1 سال گذشته 2-1 مورد داشتيم
كه فيلمي به هيچوجه قابل نمايش تشخيص داده نشده ولي مميزيهاي خارج از
ارشاد گرفتاريهاي بيشتري دارد. اساساً اين مميزيها از زمان فيلمنامه
اعمال نميشود و فيلمساز در جريانش نيست تا وقتي فيلم آماده شد، يكدفعه
ميبيند كه دچار مميزي شده! و البته بعضي اوقات فيلم پروانه نمايش گرفته هم
دچار مميزي ميشود!
وي گفت: از آن طرف مسائل اقتصادي هم در اين امر دخيلاند. ضمن اينكه در
دورهاي فيلمهاي كمدي عرصه را به فيلمهاي اجتماعي تنگ كرده بود و
تهيهكنندگان و سرمايهگذاران نسبت به اينكه مسائل خاص مردم و
گرفتاريهايشان را بازگو كنند ترديد پيدا كردند. اخيراً به اعتقاد من
سليقهها تغيير پيدا كرده و فيلمهايي كه به دغدغههاي مردم توجه داشتند
فروش خوبي پيدا كردند. اميدوارم در سال جديد دوباره بتوانيم سينماي اجتماعي
را احيا كنيم.
سهيلي: سينماي ايران آيينه تمام نماي دغدغههاي مردم و جامعه نيست
سعيد سهيلي گفت: سينماي ايران طي 2-1 سال گذشته كمترين همراهي و همسويي
را با دغدغهها و نگرانيهاي مردم داشته است. كارگردان «گشت ارشاد» به
«باني فيلم» گفت: به اعتقاد من سينمايي كه طي 2-1 سال گذشته داشتيم كمترين
همراهي و همسويي را با دغدغهها و نگرانيهاي مردم داشته است. به اين دليل
كه معمولاً اين نوع دغدغههاي مردم در فيلمهاي اجتماعي بروز پيدا ميكند و
فيلمهاي اجتماعي كمتر مورد توجه مسؤولان فرهنگي قرار ميگيرد. تعداد
محدود فيلمهاي اجتماعي هم كه ساخته شده با مميزيهاي بياندازهاي روبهرو
بوده و بنابراين از بسياري از دغدغهها، مشكلات و معضلات اجتماعي مردم دور
شده. به نظرم در حال حاضر سينماي ايران به هيچوجه آيينه تمامنماي
دغدغههاي مردم و جامعه نيست. وي در پاسخ به اينكه سينماي ايران در انعكاس
سبك زندگي مردم ايران چقدر موفق بوده، بيان داشت: فكر ميكنم در اين بخش
سينما توانسته موفق عمل كند. يعني تقريباً ميتوان گفت كه آنچه در اجتماع
از زندگي مردم ميبينيم در فيلمها هم منعكس شده، اما نكته اينجاست كه
سينما نتوانسته مشكلات مردم را منعكس كند. اين نقص هم نه از فيلمسازان، كه
از مميزي و سانسورهاي بياندازهاي است كه وجود دارد.